دکتر محسن ردادی
عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالاعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
آیتالله خامنهای به مناسبت هفته کار و کارگر، با هفت مجموعه تولیدی ارتباط تصویری مستقیم و سهساعته برقرار کرده و ضمن استماع سخنان تولیدگران، نکاتی را یادآور شدند. مهم است بدانیم که پس از دیدار تصویری با قاریان قرآن کریم، رهبر انقلاب اسلامی دومین نشست تصویری را با کارگران و بخش تولید برگزار کردهاند و این معنادار است.
یک نکته مهم در بیانات ایشان که باید مورد توجه قرار بگیرد، سابقه «پیوستگی کارگران با انقلاب اسلامی» است. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأثیرگذاری کارگران در تحولات سیاسی دو قرن گذشته دنیا، نقش کارگران کشورمان در پیروزی انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و حوادث گوناگون را بسیار برجسته دانستند و چنین نتیجه گرفتند: «پیوند میان نظام جمهوری اسلامی و کارگران یک پیوند دائمی است و امیدواریم انشاءالله این پیوند ادامه پیدا کند» (بیانات مقام معظم رهبری ۱۷/۲/۱۳۹۹)
در عین حال مهم است که به فعالیت دشمنانِ پیوند عمیق و مستحکم کارگران و نظام جمهوری اسلامی نیز توجه کنیم. این دشمنی از پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد. در همان زمان گروههای مارکسیست تلاش میکردند که کارگران را با اسلام و انقلاب اسلامی و روحانیت دشمن کنند. کمونیستها حوزه کارگری را عرصه انحصاری فعالیت خود تلقی میکردند و حضور هیچ رقیبی را برنمیتافتند اما سازگاری پیام انقلاب اسلامی با فطرت خداجوی کارگران و صداقت امام خمینی؟ره؟ باعث شد که فریبهای کمونیستهای پرمدعای بیخبر از کارگر، کارگر نیفتد. کارگران در تمام طول این چهار دهه همراهی نجیبانهای با نظام داشتهاند: تنگناها و سختیها بیش از همه گریبانگیر این افراد شده و در عین حال انتظار و مطالبه این قشر همیشه حداقلی بوده است؛ بر خلاف برخی گروههای سیاسی و اقتصادی که بیش از همه از سفره انقلاب تغذیه کرده و همیشه هم طلبکار بودهاند، اما در سالهای اخیر که سه ضلع مثلث تبلیغات دشمنان انقلاب، ناشیگری دوستان انقلاب اسلامی و سوءاستفاده مفسدان، دست به دست هم دادهاند، کدورتی میان کارگران و نظام جمهوری اسلامی به وجود آمده است. این تیرگی اگر به زودی برطرف نشود، میتواند نظام را از حمایت پرقدرت این قشر مهم محروم کند.
خصوصیسازیهایی که گاهی ناشی از غفلت و نادانی است و گاه ناشی از سوءاستفادههای مغرضانه، بیش از همه به کارگران ضربه زده است. اینکه در رسانهها میخوانیم که فلان کارخانه تعطیل شده، صرفا یک خط خبر نیست؛ این چند کلمه ساده یعنی این ماه و ماههای بعد چندصد کارگر پول برای خرید غذا و سایر مایحتاج ندارند. قسمت تأسفبار ماجرا، آگاهی از این نکته است که با یک تدبیر عاقلانه و چرخاندن درست قلم یک مدیر دولتی، این کارخانه تعطیل نمیشد.رانتجویانی که با برقراری ارتباطی فاسد، اقدام به بلعیدن و نابودکردن کارخانهها میکنند، میدانند که این سکه روی سکه انباشتن آنها به بهای بیکارشدن کارگران و شرمندگی پدرهای آبرومند و شریف است. این افراد فاسد همانگونه که برای خاموشکردن وجدان خود راهی یافتهاند، یاد گرفتهاند که چگونه مدیران ناکارآمد دولتی را فریب دهند تا با ثمن بخس کارخانهها را بخرند و آموختهاند چگونه کارگران جان به لب رسیده را یکبار با بیکارکردن بدبخت کنند و بار دوم با تحریککردن کارگران بیکار به تظاهرات و سردادن شعارهای سیاسی و اغتشاش، بازی دو سر سودی را آغاز کنند که یکسر آن مجابکردن مقامات دولتی است برای اعطای وامهای کلان به کارخانهها و سر دیگر آن کمکردن شر کارگرانی که مزاحم منافع نامشروع آنهاست.
از دهه ۷۰ که خصوصیسازی بیدر و پیکر در کشور آغاز شد، این مفسدان راه و رسم فریفتن مقامات دولتی و دوشیدن منابع کشور را خوب آموختهاند. میماند قصه پرغصه کارگرانی که برای بقای جمهوری اسلامی فرزند و پدر شهید دادهاند و اکنون در نتیجه این نیرنگ، برچسب ضدانقلاب و اخلالگر دریافت میکنند.کارگر دیپلمات نیست. کارگر زبان سیاستبازان را نمیداند اما کارخانهخواران فاسد راه و رسم سیاستبازی را خوب بلدند. رسانههای بیگانه هم که منفعت خود را در جداکردن فرزندان کارگر انقلاب از دامن جمهوری اسلامی میدانند، با نفوذ در سندیکاهای کارگری و انتشار شایعات تحریکآمیز اغراض سیاسی خود را پیگیری میکنند و از آب گلآلود ماهی میگیرند. باز هم این کارگر است که قربانی میشود و زندان میرود.
جلوگیری از جدایی کارگران از جمهوری اسلامی مستلزم چند اقدام است؛ نخست اینکه مانند اول انقلاب، دولت مدافع حقوق کارگران باشد. نباید این شائبه به وجود بیاید که مثلا در جلسه تعیین حداقل دستمزد کارگران، دولت طرف کارگران را نگرفته است. دوم اینکه فعالان انقلاب اسلامی باید سخنگویان صادق کارگران باشند و مطالبات آنها را پیگیری کنند. ضدانقلابهایی که
بیش از دغدغه کارگران، دغدغه ضربه به جمهوری اسلامی را دارند نباید فرصت و اجازه پیدا کنند که زبان کارگران شوند. رسانههای انقلابی باید خواستههای کارگران را بازتاب دهند، نه رسانههای ضدانقلاب. سوم اینکه نهادهای امنیتی و قضایی کارگران بهستوهآمده از فشار اقتصادی را دشمن فریبخورده فرض نکنند. در خیلی از موارد به جای سختگیری و حبس و شلاق، گفتوگو و همدلی میتواند مشکل را حل کند.چه اندازه امیدبخش است حکم قاضی شعبه ۱۰۶ کیفری اراک در پرونده کارگران هپکو که در وصف کارگران دستگیرشده اعلام میکند: «… در این دادگاه قصد سوء یا انگیزه اخلال در نظم عمومی از طرف معترضان با توجه به سوابق سیاسی و اجتماعی بعضی از آنان که از خانوادههای شهدا یا خود از رزمندگان دوران دفاع مقدس یا حتی از مدافعان حرم یا فعالان مذهبی هستند، احراز نمیشود… بهخصوص آنکه معترضان در دفاع از حقوق حقه خود بیان کردهاند که مانع از هرگونه سوءاستفاده از طرف عناصر معاند و معلومالحال شدهاند.» حکم دادگاهی که قاضیالقضات انقلابیاش با کارگران همدل است، محکومیت مدیر فاسدی است که به کارگران معترض میگوید: «من حقوقم خوب است و حقوقم را میگیرم که مبلغ قابل توجهی هم بهعنوان حقوق خود ذکر میکند و به آنها میگوید حقوق شما را نداریم پرداخت کنیم؛ اگر میخواهید به حقوقتان برسید بروید جلوی ریل قطار را ببندید»[!] (نقل قولها متن حکم دادگاه است)چقدر گوارا بود در بحبوحه طوفان بیتدبیریهای دولتی(که البته خاص دولت مستقر نیست و در دولتهای سابق که گرایشهای لیبرال سرمایهداری داشتند هم قابل مشاهده است)، شنیدن سخنان رهبر انقلاب اسلامی که به صورت ویژه در ماه رمضان با کارگران تشکیل جلسه میدهند و برای رفع مشکلات بخش تولید و کارگران، خط مشی سیاسی میگذارند.