به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آنچه در ادامه می آید بخش اول گفتگوی خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان با حجت الاسلام و المسلمین دکتر «ابوالفضل ساجدی»، عضو شورای مرکزی قطب فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قیاس ویژگی ها و تبعات دو سبک زندگی خودمحور و دیگرخواه و چگونگی بسط دادن فضای مواسات و همدلی در جامعه از رهگذر اصلاح سبک زندگی مبتنی بر اخلاق و معنویت است.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب، پایه تمدن سازی اسلامی را اصلاح سبک زندگی ناظر بر معنویت و اخلاق عنوان کردند. از طرفی ما در هفته ها و ماه های گذشته شاهد تلطیف فضای جامعه مان به واسطه ظهور رفتارهای دیگرخواهانه و کمک های مومنانه و پررنگ تر شدن فضای مواسات و همدلی بودیم. از دیدگاه شما تا چه اندازه ای می توان به این حرکت ها در جهت اصلاح سبک زندگی امیدوار و خوش بین بود
در آغاز باید گفت حقیقتا یک نقطه تفاوت بزرگ میان تمدن اسلامی و تمدن مغرب زمین در همین ویژگی ای نهفته است که برشمردید. از جمله مختصات تعیین کننده و محوری در تمدن غربی، فردگرایی یا همان Individualism است، آن چیزی که به صورت پررنگی در جوامع غربی ظهور و بروز دارد مورد اعتراف برخی از جامعه شناسان و روانشناسان غربی نیز هست. فردگرایی یکی از لوازم زندگی غربی است و رشد تکنولوژی در این سال ها به رشد فردگرایی هم دامن زده است به این صورت که عملا هر کسی در نهایت به منافع مادی خود می اندیشد و از آن فراتر نمی رود.
در چنین فضایی اگر جامعه ما به سمت تمدن اسلامی حرکت کند این حرکت و افق گشایی دقیقا باید در نقطه مقابل روحیه فردگرایی یا همان Individualism باشد. آنچه ما از افق تمدن اسلامی می شناسیم مبتنی بر جمع گرایی، دیگرگرایی و توجه به دیگران است. اساسا ما اگر به سابقه دهه های اخیر و وضعیت کنونی طبقات مختلف اجتماعی نگاه کنیم می بینیم معمولا در جامعه ما کسانی که غرب گراتر بوده اند فردگراترهم بوده اند. شما نگاه کنید عموما روستایی ها گرم تر و عاطفی تر از شهری ها هستند و در شهرها هم می بینید مناطق مرفه تر و برخوردارتر – شمال شهرنشین ها – فردگراتر از مناطق جنوب نشین هستند یعنی رفتارهای سردتری نسبت به هم دارند و کم تر به کار هم می آیند.
- می توانید مثال و مصداق عینی بزنید؟
شما امروز در جوامع غربی می بینید و گاهی در رسانه های ما هم بازتاب دارد که مثلا فلان همسایه در فلان واحد از مجتمع آپارتمانی چند روزی است که مُرده و هیچ کسی باخبر نشده است. چه زمانی متوجه می شوند؟ وقتی بوی تعفن جنازه، مجتمع مسکونی را دربر می گیرد. در جامعه خودمان گاه با رشد همین نگاه فردگرایی می بینید دو همسایه در یک آپارتمان مدت هاست که زندگی می کنند اما هیچ شناختی نسبت به هم ندارند، در آسانسور با هم روبرو می شوند اما بدون سلام و احوال پرسی، حتی از رد و بدل کردن نگاه هم پرهیز دارند. آن ها درست مثل دو بیگانه در یک طبقه زندگی می کنند و هیچ آشنایی با احوال هم ندارند. اگر یکی از همسایه ها گرسنه بماند، اگر گرفتاری بزرگی برایش به وجود آید، غذا نداشته باشد یا بیمار شود شما به عنوان همسایه هیچ اطلاعی از وضع و حال او ندارید بنابراین این حواشی و تبعات زاویه نگاه فردگرایانه هشداری برای ماست که ما از این ویژگی منفی تمدن غربی تبری بجوییم و جامعه مان را به سمت رفتارهای جمع گرایانه و دیگرخواهانه سوق بدهیم.
اما در قضیه اخیر کرونا جامعه ما تجربه بسیار مثبت و ذی قیمتی از خود بر جای گذاشت، تجربه ای که به نوعی رشدیافتگی ایرانی ها در رشد فضای همدلی و مواسات و توجه به دیگران را نشان داد. ما اگر می خواهیم پایه های تمدن اسلامی را مستحکم تر در جامعه مان پی ریزی کنیم باید به رشد همدلی و مواسات یا همان دیگرخواهی بهای بیشتری بدهیم. اگر مقایسه کنیم می بینیم هر زمان جامعه ما از بنیان های فکری و رفتاری فرهنگ ایرانی و اسلامی متاثر بوده روحیه جمع گرایی و مواسات بیشتر در آن ریشه دوانده اما در نقطه مقابل هر قدر که ما به بن مایه های فکری و منشی غرب نزدیک شده ایم از این ویژگی های ممتاز تمدن اسلامی بیشتر محروم شده ایم.
- نقطه قوت ما در حرکت به افق گشایی تمدنی چیست؟
به رغم تبلیغات جهت دار و مسمومی که وجود دارد ما بسیار مردم خوبی داریم که فرهنگ رشدیافته ای دارند. شما می بینید همین مردم چه در میدان جنگ، چه در پشت جبهه، چه در بحث های پزشکی و خدمات درمانی، چه رزم و چه هر عرصه ای که نیاز به همدلی و مواسات بوده سنگ تمام گذاشته اند و از امتحان های بسیار سنگینی سربلند بیرون آمده اند. این ویژگی، ظرفیت بسیار بالایی برای جامعه ما ایجاد می کند و از این زاویه بستر فوق العاده ای برای مسئولان است که از این ظرفیت به نحو مطلوب بهره ببرند.
اما نکته مهم این جاست که فرهنگ سازان جامعه ما باید گام های بیشتری در این زمینه بردارند. اگر ما می خواهیم در این مسیر رشد کنیم چاره ای جز مهندسی و طراحی بستری برای شکوفایی این ظرفیت ها وجود ندارد. فی المثل ما باید ببینیم که مسئولیت خطیر و مهم خانواده ها در این عرصه چیست. آن ها امروز چطور فرزندان خود را تربیت می کنند. آیا نسل امروز فرزندان جامعه ایرانی، دیگرخواه تربیت می شوند یا خودخواه؟ در روابط خود با دیگران رفتارهای گرم و دیگرخواهانه دارند یا نه به آن ها آموخته شده که صرفا مراقب منافع خود باشند. ما متوجه نیستیم گاهی فرزندان خود را با چه فرآورده های فکری بار می آوریم و متأسفانه برخی از والدین از آن ها به عنوان یک افتخار یاد می کنند. از طرف دیگر متوجه باشیم امروز بسیاری از خانواده های ایرانی با حداقل فرزند – گاهی فقط یک فرزند – شکل می گیرد و جلو می رود و این تعداد اندک فرزندان می تواند به بسط فضای خودخواهی منجر شود. وقتی به گذشته خانواده ایرانی رجوع می کنیم می بینیم در درون خانواده ایرانی، مهربانی، مواسات و همدلی موج می زند در صورتی که امروز نگرانی بزرگی در این باره داریم و عدم توجه به دیگران یکی از حاشیه ها و اقتضائات پررنگ فرزندمحوری – فرزندسالاری – و مادی گرایی در خانواده هاست. انصافا جا دارد که ما امروز در رسانه ها به طور خاص بر روی این امور سرمایه گزاری کنیم و این ایده های متاثر از بنیان های فکری اسلامی و ایرانی را به والدین بدهیم که آن ها فرزندان خود را از طفولیت با روحیه تعاون و مواسات پرورش دهند. البته همچنان که اشاره شد وقتی تغییرات جمعیتی محسوس در خانواده ها روی می دهد تبعات گریزناپذیری هم در پی خواهد داشت به عبارت دیگر وقتی مثلا تعداد فرزندان در خانواده ها کم تر و کم تر می شود خواه ناخواه این وضعیت به یک سری رفتارهای خودخواهانه و خومحورانه دامن می زند بنابراین برنامه ریزان و تصمیم گیران جامعه اگر به طور جدی می خواهند به رشد فضای مواسات در جامعه اهمیت بدهند نمی توانند از این تغییرات مهم و بنیادین در خانواده ها چشم پوشی کنند.
- در عرصه های دیگر چطور؟ آنجا چه مسئولیت هایی را می توان احصا کرد؟
یکی از ضرورت های مهم ما این است که نظام تبلیغاتی و به طور خاص مبلغان ما در مساجد، رسانه ها، سخنرانی ها و ایام های مناسبتی مثل محرم و صفر از فرصت روشنگری در جهت تقویت اخلاق اجتماعی بهره ببرند و در نهایت ما را به سمت تبلیغ عبادات جمعی سوق دهند. در حقیقت سبک زندگی اسلامی اقتضا می کند که ما به اخلاق اجتماعی بپیوندیم و به آن بهای بیشتری بدهیم و البته این که یک عده می خواهند دین را منحصر در عبادات فردی کنند ستم به حقیقت و جوهره دین و جامعه است. پیوندهای حقیقی دینی با توجه به جامعه و دیگرخواهی شکل می گیرد و برجسته می شود بنابراین لازم است که متولیان امر توجه ویژه ای به تقویت اخلاق اجتماعی از رهگذر تبلیغ عبادات جمعی داشته باشند.