به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامیو به نقل از ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیأت علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشگاه، در یادداشتی به بررسی راهکارهای رواج نهی از منکر در جامعه پرداخت؛ متن آن به این شرح زیر است:
جامعه مانند فرد، گرفتار بیماریها و آسیبهای متنوعی میشود که اختصاص به دوره خاصی هم ندارد و در هر زمان، متناسب با شرایط و اقتضائاتش، دچار برخی از آنها میشود.آسیبها همواره در کمین جامعهاند؛ چه جامعه نوپا باشد؛ چه در حال رشد؛ چه در موقعیت و رشد و توسعه و تعالی. اینک باید از خود بپرسیم با اینکه وجود خطرهای در کمین جامعه که دودش یکراست به چشم شهروندانش میرود؛ چرا شهروندان نسبت به نظارت بر جامعه خود و درگیری با تهدیدهای نابودگر اجتماعشان(در عرصه فرهنگ، اقتصاد، نظامات اداری، سیاست و…) خیلی جدیت نشان نمیدهند؟.
قطعا فهرست بلندی از زمینهها تا علل را میتوان برای این مشکل ردیف کرد؛ اما اگر برخی علل ریشهای و مبناییاند از آن جمله است دو پدیده ترس و طمع که در جان انسانها ریشه دارد وانگیزه و پیشران آنها در بسیاری از تصمیمات و تحرکات اجتماعی و افعال سیاسی و مدنی است. بشر آنجا که ترس یا طمع غالب شود، مطابق سود خود تصمیم نهایی را میگیرد و اجرا میکند و دقیقاً اینجاست که مسیر شهروند مقید به دین از شهروندی که در بند دین نیست و تصمیمات و اقداماتش فقط بر مبنای ترس و طمع است، جدا میشود. به دیگر بیان هر چه تقید به دین بیشتر باشد رفتار غریزی و طبیعی تحت مدیریت دستورات دین در خواهد آمد و هر چه تقید به دین کمتر باشد، این مدیریت کم اثر خواهد شد.
امام حسین(ع) این وضعیت را در مورد بنی اسرائیل به تصویر کشیده است. به متن حدیث دقت کنید: «اَنَّهُمْ کانُوا یَرَوْنَ مِنَ الظَّلَمَهِ الَّذینَ بَیْنَ اَظْهُرِهِمُ المُنْکَرَ و الفِسادَ فَلا یَنْهَوْنَهُمْ عَنْ ذلکَ رَغْبَهً فیما کانُوا یَنالُونَ مِنهُم و رَهْبَهً مما یَحْذَرُونَ وَ اللّه َ یَقُولُ«فَلا تَخْشَوُ النّاسَ و اَخْشَوْنِ»(مائده،۴۴) و قالَ «الْمُؤْمِنُونَ و المُؤْمَناتُ بَعْضُهُم اَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ.(توبه،۷۱) » (تحف العقول .ص ۱۶۸، بحارالانوار .ج ۱۰۰، ص ۷۹)؛ امام توضیح میدهد که بنی اسراییل از ظالمانی که بین آنها بودند، گناه و فساد میدیدند، ولی به خاطر طمع درآنچه از ظالمان به ایشان میرسید و از ترس آنچه از آن میترسیدند، آنان را نهی نمیکردند. با این که خدا میفرمود: «از مردم نترسید و از من بترسید» و فرمود: «مردان و زنان مؤمن، ولی یکدیگرند؛ به کارهای پسندیده امر و از کارهای زشت نهی میکنند.»
این حدیث به سه موضوع مبنایی و زیرساختی اشاره دارد:
اول: این که انسانها مطابق غرایز خود رفتار میکنند؛ دوم اینکه دین از آنها میخواهد این سطح از رفتار را کنار بگذارند و در روابط شهروندی و اجتماعی خود بر مدار دین رفتار کنند و باور خدا و ایمان به خدا که آنان را متصف به صفت مومن کرده است این انتظار را به وجود آورده است که در رویارویی با مسائل اجتماعی و ارزشها و ضد ارزشها، خدا، مطالبات الهی، و دین را نقشه راه خود قرار دهند و بر مدرا آن حرکت کنند. سوم اینکه در عمل خیلی مواقع همان سطح رفتارهای ابتدایی و برخاسته از غرایز(طمع و ترس)، بر رفتارهای بایسته و دینمدارانه غلبه میکند و آنان به رغم یدک کشیدن نام دین، در واقعیت متدین و دیندار نمیمانند و در عمل اجتماعی و سیاسی و…متاثر از دین خود نیستند.
درنگی کوتاه بر این حدیث نشان میدهد که ۱ – اجرای امر به معروف و نهی از منکر، حتی اگر از راههای صحیح صورت گیرد به دلیل ماهیت آن (واداشتن یا بازداشتن) تنشهایی ایجاد میکند و اصولاً انجام تمام فرایض مستلزم پرداخت نوعی هزینه از سوی مکلف است. ۲ – هزینههایی که آمر و ناهی میپردازد به تناسب نوع مخاطب و قدرت و موقعیت وی شکلهای متعددی می یابد؛ گاه مخاطب حاکم است و امر و نهی او موجب سلب امنیت و جان(۱) و حقوق اجتماعی میشود و گاه افراد مورد نظر ثروتمند و صاحب نفوذ هستند و امر و نهی آنان ممکن است موجب سلب برخی امتیازها از آمران و ناهیان شود.
در مورد خطر جانی به این حدیث از امام حسین(ع) توجه کنیم که فرمود: زن پادشاه بنی اسرائیل پیرشد وخواست دخترش رابه ازدواج شاه درآورد پادشاه با یحیی مشورت کرد و یحیی او را از این عمل نهی کرد. آن زن چون فهمید، دخترش را آراسته کرد و نزد پادشاه فرستاد و او نزد شاه به رقص و کرشمه پرداخت. پادشاه گفت که چه میخواهی؟ گفت سر یحیی زکریا را…؛ شاه یحیی را کشت و سرش را درطشتی طلایی نزد دختر فرستاد؛ پس زمین فرمان یافت و آن را گرفت و خدا بختالنصر را بر بنی اسرائیل مسلط کرد (بحارالانوار ، ج ۴۵ ، ص ۲۲۹).
ترس و طمع؛ مهمترین موانع نهی از منکر
۳ – اجتنابناپذیر بودن این هزینهها ممکن است آمر و ناهی از منکر را به ترک فریضه وادار کند که دلیل عمده آن نداشتن باور و ایمان کامل به خداست. امام حسین(ع) فرمود؛ «مردم بندۀ دنیایند و شیرینی دین را تنها بر زیان دارند؛ تا زندگیهایشان پربار است برمحوردین گرد میآیند و هرگاه با بلاها آزموده شوند دینداران کم میشوند.»( بحارالانوار، ج ۴۴، ۳۸۳،العوالم، ج ۱۷، ص ۲۳۴). ۴ – امام دو عامل اساسی (طمع – ترس) را به عنوان عوامل بازدارنده ذکر میکند و میفرماید بنی اسرائیل به دلیل تحمل نکردن این دو هزینه، از امر ونهی خاطیان صرف نظر کردند.
۵ – نکته مهمی که حضرت به آن توجه میدهد این حقیقت است که شهروند آمر و ناهی باید منشاءِ اصلی قدرت و عظمت را بشناسد و باور کند قدرت مطلق و کسی که باید در مقابل او خشوع داشت و به عطایش طمع ورزید، خداوند است نه بندگان. بر پایه این حقیقت امام به آیه قرآن اشاره میکند که مؤمنان باید تنها از خدا ملاحظه و ترس داشته باشند، نه غیر او و به این ترتیب آماده پرداختن هر نوع هزینه باشند. توجه کنیم که این آیه ملاک و معیار جامعه ایمانی را ترس و طمع به خدا میداند و در صورت توسعه این فرهنگ و باور است که رفتارهای شهروندان نیز بر مدار ترس از خدا و طمع به خدا سامان خواهد یافت.
۶ – نکته مهمتر تصریح امام به آیه ۷۱ سوره مبارکه توبه «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ؛ و مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند که به کارهاى پسندیده وا مى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند و نماز را بر پا مى کنند و زکات مى دهند و از خدا و پیامبرش فرمان مى برند آنانند که خدا به زودى مشمول رحمتشان قرار خواهد داد که خدا توانا و حکیم است (۷۱)» است.
توجه کنیم که اگر ایمان به خدا با تمام صفاتش در جامعه جریان یافت، شهروندانی مومن خواهیم داشت که حول محور ایمانشان(خدا: خدایی که قدرت و غنا و توانایی مطلق و بی پایان در دست اوست) هویت مستقل و همبسته یافتهاند ایمان به خدا، هویت جمعی آنها شده است و به خاطر همین هم علایق و وابستگی همه آنها خداست و این علاقه آنها را کنار هم جمع میکند و نوعی از ولایت بین آنها شکل میگیرد که سرآغاز حس مسئولیت دینی بین آنها برای حفظ و بقای مطالبات دینی میشود. رفتارشان برخاسته از ترس از خدا و امید به خدا میشود و ولایت بین آنها بر این مبنا شکل می گیرد که خواسته ها و دستورات خدا( محور ایمانی همه آنها) حفظ شود.
نتیجه سخن اینکه پیام امروز امام حسین (ع) برای جامعه دینی ما این است که اگر تدین شما واقعی است، هویت دینی خواهید داشت و این هویت، بین شما ولایتی بر مدار خدا سامان خواهد داد؛ و از این ولایت برای حفظ مطالبات الهی در تعامل بین خودتان استفاده خواهید کرد و هر جا ارزشها و محرمات الهی به خطر افتاد، امر به معروف و نهی از منکر خواهید کرد و اگر چنین نیست(همانند بنی اسرائیل) به خاطر این است که ۱. ایمان شهروندان به خدا ضعیف است ۲. رفتارهایشان در سطح طبیعی و غریزی باقی مانده است، ۳. هویت جامعه ایمانی نیست و ولایت بین شهروندان بر محور خدا شکل نگرفته است بلکه ولایت اجتماعیشان بر محور غرایز(ترس وطمع) استوار شده است.