به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، و به نقل از خبرگزاری ایکنا حجتالاسلام والمسلمین دکتر علیرضا قائمینیا مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه در کرسی ترویجی «روششناسی واژگان کلیدی قرآن و کاربرد آن در نظریهپردازی اسلامی» که صبح روز دوشنبه ۱۱ اسفندماه برگزار شد گفت: قدم اول در راستای معناشناسی این است که باید معناشناسی کارآمدی برای کتاب و سنت پیدا و ارائه شود.
وی افزود: آن گونه که متوجه شدم حجتالاسلام فتحی با استفاده از یک یا دو جریان معناشناختی و با تمرکز بر مفاهیمی که در قرآن وجود دارد به دنبال ارائه راهکارهای معناشناسی هستند تا در عرصههای علمی همانند مدیریت، روانشناسی، جامعهشناسی و .. مورد استفاده قرار گیرد.
مدیر قطب علمی فلسفه دین اسلامی پژوهشگاه ادامه داد: در اینجا لازم است به چند نکته اشاره کنم؛ نکته اول این است که طبیعی است که معناشناسی واژگان باید با بهرهگیری از روشهای سنتی و جدید صورت گیرد و گذشتگان ما هم در این زمینه کارهای زیادی انجام دادهاند. معناشناسی علم پرفایدهای است و دقت زیادی در آن وجود دارد. نکته دیگر اینکه باید یک منطق گزینشی در اینجا وجود داشته باشد که ایشان در این زمینه سراغ مدل ایزوتسو رفته و از معناشناسی مؤلفهای استفاده کردهاند، اما سؤال این است که چرا از روشهای معناشناختی دیگری همانند روش تحلیل مؤلفهای، روش معناشناسی نقشگرا، زایشی و … وجود دارد.
قائمینیا یادآور شد: به اعتقاد بنده هیچکدام از این جریانات به خوبی نمیتوانند حق معناشناسی قرآن را آن گونه که هست به جا بیاورد؛ لذا باید از روشهای ترکیبی استفاده کنیم. البته همه مفاهیم قرآن کارکرد خاص خود را دارند و شاید ایزوتسو با آن نگاه ساختارگرایانهای که دارد کار خود را راحت میکند، اما چرا باید در معناشناسی قرآن فقط به چند مفهوم استناد کنیم بلکه معتقدم باید موردی عمل کنیم و طبیعی است که روششناسی معناشناختی که ما انتخاب میکنیم باید قوت و قدرت خاصی داشته باشد؛ چراکه به مفاهیم مربوط است و به همین دلیل است که نیاز به معناشناسی ترکیبی داریم.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: نکته دیگر اینکه مشکل ما را تنها واژگان کلیدی قرآن حل نمیکند بلکه باید برای سنت هم جایی باز کرد. اگر قرار است علوم را با این مفاهیم مدیریت کنیم، پس تکلیف واژگان سنت چه میشود؟ همچنین ضعف اساسی این روش این است که بسیاری از دلالتهای متن در فضای علوم دیگر همانند فلسفه، جامعهشناسی و امثالهم خود را آشکار میکند؛ بنابراین به معناشناسی نیاز داریم که دلالتهای قرآن را درون متن قرآن خفه نکند. این ضعف اساسی ایزوتسو است که در تحلیل آیات قرآن هیچ نگاهی به روایات ندارد و معناشناسی قرآن را کاملاً مستقل از متون دیگر در نظر میگیرد؛ چراکه معتقد است آنها از قرآن بیگانه هستند. مشکل اصلی در روششناسی ایزوتسو است که در آن بینامتنیت وجود ندارد.
حجتالاسلام قائمینیا افزود: به نظرم با این روش به تنهایی مشکل علوم انسانی هم حل نمیشود. البته تأکید میکنم که نظرم این نیست که این روش به طور کامل کنار گذاشته شود بلکه باید با روشهای دیگر ترکیب شود. البته بنده با اصل ایدهای که دکتر فتحی دارند موافق هستم و معتقدم باید ارتباطی بین دستگاه مفهومی قرآن و علوم ایجاد کنیم و همچنین معتقدم گام اصلی را باید به کمک معناشناسی برداریم و در این راستا باید از مؤلفههای مختلف معناشناسی بهره ببریم چراکه مشکل علوم اسلامی در عصر حاضر مشکل هرمنوتیکی نیست بلکه مشکل معناشناسی است.