به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت بزرگداشت روز جهانی قدس، نشستی با موضوع “فلسطین و جهان اسلام” چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۹۹ توسط گروه سیاست پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.
در این نشست که با حضور حجج اسلام و آقایان دکتر سیدسجاد ایزدهی، دکتر سیدکاظم سیدباقری، دکتر محمد ملکزاده، دکتر عبدالوهاب فراتی برگزار شد،
حجتالاسلام دکتر محسن مهاجرنیا بعنوان دبیر علمی با ارائه مطالبی این نشست را اینگونه آغاز کرد:
هرچند زمینه برگزاری هماندیشیها و نشستها و جلسات پیرامون موضوع قدس برقرار است اما به دلیل بیماری کرونا قدری محدودیت داریم. ماجرای فلسطین و قدس اگرچه در محاورات سیاسی در حدود هفتاد سال اخیر تلقی میکنند و فلسطین که در سیطره و قیمومیت انگلستان بود اما حقیقت آن است که ماجرای قدس و بیتالمقدس ماجرایی بسیار کهن دارد. در زمان ورود پیامبر به مدینه، اقوام ۱۲گانه یهودی در برابر پیامبر ایستادگی کردند و سختترین چالشها و نقض عهدها را همین جریان فکری علیه پیامبر پیاده کردند. اینها سالهای غمباری برای پیامبر در مدینه ایجاد کردند. تا جایی که قرآن کریم، به بازسازی ماجراجوییهای بنی اسرائیل برای عبرت گیری آنان در زمان پیامبر اسلام(ص) اشاره کرده است. شباهتی که میان یهودیان مدینه و یهودیان زمان حضرت موسی (ص) وجود دارد را بیان کرد. یهودیان شیطنتها و اذیتهای زیادی را علیه مسلمانان و پیامبر ایجاد کردند.
ماجرای قدس صرفا ماجرای یک مکان نیست، یک سرزمین نیست تا بشود راجع به آن معامله کرد. بحث قدس بحث زبان و نژاد عرب نیست تا اینکه بگویند ایرانیان حق دخالت ندارند. بحث قدس بحث حقوقی نیست که بشود راجع به آن سازش یا معامله کرد. بحث قدس بحث سیاسی نیست که بشود با میانجیگری سیاسی آن را حل کرد و با دخالت کشورهایی مثل آمریکا از آن عبور کرد. قضیه فلسطین به یک ظلم تاریخی برمیگردد که فرازمان و فرامکان است، بلکه به هفتاد سال اخیر برنمیگردد. فلسطین نماد ظلمستیزی است که در هفتادسال اخیر این ظلم مجدداً توسط انگلیس پایهگذاری و توسط اسراییل و آمریکا پیگیری شده است. گویا اراده الهی بر این بوده است که ماجرای قدس و بیتالمقدس به عنوان سوژهای همیشه بماند که محور اتحاد همه مسلمانان جهان باشد. جهان اسلام درحال حاضر شدیدا متشتت است اما تنها نخ وصل این حلقه و اتحاد قدس و فلسطین است. فلسطین به نوعی پرچم و نماد ظلمستیزی است.
- حجتالاسلام دکتر سید سجاد ایزدهی رئیس پژوهشکده نظام های اسلامی در این نشست گفت:قضیه فلسطین چنانچه گفته شد ولو هفتاد سال مسالهای در جهان اسلام اتفاق افتاده و ماندگار شده اما منتهی به این عصر نیست و دنبالهای پسینی و پیشینی دارد. پسینی آن اسراییل و جریان صهیونیست است. این جریان فراتر از منطقه در حال اقدام است و اسراییل هم نمادی از ظلم است. فرض بر این است که هر نظامی چهار ویژگی را داشته باشد یعنی دولت، جمعیت، حکومت و حاکمیت. شاید تنها مورد استثنایی جهان را اگر بخواهیم یاد کنیم که هر چهار عنصر آن میلنگد، اسرائیل است؛ انگار با کشوری مواجه هستیم که سرزمین از آن خود ندارد، شهروندان اصیل ندارد؛ شهروندانی از جاهای مختلف دنیا، وارد کردهاند و عملا حاکمیت سیاسی خود را براساس منطق نژادی قوم صهونیست بنا کردند و ژن برتر این قوم یهود است به اعتقاد خودشان. از حیث کارگزاری هم با این مشکل مواجه هستند که کارگزارهای آن کشور نماینده مردم آن کشور نیستند. اگر یک رژیمی که سرزمینی ندارد، شهروند ندارد و حاکمیت آن هم از خودش نباشد نتیجهاش میشود فلسطین که هفتاد سال تحت ظلم و سیطره استبداد است. اینکه بخواهد شهروند را وارد کنند و منطقشان هم بر اشغال و اشغالگری باشد میشود رژیم اشغالگر. منطق صهیونیستی برآمدی از منطق تمدنی غرب است که جهان را به سمتی میکشاند که منطق سرمایهسالار با سبک زندگی خاص است. یهودیان بحث ربا و اصالت سرمایه و فرهنگ غربی را در باور خود دارند و بسیاری از کشورها را با این تفکر تحت سیطره خود گرفتهاند.
با اینکه اسراییل نماد یهود است و یهود هم در تقابل با مسیحیت است، اما به گونهای صهیونیست خود را روزآمد کرده است که این تقابل کمتر به چشم میخورد. با پیروزی انقلاب اسلامی سلطهگری اسرائیل، مورد خدشه واقع شده است. عمدتا بعد از انقلاب مبارزات به سمت مبارزات اسلامی تغییر پیدا کرد و ارمغانهای جدی به دنبال آورد. جنوب لبنان تخلیه شد و در خود فلسطین هم جنب و جوشهایی صورت گرفت.
اگر منطق صهیونیست بر فشار حداکثری بود، انقلاب اسلامی در برابر این اقدام و فشار، ایستادگی کرد. در بعد اقتصادی، برخی از کشورها از خرید تولیدات اسراییلی دست برداشتند. درعرصه فرهنگ و سبکهای زندگی هم همین اتفاقها افتاد و در فضای سیاسی هم فشارهای بسیار زیادی از سوی قدرتمندان منطقه به سمت اسراییل است.
وقتی کشوری چهار محور و عنصر دولت بودن را ندارد، قادر به حیات در دراز مدیت نیست و چون بنیادش بر باد است و از بین رفتنی است بنابراین بقا نخواهد داشت، البته به شرط آن که ملتهای اسلامی همچنان که امام(ره) و مردم ایران تلاش کردند، تلاش کنند. از حیث نظامی و سرزمینی فشار حداکثری مقاومت برای محدودکردن اسراییل است اگر فشار امنیتی بر اسراییل زیاد بشود مهاجرت به سمت اسراییل معکوس خواهد شد و شهروند کمتری خواهد داشت و اگر بازگشت حاصل شود چیزی به اسم اسراییل نخواهیم داشت. اگر اقتصاد اسراییل خریدار نداشته باشد، استقبال نداشته باشد و … وجود خارجی نخواهد داشت. اگر جهان اسلام یکپارچه شود و از ملتها به دولتها انتقال یابد اسراییل به زودی زود از صفحه روزگار محو خواهد شد. اگر حمایتهای برخی از کشورهای عربی از جمله عربستان که وجودشان در گروی حمایت آمریکا است از اسراییل نبود، اسراییل تا به حال از بین رفته بود.
- حجتالاسلام دکتر محمد ملکزاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه که در این نشست حضور داشت نیز به ارائه مطالب خود اینگونه پرداخت:ما میتوانیم از زوایا مختلف این موضوع و اهمیت آن را مورد بررسی قرار دهیم. اولین نکته، اتحاد و انسجام اسلامی است. قضیه فلسطین شاید تنها قضیهای باشد که در جهان اسلام همه دربارۀ آن متفقالقول هستند که باید در کنار مردم فلسطین ایستاد و با رژیم صهیونیستی مقابله و مبارزه کرد. منظور ما جهان اسلام و ملتهای اسلامی است. به هرحال منطق دینی و عقلانیت انقلابی ایجاب میکند که از فلسطین حمایت شود. ما ادله فراوانی در متون دینی در دفاع از مظلوم داریم که این مهم را مورد تإکید قرار میدهد. آیه ششم سوره ممتحنه است که خداوند از سازش با کسانی که در برابر شما ایستادند و شما را از خانههایتان بیرون کردند منع میکند و حتی ملتهایی که از این متجاوزان حمایت کردند هم منع میکند. در آیات ۳۹ و ۴۰ حج خداوند از مظلوم دفاع میکند و نصرت الهی را نوید میدهد نسبت به کسانی که از خانه و کاشانههای خود اخراج شده اند. در آیه ۷۵ سوره نساء لحن توبیخی دارد که چرا باید نظارهگر ظلم بود و کسانی که مورد ظلم واقع شدهاند و از خانه و کاشانههای خود تاراج شدهاند، نظارهگر باشند. این مباحث، مورد اتفاق متون دینی است و جهان اسلام هم میتواند روی این موضوع به اتفاقنظر و اتحاد برسد.
نکته دیگر این است که فلسطین نماد محور مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار و ظلم است که میتواند از اهمیت والایی در جهان اسلام برخوردار باشد. محور مقاومت بدون توجه به مسأله فلسطین قابل قبول نیست.
فلسطین مهد بسیاری از ادیان الهی و پیامبران بوده است در جهان غرب هم به عنوان منطقه راهبردی بسیار مهمی است که همیشه مورد چالش بوده است. بعد از شکلگیری نظام غاصب صهیونیستی در ۱۹۴۸م تاکنون همواره شاهد چالش در این منطقه بودهایم و قالب چالشها و خشونتها هم مرتبط با فلسطین بوده است.
پرداختن به مسأله فلسطین به ویژه با توجه به اینکه سیاست تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران در دفاع از فلسطین و مردم آن و مبارزه و مخالفت با اشغالگری رژیم صهیونیستی است و این موضوع را باید به عنوان یک محور مقاومت در نظر گرفت که در راستای منافع ملی کشور ایران هم بوده و خواهد بود.
- دکتر عبدالوهاب فراتی دیگر عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه حاضر در این نشست نیز گفت:قدس از دو جهت برای جهان اسلام به طور عام و برای ایران به طور خاص اهمیت دارد. یکی به لحاظ مکانی، خود قدس است که اهمیت دارد. از نگاه ما مسلمانان قدس یک بقعه یا مکان تاریخی نیست که ارزش تاریخی یا ملی داشته باشد، بلکه سرزمینی است مقدس که همه ادیان الهی پیوندی عمیقی با آن دارند و ظهور بسیاری از ادیان ابراهیمی در اینجا بوده و به سراسر جهان گسترش پیدا کرده است. اما در بعد دوم که بحث اشغالگری است. از زمانی که قدس به اشغال درآمد و توسط اسراییل به تصرف درآمد، واکنشهای زیادی ایجاد شد و علمای اسلامی و اندیشمندان زیادی هم عکسالعمل نشان دادند. حتی برای جهاد هم فتوا از سوی برخی علمای اسلامی مشهود و مشهور بود، برخی هم به عدم خرید تولیدات رژیم صهیونیستی فتوا دادند. کسانی مثل شهید نواب صفوی تلاش کرد تا به فلسطین نیرو اعزام کند. امام خمینی(ره) در مورد قدس هم مطالبی قبل از انقلاب داشتند که حتی از ایشان هم تعهد کتبی گرفتند که درباره رژیم غاصب صهیونیستی حرفی به میان نیارد. یکی از آرمانهای بزرگ در آن زمان بحث آزادی قدس و فلسطین بود. ما با دو پدیده در آن دوره مواجه شدیم و عملا به راه حلی نرسیدیم یکی اینکه به تدریج اعراب و مسلمانان کمکار شدند و فلسطین از اولویت خارج شدند و دیگر اینکه غربیها فلسطین را چندین دهه در پشت میز مذاکره نشاندند که به هیچ نتیجهای نرسند. حتی به حقوق تعیینشدهای که در مذاکرات برای فلسطین قایل شده بودند، نرسیدند. بنابراین مسأله فلسطین به عنوان یک مسأله لاینحل ماند. اما وقتی که انقلاب در ایران پیروز شد و حضرت امام(ره) نابودی اسراییل را خواستار شد، راهبردی بود که اتخاذ شد و قرار بود دو کار صورت گیرد، یکی اینکه کمکاری اعراب جبران شود و به روند بیخاصیت مذاکرات پایان بدهد و به آن هدف بدهد. بنابراین روز قدس نامگذاری شد برای حل این دو مشکل. به همین خاطر نیروی قدس موضوع استراتژی عملی ایران در برابر موضوع فلسطین بود. اگر مواضع جمهوری اسلامی را در این باره مرور کنیم با سه اتفاق مواجه میشویم: ۱. تا قبل از شکلگیری نیروی قدس، این مذاکرات بیفایده است و اگر فلسطینیان به مبارزه مسلحانه روی نیاورند، به هیچ نتیجهای نخواهند رسید؛ ۲. تا قبل از شکلگیری نیروی قدس، اسراییل دولت قدرتمند شکستناپذیر بود و حتی دولتهای عربی مثل مصر تصور نمیکردند که اسراییل را شکست بدهند. خصوصاً شهید سلمیانی، شهید قدس این آرزو را محقق کرد ۳٫ اسراییل همیشه درحالت پرخاشگری و هجوم بود که اکنون بعد از به روی کارآمدن نیروی قدس و مقاومت، اسراییل از خصلت پرخاشگری و از موضع خود عقب نشسته است و حالت تدافعی گرفته است. به همین دلیل مقاومتی که در قبال اسراییل صورت گرفت باعث شد که علاقهمندی اسراییل به مذاکره امر بی خاصیتی شده است و اینکه روحیه دفاعی گرفته است؛ اما اینکه جهان اسلام باید در این باره چه کار کنند خیلی مهم است. در واقع این کشورها و امتهای اسلامی است که برنامهای داشته باشند که بتوانند اسراییل را ضعیف کنند و به عقب بکشانند و حتی نابود کنند.
- در بخش پایانی این نشست، حجتالاسلام دکتر سیدکاظم سیدباقری مدیر گروه سیاست پژوهشگاه نیز در سخنانی بیان داشت:وحدت جهان اسلامی که اشاره شد، متاسفانه امروزه در جهان اسلام وجود ندارد؛ نقطه اشتراک وحدت ملل شاید وجود داشته باشد اما وحدت جهان اسلام و دولتها نیست. در این مساله، نگاه واقعبینانه مهم است، دشمنان هماره در فکرند که چگونه ایران را مهار کنند و اینکه چگونه در میان نیروهای مقاومت نفوذ کرده و تفرقه ایجاد کنند. ما اگر بخواهیم دربرابر اینگونه رژیم بایستیم باید مقابله به مثل کنیم. بیان آرزوها خیلی خوب است اما باید در برابر این رژیم گردنکش و طغیانگر، راهبردهای واقع بینانه و عملیاتی اتخاذ کنیم.
معامله قرن یکی از مباحث مهمی است که فلسطین با آن مواجه است. خیلی از رفتارهایی که اسراییل، امریکا و کشورهای همپیمان دارند در راستای معامله قرن است که آمریکاییها و کوشنر مشاور دولت آمریکا طراح آن هستند. حتی ترامپ اشاره کرده بود که شهید سلمیانی یکی از موانع صلح در منطقه بود که ایشان را ناجوانمردانه ترور کردند. به همین دلیل، سفارت امریکا به قدس منتقل شد. در این هفتاد و دو سال بحث از مذاکره بوده است اما در کنار آن مبارزه و مقابله هم مطرح بوده است، از جمله عزالدین قسام که حدود ۲۰ سال قبل از اعلام دولت اسرائیل، مبارزه را آغاز کرد. هرکدام از روسای جمهور آمریکا هم در برابر فلسطین، مواضعی داشتند که آخر آن معامله قرن است. اصل بحث این معامله آن است که اسراییل در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت و الحاق بخشهایی از مناطق اشغالی به خاک خود، تشکیل دولت فلسطین را قبول میکند؛ با این شرایط که بخشهایی از فلسطین به اسراییل داده شود، قدس، پایتخت رژیم صهیونیستی شود، آوارگان فلسطینی حق بازگشت به فلسطین را نخواهد داشت و برای فلسطینیان تنها شهرکی به نام «ابودیس» به عنوان پایتخت فلسطین حفظ میشود که تنها چهار کیلومتر مربع مساحت دارد!. با این روند، اصل ایده و هدف این قرارداد عبارت است: عادیسازی روابط اعراب و اسراییل؛ تثبیت دولت یهودی اسراییل به پایتختی قدس؛ اطمینان از عدم بازگشت مهاجرین؛ ایجاد دولتی ضعیف برای فلسطینیها که خلع سلاح شده است و ممنوعیت عضویت فلسطین در سازمان بینالملل.
به تعبیری اساس و کلیدواژه و هدف کلان این قرارداد، خلع سلاح مقاومت است. بنابراین آنان چند چیز از دولت فلسطین را خواستهاند: توقف اقدامات تحریکآمیز؛ توقف و حذف آموزشهای تحریکآمیز و خلعسلاح حماس. ضمانت اجرایی هم برای این کار متاسفانه گذاشتهاند و آن صندوقی است که پنجاه میلیارد دلار تخیمن زده شده است که تقسیم میشود در بین اعراب و کشورهای میزبان فلسطینیان آواره. این پول توسط توسط کشورهای حوزه خلیج فارس با ۷۰ درصد، آمریکا با ۲۰ درصد و اتحادیه اروپا با ۱۰ درصد تامین میشود. دولتهای عربی پشتیبانی میکنند و از طرفی هم مراکزی صنعتی ایجاد خواهند کرد که فلسطینیان به سر کار بروند. بنابراین مقدمات چندگانه را دیدهاند.
با این همه، این معامله با موانع جدی مواجه است: ۱٫ جبهه مقاومت به ویژه خود مردم فلسطین؛ ۲٫ عدم همراهی افکار عمومی مسلمانان۳٫ چشمپوشی نکردن مردم فلسطین از حق بازگشت به وطن. افکار عمومی مسلمانان در عرصههای مختلف با این قرارداد مخالفت کردهاند، حتی اتحادیه اروپا هم گاه اعلام مخالفت میکند. کشورهای اسلامی هم همه مخالفت کردهاند مگر کشورهای عربی که از آمریکا و اسراییل نفع میبرند و در سیطرۀ آنان هستند. اما به یاد آوریم که بزرگترین هدف این قرارداد ننگین، از بین بردن مقاومت است و بزرگترین مانع اجراییشدن آن، جهبه و جریان مقاومت است.