امتداد حکمت متعالیه در فلسفه‌های مضاف

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آنچه در ادامه این مطلب خواهید خواند متن کامل گفت‌وگو با حجت‌الاسلام قاسم بابایی مدیر گروه بینش و اندیشه مرکز پژوهش‌های جوان وابسته به پژوهشگاه با موضوع حکمت متعالیه در فلسفه‌های مضاف و فعالیت‌های این گروه علمی در خصوص فلسفه‌های مضاف است.

باسلام؛

اهمیت فلسفه اسلامی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همانطورکه مستحضرید امروزه عنوان فلسفه اسلامی در بردارنده سه مکتب: اشراق، مشاء و حکمت متعالیه است. البته در کنار این سه مکتب، از عرفان نظری نباید غافل شد. فارغ از تفاوت‌های پارادایمی که در میان این سه مکتب وجود دارد اما نباید از اهمیت حمکت متعالیه و بنیانگذار آن غافل شد. حکمت متعالیه مازاد برآنکه رشد یافته و کامل شده مکاتب قبلی است و به بیانی از باب لبس بعد از لبس همه کمالات مکاتب قبلی را دارد. همچنین توانسته است در گستره خود قرآن، برهان و عرفان راجمع کند. فلسفه مشاء ابن سینا با همه مزیت‌ها در برخی از موارد نتوانسته است پاسخ مناسب به مسائل ارایه بدهد مثلا در بخش اتحاد عاقل و معقول اتحاد را از باب حلول می‌داند و یا در بخش تجرد قوه خیال متحیر است. بر همین اساس ملاصدرا درجلد ۹ اسفار، هفده اشکال به ابن سینا وارد می‌کند که ابن سینا در این موارد نتواستند جواب بدهند همانند نفی حرکت جوهری، نفی اتحاد عاقل و معقول، عجز در اثبات تجرد قوه خیال… و در نهایت ملاصدرا می‌فرماید که ایشان عمرشان را در علوم مختلف صرف کردند در حالی که برای هر کدام از این علوم متخصصانی بود. اماحکمت متعالیه از این کاستی بدور است. از امام (ره) پرسیده بودند چه شخصیت‌هایی غیر از رسول اکرم(ص) و امام علی(ع) و کدام کتاب‌ها به جز قرآن شما را تحت تأثیر قرار داده‌اند؟ عنوان کرده‌اند: شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر.

آیا فلسفه اسلامی مخصوصا حکمت متعالیه توانسته است به پرسش‌های ما در بخش نظری همانند کاستی‌های علوم انسانی و در بخش عملی همانند مشکلات  انسان انضمامی پاسخ دهد؟

فلسفه صدرایی با توجه مبانی قوی که در بخش هستی شناسی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی دارد توان بالایی در اسلامی سازی علوم انسانی و حل مشکلات انسان انضمامی دارد. مثلا نوع آوری‌های ملاصدرا در بخش انسان شناسی که نفس را «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» دانست، این نوع‌آوری بسیاری از مشکلات را در بخش معاد و انسان شناسی حل کرد. همچنانکه ابتکار صدرا در بخش اتحاد عاقل و معقول در جلد سوم اسفار و اینکه علم را با  همه اقسام چهارگانه (حس، خیال، وهم وعقل) مجرد دانست و در نهایت به دو قسم برگرداند، ثمرات فراوانی در بخش معرفت شناسی به بار آورد. خود صدرا در مشهد خامس از کتاب شوهد الربوبیه در بخش نبوات و الولایات و در بخش علوم اعتباری، حقیقتا ارتباط زیبایی میان سیاست و شریعت طرح می‌کنند. ایشان شریعت را روح سیاست می داد. متاسفانه مشکل اینجا است که ما نتواستیم این مسیر را ادامه دهیم. انصافا فرمایشات رهبر معظم انقلاب در بخش حکمت بسیار گرانبها و کارامد است ایشان در همین بخش میفرماید «میتوان در مبانی موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّی را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریان‌های بسیار فیّاضی را در خارج از محیط ذهنیّت به‌وجود می‌آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن میکند. دنبال اینها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‌گاه یک دستگاه فلسفی درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء»، از مبانی ملاّ صدرا، اگر نگوییم از همه‌ی اینها، از بسیاری از اینها – می‌شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درست کرد؛ فضلاً از آن فلسفه‌های مضاف که آقایان فرمودند: فلسفه‌ی اخلاق، فلسفه‌ی اقتصاد… و. این، یکی از کارهای اساسی است. این کار را هم هیچ‌کس غیر از شما نمی‌تواند بکند؛ شما باید این کار را انجام دهید» بنابراین فلسفه صدرایی پتانسیل بالایی در پاسخ به پرسش‌ها و توانمند در تامین مبانی علوم انسانی و تجربی است و باید تلاش کرد تا امتداد فلسفه اسلامی در بخش فلسفه‌های مضاف به امور یا علوم ادامه پیدا کند.

به نظر شما ما در بخش فلسفه اسلامی با چه کاستی‌هایی روبرو هستیم؟

ما در بخش فلسفه اسلامی با سه کاستی روبرو هستیم ۱٫عدم معرفی فلسفه اسلامی با زبان ساده به جوانان، ۲٫عدم امتداد فلسفه دربخش فلسفه‌های مضاف ۳٫تعطیلی بخش حکمت شعری در فلسفه اسلامی.

در بخش اول باید توجه داشت که  فرایند دانش دربردارنده مراحل چهارگانه است: تولید دانش، آموزشی کردن علوم، عمومی سازی وکاربردسازی علم است و در این میان «عمومی سازی علوم» نقش مهمی در انتقال دانش به بدنه جامعه و عامه مردم دارد. انتقال دانش فلسفه به زبان ساده، «فلسفه برای عموم یک دغدغه جدی است و در سابق فیلسوفان جهان اسلام مازاد برآثار سنگین، کتاب‌های ساده هم می‌نوشتند تا این معارف به همه مردم  منتقل شود. نمونه بارز آن شیخ اشراق است که مازاد بر نگارش آثار علمی مثل حکمه الاشراق. رساله‌های کوتاه‌تری به فارسی و عربی نوشته ودر آنها مباحث فلسفی را به زبانی ساده‌تر به صورت خلاصه توضیح داده است. و فیلسوفان غربی در این باره فعالیت‌های زیادی انجام داده‌اند مثلاً کتاب «تسلی بخشی‌های فلسفه آلن دو باتن» فیلسوف معاصر سوئیسی کتاب جالبی است که تلاش داشته تا فلسفه را از بام انتزاعیات صرف به روی زمین آورده تا با زندگی مردم در ارتباط بیشتری باشد. او سعی کرده است که از آموزه‌های فیلسوفان بزرگ، در جهت کاربرد آن در زندگی روزمره انسان‌ها استفاده کند تا از رنج آنان کم کرده و بر غنای آن بیفزاید. پرسش این جا است که آیا ما توانستیم تولید فلسفه و معرفی فلسفه همانند کاری که شیخ اشراق کرد برای جوانان و کودکانمان انجام بدهیم؟ متاسفانه این بخش ادامه پید نکرد و از این جهت کاستی داریم. بنابراین برای دست یابی نخبگان جوان و عموم مردم، به فلسفه باید تحقیقاتی با زبان ساده و با اقتضاعات شکلی و محتوائی صورت بگیرد.

کاستی دوم عدم امتداد فلسفه در بخش فلسفه‌های مضاف است و در نهایت کاستی سوم به فراموشی سپرده شدن حکمت شعری است. فلسفه در زمان ارسطو تقسیم فراگیر بود که به سه قسم نظری، عملی و تولیدی شعری تقسیم می‌شد. مزیت گسترده بوده دایره فلسفه در این بود که فلسفه مازاد برحکمت نظری و بحث در باره موجود بما هو موجود به حکمت صناعی نیز می پرداخت. از نگاه ارسطو حکمت صناعی گونه‌ای از معرفت است که کارش تصرف در فعل خدا است، تصرف نسبت به عالم طبیعت است و اینگونه تصرف جنبه تولیدی دارد. متاسفانه وقتی فلسفه وارد فضای اسلامی شد در زمان ابن سینا بخش حکمت شعری از فلسفه جدا شد و فلسفه به معنی عام را شامل حکمت نظری و عملی دانستند. با حذف حکمت صناعی فلاسفه بیشتر به حکمت نظری و مباحث انتزاعی پرداختند و از حکمت صناعی فاصله گرفتند.

اشاره‌ای به فلسفه‌های مضاف داشتید لطفا درباره این کاستی توضیح دهید؟

همانطور که عرض شد یکی از کاستیهای فلسفه اسلامی عدم توجه به فلسفه‌های مضاف است. سه نکته در بخش فلسفه‌های مضاف حائز اهمیت است: تعریف، گستره، امتداد، فلسفه مضاف با تعاریف متعددی همراه است برخی انرا دانش مطالعه فرانگر – عقلانی می دانند. گروهی برانند که فلسفه مضاف تاملات نظرى و تحلیلى و عقلانى راجع به یک پدیده است و کسانی با قرار دادن فلسفه مضاف در محدوده فلسفه اسلامی وجود مقید را عنوان فلسفه مضاف می‌گیرند. نکته دوم گستره فلسفه مضاف است. فارغ از تعاریف ارایه شده، فلسفه‌ مضاف با دو وضعیت ظاهر شده ‌است فلسفه در وضعیت نخست، به پدیده‌ها و حقایق ذهنی و خارجی، حقیقی و اعتباری، و در وضعیت دوم، به دانش‌ها و علوم نظام‌مند اضافه می‌شود. فلسفه مضاف به پدیده‌ها و حقایق از سنخ دانش درجه اوّل است که با نگرش فیلسوفانه به تحلیل عقلی موضوع معیّن یعنی واقعیت خارجی یا ذهنی می‌پردازد؛ مانند فلسفه حیات، فلسفه زبان، فلسفه ذهن،‌ فلسفه نفس، فلسفه معرفت، فلسفه دین، فلسفه نبوت و فلسفه مضاف به دانش‌ها از سنخ معرفت درجه دوّم است یعنی دانشی سیستمی و نظام‌مند که به توصیف تاریخی و تحلیل عقلانی و فرانگرانه دانش مضاف الیه می‌‌پردازد. مهمتر از دو نکته قبلی، توجه به امتداد فلسفه مضاف است در حال حاضر ما با موضوعات گوناگونی در ارتباط هستیم که متاسفانه به سبب عدم امتداد فلسفه مضاف در این بخش ها نتواستیم قدمی برداریم که بتواند گره جامعه امروزی را باز کند. مقام معظم رهبری بارها به امتداد نیافتن فلسفه توجه داده است، ایشان می فرماید «نقص فلسفه‌ی ما این است که این ذهنیّت امتداد سیاسی و اجتماعی ندارد. فلسفه‌های غربی برای همه‌ی مسائل زندگی مردم، کم و بیش تکلیفی معیّن می‌کند: سیستم اجتماعی را معیّن می‌کند، سیستم سیاسی را معیّن می‌کند، وضع حکومت را معیّن می‌کند، کیفیت تعامل مردم با همدیگر را معیّن می‌کند؛ اما فلسفه‌ی ما به‌طور کلّی در زمینه‌ی ذهنیّاتِ مجرّد باقی می‌ماند و امتداد پیدا نمی‌کند. مى‏توان در مبانى موجود فلسفىِ ما نقاط مهمّى را پیدا کرد که اگر گسترش داده شود و تعمیق گردد، جریانهاى بسیار فیّاضى را در خارج از محیط ذهنیّت به وجود مى‌آورد و تکلیف جامعه و حکومت و اقتصاد را معیّن مى‏کند. دنبال این‏ها بگردید، این نقاط را مشخّص و رویشان کار کنید؛ آن‏گاه یک دستگاه فلسفى درست کنید. از وحدت وجود، از «بسیط الحقیقه کلّ الاشیاء»، از مبانى ملّا صدرا،- اگر نگوییم از همه‏ى این‏ها، از بسیارى از این‏ها- مى‏شود یک دستگاه فلسفىِ اجتماعى، سیاسى و اقتصادى درست کرد».

به عنوان نمونه در بخش فلسفه مجازات شما وقتی آثار افرادی مانند بکاریا، بنتام، کانت را ملاحظه می‌کنید می یابید که امتداد فلسفه آنها در این بخش کاملا مشهود است و بخش هستی شناسی با بخش بایدها در هم تنیده شده اما در میان جهان اسلام کمتر قابل مشاده است مثلا بنتام در بخش مجازات فایده گراست و فایده گرایی او برگفته از مبانی خاصی است که میتوان به مبانی مانند: ابتنا فایده گرایی بر اصل تجربه، مذهب گریزی، نیوتیسم اخلاقی، لذت جمعی، اصل بداهت لذت، مساوی دانستن لذت با سعادت و در نهایت توجه به بعد کمی اشاره کرد. و سپس به بخش بایدها می‌پردازد. بنتام در بحث اهداف مجازات در دو تقسیم بندی کلی: کاهش جرم و ارضا خاطر تقسیم بندی می‌کند. بنابراین لازمه پیشرفت علوم در جهان اسلام و لازمه اسلامی سازی علوم نیازمند رشد در بخش فلسفه‌های مضاف اعم از علوم یا امور هستیم و باید بتوان در موضوعات مانند فلسفه سیاست در حوزه عمومی، فلسفه اقتصاد، فلسفه معیشت، فلسفه هنر، فلسفه سینما، فلسفه ورزش، فلسفه توسعه و پیشرفت به تالیف کتب پرداخت.

گروه بینش و اندیشه اسلامی در بخش فلسفه و حکمت چه آثاری تولید کرده است؟

آثاری که تا به امروز در بخش فلسفه در گروه بینش و اندیشه تولید شده در دو بخش فلسفه مطلق و فلسفه‌های مضاف قابل پیگیری است. در بخش فلسفه مطلق اعم از معرفی فلسفه اسلامی یا معرفی و نقد فیلسوفان جهان اسلام و غرب می‌توان به آثاری مانند:

*فلسفه اسلامی و غربی (دفتر نهم از مجموعه چل چراغ حکمت) مؤلف: علی دژاکام، که به تعریف فلسفه، رابطه فلسفه و علوم دیگر، نقدهایی بر فلسفه مادی و غرب و به بحث روش شناسی فلسفی استاد مطهری پرداخته است.

*فطرت و خرد (سیری در زندگی و افکار علامه طباطبایی(ره)) مؤلف: قاسم اخوان، سعی دارد تصویری کلی از معرفت شناسی، هستی شناسی، خداشناسی و انسان شناسی علامه را برای خواننده ترسیم کند.

*نقد غزالی (تحلیلی از خردورزی و دینداری امام محمد غزالی) مؤلف: دکتر سید یحیی یثربی، که در بخشی به بررسی افکار و زندگی نامه غزالی پرداخته است.

*آواز عقل سرخ (مروری بر اندیشه‌های شیخ اشراق) مؤلف: عباس بخشنده بالی

*عقل و عشق (با مروری بر زندگی و اندیشه‌های ملاصدرا) مؤلف: محمد تقی سهرابی، به بررسی معرفت‌شناسی، هستی شناسی، انشان شناسی، دین شناسی و غیره از نگاه صدرالمتالهین می‌پردازد.

*آشنایی با فیلسوفان مسلمان (خواجه نصیرالدین طوسی) مؤلف: سید فضل‌الله حسینی و غلامرضا میناگر

*طهور در ساغر (دو جلدی) مؤلف: حسینعلی رحمتی، این نوشتار علاوه بر زندگی و احوال شهید مطهری، به بررسی اندیشه‌های فلسفی استاد نیز پرداخته است.

*چنین گفت نیچه (معرفی و نقد فیلسوفان مغرب زمین) مؤلف: یارعلی کرد فیروزجایی، که به زندگی نیچه، پیشینه فرهنگی و سابقه تاریخی پرداخته است.

همچنین در بخش فلسفه‌های مضاف اعم از مضاف به علوم یا امور آثار ذیل تولید شده است:

*حقوق، مبانی و فلسفه آن: مولف سیدمهدی منصوری، که در چهار فصل به تبیین ماهیت قضایای حقوقی مبنای حقوق اسلامی و اهداف حقوق اسلامی می‌پردازد.

*فلسفه خلقت انسان: مولف دکتر عبدالله نصری، به بررسی فلسفه آفرینش از دیدگاه عرفان، فلسفه و کلام هدف آفرینش از دیدگاه قرآن پرداخته است.

*فلسفه هنر اسلامی: مولف محمد آسیابانی، به بررسی نسبت اسلام و هنر زیباشناختی در اسلام و غرب جایگاه خیال و محاکات در هنر اسلامی پرداخته است.