یادداشت دکتر قاسم اخوان نبوی عضو هیات علمی گروه کلام پژوهشکده حکمت و دینپژوهی به بهانه انتشار کتاب دین و تکامل
پرسش درباره چیستی و منشاء حیات و بررسی مسائل پیرامون آن از جمله پرسشهای مهمی هستند که همیشه دغدغه بشر بوده و متفکران در رشتههای مختلف علمی سعی کردهاند این سؤالات را پاسخ دهند؛ یکی از رشتههای علمی که به بحث درباره حیات و منشاء آن میپردازد و از شاخههای فلسفه علم محسوب میگردد؛ فلسفه زیستشناسی میباشد. سؤالاتی از قبیل اینکه آیا حیات صرفاً فیزیکی است؟ و یا زیستشناسی چیزی بیش از جنبه فیزیکی و شیمیایی حیات را بیان میکند؟ آیا تکامل هدف یا مقصدی را دنبال میکند؟ آیا چیزی به نام پیشرفت و تکامل وجود دارد؟ طبیعت بشر چگونه است؟ آیا انتخاب طبیعی با خداباوری در تضاد است؟
نظریه داروین از این جهت که به این پرسشها پاسخ میدهد از اهمیت زیادی در فلسفه زیستشناسی برخوردار است؛ محور اصلی این نظریه، انتخاب طبیعی میباشد و در تبیین امور انسانی بسیار موفق بوده و همین امر موجب شده این نظریه در افکار عمومی نفوذ بیشتری پیدا کند؛ اما دارای پیامدها و لوازمی منفی میباشد.
این پیامدها عبارتند از: این نظریه تهدیدی است برای خداباوری و دین؛ و همچنین ماهیت انسان و معنای حیات را نیز مورد تهدید قرار میدهد؛ زیرا بر اساس انتخاب طبیعی دخالت هرگونه عامل ماوراء طبیعی در به وجود آمدن تغییرات نفی میشود و دگرگونیهایی که در موجودات به وجود آمده را ناشی از فعل و انفعالات طبیعی میداند.
در این تحقیق دو مسئله اصلی مورد بررسی قرار گرفته میشود، یکی اینکه آیا نظریه انتخاب طبیعی و تکامل با وجود غایت و غرض در طبیعت منافات دارد؟ یعنی اگر کسی نظریه تکامل را بپذیرد لازمهاش این است که منکر هرگونه قصد و غرض در طبیعت باشد؛ مسئله دوم این است که مناسبات میان دین و نظریه تکامل با توجه به مباحثی که در علم و الهیات وجود دارد؛ چیست؟
بر این اساس در این تحقیق سعی شده مسئله تکامل از هر دو منظر مورد بررسی قرار گرفته شود: برای تبیین مسئله در فصل اول به بیان مسئله چیستی حیات و منشاء آن و دیدگاههای مختلفی که در مسئله وجود دارد پرداخته میشود و در فصل دوم نظریه تکامل و مؤلفههای آن مورد بررسی قرار گرفته میشود و دیدگاههای جدیدی که در این مسئله وجود دارد اشاره میگردد در فصل سوم نقدهایی که از سوی متفکران و دانشمندان به این نظریه شده آورده میشود در فصل چهارم پیامدهای الهیاتی و کلامی این نظریه ذکر میگردد و سپس موضعگیری اندیشمندان مسلمان در این باره آورده میشود و در فصل آخر نیز به جمعبندی و نتیجهگیری اختصاص دارد.