کرونا؛ فرصتی برای توسعه رفتارهای معنوی
نوشتاری از محمد عابدی عضو هیات علمی گروه قرآن پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
رفاه، ثروتمندی، امنیت، سلامتی، صلح و زندگی را همه دوست دارند؛ ولی از گرسنگی، فقر، ناامنی و ترس، گرفتاری، مریضی، جنگ، مرگ، و… همه فراریاند؛ با این حال دوگانههای رفاه و برخورداری؛ ثروتمندی و فقر؛ امنیت و ترس؛ سلامتی و مریضی؛ صلح و جنگ؛ زندگی و مرگ، از واقعیتهای جهان بشری است که بر مبنای فرهنگ قرآنی، انسانها و دولتها و جوامع بشری در چالش با این دوگانهها فرصت مییابند عیار گوهر وجودشان را بروز دهند.
برای مثال فردی را تصور کنید که در اوج برخوردرای است و فرد دیگری از جامعه در اوج فلاکت اقتصادی است یا دولتی را تصور کنید که در اوج برخورداری مادی است و دولت دیگر در مقابل او دچار ضعف اقتصادی و فقر است (دوگانه ثروت و فقر).
این معادله فرصتی را برای هر دو فرد یا دولت پدید میآورد. برای نمونه دولت ثروتمند میتواند به یاری دولت فقیر بشتابد و دانش کسب ثروت یا بخشی از ثروتش را در اختیار دولت فقیر قرار دهد یا از این فرصت برای استثمار و تحمیل خواستههای سیاسی خود استفاده و با جنگ اقتصادی، بخشی از خاک آن کشور یا داشتههای فرهنگی و… را تسخیر کند.
در صورت اول شاهد بروز پدیده معنوی خواهیم بود که چالش فقر و غنا در روابط دو کشور ثروتمند و فقیر به وجود آورده است و در صورت دوم شاهد بروز رفتاری ضد معنوی شدهایم که باز هم در فضای چالش ثروت و فقر ایجاد شده است.
نکته مهم این است که اولا دوگانههای موجود در تعاملات بشری و نظام هستی فرصتی برای تولید رفتارهای معنوی و ضد معنوی برای افراد، گروهها، جوامع و حکومتها ایجاد میکنند و دوما معنویت و رفتارهای معنوی جزیرهای جدا از رفتارهای اقتصادی، سیاسی، علمی و… نیستند و اختصاص به گروهی خاص از مناسک و اعمال مذهبی ویژه مثل نماز و روزه و… ندارند بلکه معنویت از دل رفتارهای ما در همه عرصههای اقتصادی و تجاری و علمی و اجتماعی وسیاسی و هنری و رسانهای و… متولد میشود.
متاسفانه گاهی ما گرفتار بیتوجهی به این واقعیت عالم خلقت هستیم و بر اساس همین اشتباه در ابعاد فردی، خانوادگی، اجتماعی و حتی ملی تقسیم کار میکنیم. شاید مسجد را به گروهی میسپاریم و بازار را به گروهی دیگر و معتقدیم هر کدام قواعد و روش کار خود را دارند و نهایتا اگر افراد مشغول در اقتصاد بخواهند رفتاری معنوی از خود بروز دهند در حضور آنها در چند خیریه یا صدقه دادن بخشی از نیم خوردههایشان به فقیران جامعه خلاصه میشود.
محصول این برداشت آن شده است که مرزی نامرئی بین معنویت و اقتصاد ترسیم میشود؛ دیواری نادیدنی بین سیاست و معنویت به وجود میآید؛ در این نظام فکری است که هم میتوان رفتار اقتصادی محتکرانه را برای عدهای شاهد بود و هم میتوان رفتار معنوی الهی برای عدهای دیگر از اعضای جامعه تصور کرد؛ مثلاً میتوان تصور کرد که در اوج بحران اقتصادی کشور اسلامی، در یک جزیره اهل معنویت در مسجد و نماز جمعه و دعا و مناسکی چون حج و اعتکاف باشند و در جزیرهای دیگر اهل اقتصاد در حال احتکار پوشک (در یک بحران) و ماسک و لوازم ضد عفونی کننده (در یک بحران دیگر).
غافل از اینکه بحران در یک کشور (اقتصادی، امنیتی، سیاسی،نظامی و…..) هر چه که باشد، جزو همان دوگانههایی است که فرصت بروز رفتارهای معنوی یا ضد معنوی را پدید میآورد. با این نگاه است که جنگی که قتل و مرگ با خود به همراه دارد میتوان دانشگاه انسانسازی بشود و جنگ مولد معنویت شود. برای مثال به نمونهای از انگیزهها و رفتارهای معنوی که در فضای جنگ تحمیلی متولد شد به این جمله امام خمینی (ره) توجه کنید:
«الآن من گاهی که وصیتنامۀ بعض از شهدا را میبینم یا وضع جبههها را میبینم یا شعارهایی که در جبههها ـ همان شبی که فردا احتمال دارد که شهید بشوند میبینم، میبینم که ملت، الهی شده است. (صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۴۰۲ـ۴۰۳)