به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از ایکنا، آیتالله ابوالقاسم علیدوست، عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه، چهارم آذرماه در ادامه مباحث فلسفه تفسیر که در فضای مجازی بارگذاری شده است، با بیان اینکه برخی میان اسباب نزول و شأن نزول تفاوت قائل شدهاند، اما بنده معتقد به این مسئله نیستم، گفت: قرآن کریم برخلاف تورات و انجیل، نزول دفعی و تدریجی داشته است، لذا نزول تدریجی در طول ۲۳ سال سبب شده تا آیات به مناسبات مختلف نازل شود که همان شأن نزول است.
وی با بیان اینکه اسباب نزول یا شأن نزول دانشی شیعی است تا اسلامی، اضافه کرد: این تراث از امام علی(ع) و بعدها از سایر ائمه معصوم به ما رسیده و گفته شده که چهار هزار روایت اسباب نزول داریم. ذهبی گفته بالاترین صحابی در دانش شان نزول، علی(ع) بود؛ حتی قرآنی که امام علی(ع) داشتند و امروز در نزد امام زمان است، قرآن همراه با شأن نزول آیات است. سلمان فرموده که بعد از وفات پیامبر(ص)، امام علی(ع) به جمعآوری قرآن همراه با سبب نزول پرداخت؛ حضرت قرآن را بر خلفا عرضه کرد، اما آنها نپذیرفتند.
بیتوجهی به شأن نزول؛ مهمترین منشأ پلورالیزم
علیدوست با بیان اینکه برخی پرنوشتارهای بدون تأمل، فهم نادرست خود را مبنای تأیید برای پلورالیزم میدانند، تصریح کرد: کسانی شراب میخورند(عثمان بن معظون) و وقتی مورد شماتت و حد قرار گرفتند، به این آیه ۹۳ مائده استناد کردند که «لَیْسَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِیمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»؛ یعنی کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند در خوردن طعام آزاد هستند، ما ایمان داریم و عمل صالح هم انجام میدهیم، بنابراین در هر چه بخوریم آزاد هستیم؛ این استناد در حالی است که این آیه در مورد مسلمینی است که قبلاً مبتلا به شرابخواری و از این بابت ناراحت بودند و به پیامبر عرض کردند که آیا بابت هرچه در گذشته خوردیم معاقب میشویم و خدا فرمود اگر ایمان بیاورید و عمل صالح داشته باشید، گذشته بخشیده میشود؛ آیه در جواب کسانی است که سابقه خوبی ندارند، نه ناظر به امروز مسلمین.
علیدوست بیان کرد: ما تعبداً نکاتی را که اهل بیت(ع) در ذیل برخی آیات بیان کردهاند، میپذیریم و روی چشم میگذاریم، البته اگر روایت، معتبر باشد. اما همین موضوع را نمیتوانیم برای یک فرد سنی بگوییم، ولی اگر از خود قرآن مایه بگذاریم، حجت به خود قرآن باز میگردد و سبب میشود بسیاری از روایات تفسیری که به معانی بطنی اشاره کرده به خود قرآن مستند میشود و این سندسازی خدمت بزرگی به اهل بیت و ائمه(ع) است و اهل تسنن هم میپذیرند.
استاد سطح عالی حوزه علمیه با بیان اینکه البته این قرینهیابی مستلزم دقت است و نباید به افراط مبتلا شویم و مانند اهل غلو باشیم که هر آیه را به شخصیتی صالح یا طالح تعبیر میکنند، افزود: مثلاً در سوره مریم آیه ۵۸ «أُولَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِنْ ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا»؛ امام سجاد(ع) در ذیل آیه فرمودهاند که مراد از «مِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا» ما هستیم؛ در اینجا اگر تعبد را کنار بگذاریم، این مسئله از ظاهر آیه استخراج نمیشود که ما مقصودیم؛ در این آیه همه الفاظ ماضی است، ولی «تتلی» در «إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَنِ» مضارع در مفهوم ماضی آمده است؛ یعنی وقتی آیات بر آنها تلاوت میشود، به سجده افتادند. (مثل اینکه تا بگوییم «یا حسین» گریه کردهاند نه اینکه «تا یا حسین بگوییم گریه میکنند») در آیه مضارع محقق الوقوع، تعبیر به ماضی شده است.
وی به نمونه دیگری اشاره کرد و گفت: آیه ۳۶ توبه «إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّهً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ» از آیات محکم قرآن و مفهوم آن روشن است؛ فرموده که تعداد ماهها در نزد خداوند ۱۲ عدد است که ۴ ماه آن حرام است؛ امام علی(ع) فرمودند مراد از این ۱۲ ماه ما اهل بیت هستیم. البته مراد امام این نیست که ظاهر قرآن حجت نیست؛ ولی ایشان خواستهاند ما را وارد وادی ظریفتر و دقیقتر کنند. یعنی آیه معنای بطنی دارد که باعث لطافت آیه است؛ امام فرموده است که معرفت به شهور، دین قیم نیست، زیرا یهودیان و کفار و مسیحیان و حتی بتپرستان … هم به تعداد و نام ماهها آشنا هستند.
تهمت به شیعه
علیدوست اضافه کرد: امام میفرمایند آشنایی و اطاعت از ما دین قیم است؛ البته ما از ظاهر قرآن دست برنمیداریم، زیرا اندیشه نزدیک به شیعه، حجیت ظاهر قرآن است و اینکه برخی ما را متهم به عدم آن میدانند، نادرست است. بنده در مباحثه با یکی از علمای اهل تسنن وقتی گفتم که براساس قرآن صحبت کنیم، گفت شما قرآن را قبول ندارید. این از تهمتهایی است که به شیعه میزنند، اما قطعاً در برخی آیات تا معنای بطنی در نظر گرفته نشود، مراد حقیقی قابل فهم نیست.
استاد سطح خارج حوزه علمیه همچنین به آیه ۱۸ سوره سبا «وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً وَقَدَّرْنَا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا آمِنِینَ» اشاره کرد و ادامه داد: در این آیه «الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً» دارای ابهام است؛ در ذیل آیه روایت شده شخصی از امام سجاد در این باره پرسید و امام از خود آن فرد پرسید که مفسران خودتان چه میگویند (در آن دوران مفسران مدعی مانند قتاده و … زیاد بودند) و آن فرد گفت: میگویند سرزمین مبارک، مکه است؛ امام فرمود مراد از «الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً»، رجال هستند؛ در اینجا، سرزمین مطرح نیست. آن فرد پرسید مؤید این تفسیر در قرآن چیست؟ امام به آیه هشتم طلاق «وَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَهٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُکْرًا» استناد کردند؛ یعنی هرچه اینجا از قریه مراد است در آن آیه هم هست. همچنین آیه ۵۹ کهف «وَتِلْکَ الْقُرَى أَهْلَکْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِدًا » را قرائت فرمودند. ضمیر هُمْ در «أَهْلَکْنَاهُمْ» به هیچ وجه با «تِلْکَ الْقُرَى، همخوان نیست، مگر اینکه مراد را افراد و اهل قریه بگیریم. لذا امام «بارکنا، را به خود و «ظاهره» را به علمای دین تفسیر میکنند.
فلسفه غرب جای توطن محقق حوزوی نیست
علیدوست اضافه کرد: کار روحانیت و حوزه اگر راه گم نکنند و عمرشان را در راه کانت و دکارت و گادامر و این فیلسوف و آن فیلسوف و عارف هزینه نکند، این است که گندم را آرد کرده و بپزند و به دست مردم بدهند؛ یعنی دین را از ائمه بگیرند و آماده به مردم بدهند؛ متأسفانه برخی مراکز تأسیس میشود تا به مقارنه معارف دین و اندیشمندان غربی و غیرغربی بپردازند که کار درستی است، اما باید در اندیشه آنها سرک بکشیم، نه اینکه در این آراء و نظریات توطن کنیم و بمانیم؛ بلکه آنها را بیاموزیم به قصد خدمت به دین و اینکه تطبیق کنیم تا ظرایف دین بیشتر روشن شود.