به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام دکتر حمیدرضا شاکرین مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه به مناسبت شهادت استاد مطهری و روز معلم در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: در رابطه با جایگاه حقیقی معلم به خصوص با توجه به مبانی و معارفی که در اندیشه اسلامی وجود دارد و در معارف قرآن و اهل بیت میبینیم از بالاترین جایگاههاست. مثلاً قرآن مجید خداوند را معلم انسان معرفی میکند. در سوره بقره که میفرماید:» وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها «نشان میدهد که خداوند در مقام تعلیم انسان برآمده و هر آنچه را که انسان میتواند بیاموزد را از طریق راهها و ابزارهای مختلفی که خداوند قرار داده و به انسان تعلیم میدهد. پس در درجه اول معلمی کار خداست. بعد انبیا هستند که برای تعلیم و تربیت بشر برانگیخته شدهاند.
مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه افزود: حضرت امام (ره) به کرات میفرمایند که معلمی شغل انبیاست، یعنی کار همیشگی آنها است. جایگاهی که در رابطه با معلم در متون دینی آمده را در جاهای مختلف باز میبینیم. مثلاً از امیرالمومنین (ع) نقل شده که فرمودند:»مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً». اینها نشان میدهد که جایگاه معلم در نگره دینی و اسلامی جایگاه فوق تصور، بسیار بلند و رفیعی است که ما در هیچ جای دیگر نمیتوانیم چنین شأنی را ببینیم و برای معلم ذکر کنیم. این از منظر پایگاه و مبانی دینی ماست. اما آیا چنین چیزی آن گونه که باید در جامعه واقعاً به آن توجه میشود یا خیر؟
وی ادامه داد: طبیعی است که نه ما این مسئله را میتوانیم کاملاً سفید و یا کاملاً سیاه ببینیم. بلکه نوعاً از یک طرف عناصر فرهنگی و تعلیمی مثل معلم، استاد دانشگاه و عالمان دینی از یک منزلت اجتماعی و از نوعی پرستیژ و احترام خاص در جامعه برخوردار هستند. اگرچه وقتی این را مقایسه میکنیم با شأنی که در منابع دینی ما مطرح میکنند باز میبینیم فاصله بسیار زیاد میشود. طبیعی است باید از این جهت فرهنگسازیهای لازم صورت بگیرد و این شأن ارتقا پیدا کند. آنچه باید باشد متأسفانه اتفاق نیفتاده اگرچه بهرههایی از آن هست. مثلاً ببینید که شأنی که جامعه ما برای عالِم قائل است با همین حیث تعلیمی و استادی خیلی ارتباط دارد که خیلی نسبت به برخی کشورهای مختلف دنیا متفاوت است.
حمیدرضا شاکرین اضافه کرد: من یک نمونهای را برای شما مثال بزنم. پروفسور سمیعی در یک برنامه تلویزیونی میگفتند که من با چند تا از پزشکان و اساتید علوم پزشکی دانشگاه آمریکا سفری به ایران آمده بودم و در یکی از خیابانهای تهران باهم راه میرفتیم. ایشان هم خیلی در جامعه و عموم مردم شناخته شده نبود. وقتی حرکت میکردیم دیدیم چند جوان از آن طرف خیابان دویدند به طرف ما و به من سلام کردند و احترام گذاشتند و رفتند. بعد آنهایی که همراه من بودند تعجب کردند که یک چنین اتفاقی افتاد. گفتند آنها چه کسانی بودند آشنای شما بودند؟ گفتم نه من ایشان را نمیشناختم. گفتند که پس اینها از کجا شما را میشناختند که این گونه احترام و تکریم کردند؟
وی سپس گفت: ایشان گفته بود من که نه یک سوپر استار هستم و نه یک هنرپیشه و آن جور چهرهای در جامعه نیستم. اینها حتماً چهره من را یک بار تلویزیون یا در جایی دیگر به عنوان یک دانشمند، پزشک متخصص یا چهره برجسته علمی دیدند و آمدند به من احترام کردند و رفتند. آنهایی که همراه ایشان بودند خیلی خوش شأن آمده بود که چنین فرهنگی در ایران وجود دارد که برای علم، عالِم و معلم این گونه احترام قائل هستند. بنابراین تا حدی از این جهت وضعیت ما حداقل نسبت به بعضی کشورهای دیگر دنیا بهتر هست. اما آموزههای دینی ما خیلی بالاتر از این را میگوید.
حمیدرضا شاکرین تأکید کرد: برای اینکه ما به آن نقطه برسیم چندین کار را باید صورت دهیم. یکی فرهنگسازی است. این مسئله باید در خانواده، آموزش و پرورش، صدا و سیما و همه مراکزی که نقش فرهنگسازی، تعلیم و تربیت و آموزش را دارند باید تقویت و بازسازی شود. نکته دیگر جایگاه اجتماعی به لحاظ مادی هست. بنابراین علاوه بر فرهنگسازی ایجاد زمینههایی به لحاظ مادی که بتواند معلم را در وضعیت بهتری قرار دهد نیز مهم است.
وی سپس اظهار داشت: این نکته نه تنها برای معلم مدرسه است چه بسا برای استاد دانشگاه هم در برخی زمینهها پدید بیاید. وقتی شرایط به گونهای فراهم شود که او همواره به کار علمی مشغول شود طبیعتاً شأن و جایگاه اجتماعی او بهتر خواهد شد. پس هم به لحاظ معنوی و فرهنگسازی، هم به لحاظ مادی باید در حد مقدورات جامعه اقداماتی صورت گیرد که بتواند این شأن را ارتقا ببخشد و به جایگاه و منزلت خود نزدیکتر کند.
حمیدرضا شاکرین در بخش دیگری از صحبتهای خود پیرامون شهید مطهری عنوان کرد: سنتهای فکری به گونههای مختلفی قابل تقسیم هستند و باید ببینیم که از چه منظری و چگونه تقسیم میکنیم تا بتوانیم جایگاه یک فرد را مشخص کنیم. ممکن است کسی با تقسیمبندی دیگری و به اعتبار دیگری، جایگاه دیگری را ارائه کند که با هم قابل جمع باشند یعنی باهم تعارضی نداشته باشند. یکی از تقسیم بندیهایی که تا حدودی نسبت به شخصیتهایی مانند شهید مطهری رایج هست، داشتن تفکر دینی است.
وی افزود: سنتهای حوزه اندیشه دینی را به اعتباری به سه قسم تقسیم میکنند: یکی جریان متجمد، متحجر و یا واپسگرا که این طرز تفکری است که دین را در صحنه اجتماع نمیبیند و دین را در زمان حاضر نمیبیند و به یک سری الگوهای به جا مانده از گذشته که شاید برای زمان خود تناسب داشته ولی متناسب با زمان ما نیست وابسته شده است و دین را در آن قالب نگاه میکند. این یک جریانی است که شهید مطهری شدیداً از این طرز تفکر فاصله دارد. حضرت امام (ره) هم میبینیم در جریان انقلاب خیلی از چنین جریانی مینالند.
حمیدرضا شاکرین گفت: جریان دیگر اصطلاحاً جریان متجدد گفته میشود. گاهی اوقات نواندیش هم که میگوئیم به همین جریان گفته میشود؛ نه همیشه ولی گاهی به این جریان اطلاق میشود. این جریان متجدد یا متجددمآب که با تعابیر مختلف به عنوان نواندیش دینی، روشنفکر دینی و با عناوین دیگری از آن یاد میشود، یکی از خصلتهایی که دارد این است که میخواهد دین را در دنیای امروز با مدرنیته همساز کند. یعنی در عین اینکه ادعا میکند دغدغه دینی دارد و حتی دغدغه احیاگری دینی را مطرح میکند، اما از یک طرف هم اصل و مبنا را مدرنیته قرار میدهد. به هر حال نسخه آن برای اینکه دین را در دنیای امروز کارآمد کند این است که همه چیز دین را در پرتو مدرنیته تفسیر کند.
مدیر گروه منطق فهم دین پژوهشگاه سپس گفت: طبیعی است که این نگاه ابتدا یک التقاطی را پدید میآورد و کم کم از التقاط هم فراتر میرود. در واقع دین را یک شعار و ظاهری میکند که از درون تهی میشود و تفکر مدرن جای دین را میگیرد. فقط عناوین عوض شده است. خود این جریان به صورتهای مختلفی شکل و ظهور پیدا کرده است. مثلاً جریان منافقین و جریان چپ گرا یک مدل از این تفکر بود که از دین تفسیر مارکسیستی ارائه میداد. جریان راست هم تفکر لیبرال را عرضه میکرد و از دین تفسیر لیبرالیستی ارائه میکرد. این جریان هم جزو جریاناتی است که شهید مطهری شدیداً از آن فاصله دارد.
حمیدرضا شاکرین اظهار داشت: در کنار این دو جریان متحجّر و متجدّد، جریان مجدِّد وجود دارد که در واقع اصالت را به دین میدهد منتهی وابسته به الگوهایی نیست که لزوماً مربوط به زمانهای گذشته هستند. متدولوژی اصیل فهم و درک دین را حفظ میکند و عقل و فهم بشر را در فهم دین دخالت میدهد و نیازهای روز را به دین عرضه میکند و پاسخ آن را از دین میخواهد. به خصوص در حوزه حیات اجتماعی- تمدنی انسان بسیار فعال است و همه اینها را به دین عرضه میکند و نیاز امروز بشر و پاسخ آن را از دین میخواهد. در این زمینه نوآوریها و خلاقیتهای زیادی دارد و تلاش میکند. در عین حال همه تلاشش این است که خلوص دینی را هم حفظ کند و پاسخ دین به نیازهای امروز بشر را دریابد. این جریان مجدِّد یا احیاگر ناب است که شهید مطهری به این جریان و سنت فکریاش تعلق دارد و خود ایشان از پیشتازان و چهرههای بسیار برجسته این الگوست.
وی ادامه داد: اندیشه شهید مطهری ظرفیت بسیار وسیع و گستردهای است و میتواند ابعاد مختلف زندگی اجتماعی و تمدنساز و فرهنگ ساز امروز را مددرسانی کند. علت آن هم این است که اندیشه شهید مطهری از چند خصلت برخوردار است. از یک طرف ایشان یک پایگاه دینی قوی اسلامی دارد. مکتبی که جامع است و دینی که همه نیازهای بشر تا پایان بشریت را به خوبی از عهده آن برآمده است. از طرف دیگر یک متفکر و فیلسوف بسیار قوی و نیرومند است. خیلی فرق دارد با بسیاری از مصلحان اجتماعی که دارای مبانی استوار و قویای نیستند و اگر اندیشه نویی هم دارند تاریخ مصرف محدودی دارند یا گستره تأثیر محدودی دارد.
حمیدرضا شاکرین اضافه کرد: شهید مطهری از یک طرف پایگاه دینی قوی دارد و از طرف دیگر قوت فلسفی و فکری و اندیشه بسیار بالایی دارد و خود همین کمک میکند به اینکه فهم دینی او فهم بسیار ارزشمند، دقیق و گستردهای باشد. جامعیت و ذو ابعاد بودن او در زمینههای مختلف یکی دیگر از این موارد است. مسئله دیگر این است که او در متن حیات اجتماعی و با دستگاههای فکری مختلف زندگی کرده است. با دانشگاهیان و با مردم کوچه بازار نشسته است. با حوزههای علمیه و با اندیشمندان و متفکران نیز ارتباط داشته است. اینها یک جامعیت و یک واقعگرایی که بتواند به خوبی مسائل روز را درک کند در او پدید آورده است.
وی سپس عنوان کرد: این درونمایهها باعث شده که یک ظرفیت بسیار گستردهای را فراهم بیاورد که در ابعاد مختلف به ویژه در حوزه مسائل فرهنگی، اجتماعی، تمدنی و اندیشه سیاسی بتوان از شهید مطهری بهرههای زیادی برد. عرصههای حقوق، فلسفه حقوق، جایگاه انسان و نیازهایی که بشر امروز دارد خیلی برای او حیاتی شده و ایشان به نظر من ظرفیت بسیار قوی و نیرومندی را در این حوزهها دارد.
حمیدرضا شاکرین در پایان گفت: یکی دیگر از ارزشهایی که مطهری دارد این است که با مکاتب فکری موجود در دنیای امروز توانسته خوب برخورد کند. اگرچه ایشان متأسفانه به خاطر اینکه این ارتباط او مستقیم نیست به این دلیل که به زبانهای مختلف آشنا نبوده اما در حد خودش بسیار ارزشمند است و این نکته اهمیت دارد که به لحاظ ظرفیت، شهید مطهری توان پاسخ گویی به تمام جریانات اندیشهای که از غرب وارد شد و دنیا را تحت تأثیر قرار داد را دارد و در مقابل آنها ایستاده و مبانیای را پدید آورده که از آنها بسیار میتوان مدد گرفت. اما در عین حال محافل علمی باید این امر را جلو ببرد، تکمیل کنند و غنا ببخشند تا بتوانند برکات آن را افزون کنند.