به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کتاب «تکلیف سیاسی از منظر قرآن کریم» جدیدترین اثر حجتالاسلام محمد عابدی، عضو هیات علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه است. موضوع این کتاب که از عنوان آن برمیآید، در محافل علمی و پژوهشی کمتر مورد توجه بوده و از این منظر اثری تقریباً نوآورانه به شمار میآید. بهبهانه انتشار این کتاب، سایت اینا(خبرگزاری کتاب) با نویسنده این کتاب به گفتگویی پرداخت که در ادامه از نظر مخاطبان میگذرد.
اگر اجازه بدهید گفتگویمان را در مورد کتاب اخیرتان با عنوان «تکلیف سیاسی از منظر قرآن کریم» آغاز کنیم. در ابتدا کمی درباره موضوع «تکلیف سیاسی» صحبت کنیم؛ اساسا این بحث چه جایگاهی در مباحث قرآنی و سیاسی دارد که شما را تشویق به تحقیق در این عرصه کرده است؟
برای تبیین جایگاه مورد توجه شما باید این جایگاه را از چند مورد بررسی قرار دهیم. اول، حجم گستردهای از آیات قرآن کریم است که به بیان تکالیف فردی و اجتماعی اختصاص دارد و بخش عمدهای از تکالیف اجتماعی هم به حوزه سیاست تعلق دارد. اساسا همه عرصههای سیاسی تحت پوشش تکالیف سیاسی قرار میگیرند و نمیتوان بخشی از گستره سیاست را نشان داد که انسان در آن مورد خطاب و تکلیف قرار نگرفته باشد.
دوم، جایگاه تکلیف نسبت به «نظام حق و تکلیف» است. قرآن هر جا حقی برای انسان مطرح میکند، تکلیفی نیز در نظر میگیرد. تمام گستره اجتماعی از جمله سیاست مشمول تکالیف و حقوق میشوند، پس نمیتوان عرصهای سیاسی را نشان داد که فارغ از تکالیف سیاسی باشد. سوم، جایگاه تکلیف سیاسی در میان «مباحث سیاست» است، چون مسائل فلسفه سیاسی ارتباط وثیقی با تکلیف سیاسی دارند.
میتوانید به چند مسئله ویژه هم اشاره داشته باشد؟
حتما، فقط کافی است به این نمونهها توجه کنیم تا این جایگاه روشن شود. نمونه اول مسئله مشارکت سیاسی است. در این مسئله بهطور کلی سه رویکرد عمده (حقمدار، تکلیفمدار و تلفیقی) وجود دارد. از نگاه برخی پذیرش الزامات ناشی از تکلیفدهی سیاسی، حق شهروندان است. از نگاه گروه دوم مشارکت مذکور تکلیف است که شرکت در انتخابات را تکلیف و واجب و عدم حضور را جرم میداند. از منظر گروه سوم مشارکت «حق و تکلیف» است. برای این مورد میتوان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را شاهد آورد که هم بر حق مشارکت توجه میدهد و هم بر حق الهی.
نمونه دوم مسئله مشروعیت است. تکلیف سیاسی در این مسئله نیز جایگاه عمده دارد، زیرا از این بحث میکند که چه قدرتی حق الزام دارد و باید از آن اطاعت کرد و پذیرش تکالیف کدام قدرت سیاسی لازم است و تکلیف در حقیقت، محتوایی است که بر آن الزام میشود.
آیا از منظری عامتر هم میتوانید جایگاه تکالیف سیاسی در مباحث سیاست را تبیین کنید؟
دست کم دو نگاه در این مورد قابل گزارش است که یکی نگاه ابزاری به سیاست است و دیگری نگاه غایی؛ که در هر کدام، تکلیف سیاسی جایگاه ویژهای احراز میکند.
منظورتان از نگاه ابزاری به سیاست چیست؟ اصولاً این نگاه چه جایگاهی برای تکلیف سیاسی قائل است؟
اجازه بدهید ابتدا نگاه ابزاری را توضیح بدهم و بعد جایگاه ناشی از آن برای تکلیف سیاسی را مورد اشاره قرار دهم. در نگاه ابزاری، سیاست با توجه به ابزار اعمال و تحقق آن یعنی «قدرت» شناسانده میشود. قدرت از مقولههای بنیادین و به اعتقاد برخی موضوع و جوهره علم سیاست معرفی میشود. سرجمع نگاه مذکور این است که قدرت سیاسی توانایی تجهیز و ایجاد برآیند منابع مادی یا معنوی موجود با روشی مناسب برای هدایت و جهت دادن به رفتار جمعی گروهی از انسانها به اتکای ضمانت اجرای موثر را دارد.
مطلب دوم این است که جایگاه تکلیف در سیاست در همه اینها، مهم ارزیابی میشود، زیرا اساساً منشاء انحصاری قدرت در بینش اسلامی و قرآنی، الهی است و اشخاص با نصب خداست که مشروعیت مییابند و اطاعت و الزام و تکلیفپذیری از آنها برای مردم توجیه مییابد.
میخواهم درباره خودِ کتاب اندکی مباحث را پیش ببریم. ظاهراً چند سالی روی این موضوع تحقیق کردهاید و از دو، سه سال پیش وعده انتشار کتاب را داده بودید. چرا پروسه انتشار کتاب اینقدر طولانی شد؟
بخشی از تاخیر به خاطر مشکلات نشر و نوبت انتشار آن در میان انبوه کتابهای در نوبت نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برمیگردد، ولی مهمتر از آن نداشتن سابقهی بحث و نبود ادبیات علمی موضوع تحقیق بود که بهشدت روند تحقیق و تالیف را با کندی روبهرو کرد. عملاً هنوز هم که سالها از طرح بحث در رسانهها میگذرد، شاهد توجه جدی به آن و تولید آثار علمی نیستیم، چون اصولاً مطلبی در دست نبود که کسی بتواند کار جدی انجام دهد. همین مسئله هم موجب شد این اثر از منظر نوآوری نزد داوران اثر، امتیاز بسیار بالایی بگیرد.
با توجه به تحقیقاتتان از پیشینه بحث برایمان بگویید. آیا اثر خاصی در این رابطه چاپ شده است؟
در مورد موضع این کتاب در هیچ سطح علمی اثر جدی منتشر نشده بود و البته منتشر هم نشده است؛ نه در رده کتابهای پژوهشی نه کتب ترویجی، نه مقالات علمی نه مقالات ترویجی و نه پایاننامههای قرآنی، شاهد اثری در این زمینه نبودیم. آنچه که بود، تنها مباحثی ضمنی در کتب تفسیری و بیشتر تفسیر موضوعی آن هم پیرامون اصل تکلیف بود ولی در مورد تکلیف سیاسی به عنوان موضوع قرآنی متاسفانه ما شاهد فقر ادبیات هستیم.
شما در این کتاب تلاش زیادی کردید تا نشان دهید مجموعهای عظیم از تکالیف سیاسی در قرآن کریم وجود دارد و قابل تشریح است. روش بحث شما در این مسیر چه بود؟
بهطور کلی دو روش عمده پیش روی ما بود. نخست بررسی مصادیق طی یک روش استقرایی و دوم روش قیاسی. روش اخیر بیشتر در مباحث مبانی پیموده میشود و روش اول نیز در آغاز مسیر طی میشود. در این روش درنگ در آیات قرآن کریم، خبر از وجود گسترده عناوینی میدهد که بازیابی مصادیقشان ما را به مجموعهای گسترده از تکالیف سیاسی رهنمون میشود و ارایه گزارشی از آنها، بخشی مهمی از فرضیه تحقیقِ «وجود مجموعهای گسترده از تکالیف سیاسی در قرآن کریم» را نیز اثبات میکند. ما هر دو روش را در دو مرحله پی گرفتیم.
کتاب تلکیف سیاسی از ۵ فصل تشکیل شده است. به صورت مختصر فصلهای پنجگانه کتاب را برایمان تشریح کنید.
این کتاب با یک مقدمه آغاز شده که در آن تبیین مسئله و تعیین فرضیه تحقیق، ضرورت و اهمیت موضوع و پیشینه و امتیاز پژوهش مرود توجه قرار گرفته است. فصل اول را هم به کلیات اختصاص دادم. در فصل دوم در گفتار اول مبانی قرآنی، در گفتار دوم ماهیت تکلیف سیاسی در قرآن را بررسی کردم و در گفتار سوم هم از ویژگیهای تکلیف سیاسی از منظر قرآن سخن گفتم. در فصل سوم ارکان تکلیف سیاسی را بررسی کردم که شامل مروری بر سه رکن تکلیف سیاسی (مکلَف به؛ مکلَف فیه و مکلَّف) و آنگاه رکن تکلیف دهنده (مکلِف) شد.
در فصل چهارم هم به اهداف و آثار تکالیف سیاسی پرداختم. از جمله در گفتار دوم آن به انتظارات مکلفان از تکالیف سیاسی توجه کردم که مهمترین آنها تامین حقوق مکلفان با تکالیف سیاسی (حق آزادی، عدالت، امنیت) و انتظارات تربیتی و اخلاقی (تامین کرامت انسان و صیانت از آن؛ تعدیل، تزکیه و تهذیب) میشود. در نهایت در فصل پنجم موانع و آسیبهای تکلیف سیاسی از منظر قرآن کریم را بررسی کردم که شامل موانع و آسیبهای معرفتی و اعتقادی (شبهات علمی) و موانع و آسیبهای عملی و رفتاری (شهوات عملی) است.