فاطمه زهرا(س) الگوی کامل و کارآمد سبک زندگی اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از خبرگزاری میزان، به مناسبت ایام شهادت غم‌انگیز سرور زنان عالم، دخت نبی مکرم، همسر علی مرتضی و مادر سید جوانان اهل بهشت، در گفت‌وگو با حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی ذره‌ای از وجود متعالی آن بنده پاک و برگزیده خداوند پرداختیم که در ادامه متن کامل این گفت‌وگو از منظرتان عبور خواهد کرد.

فاطمه زهرا (س) الگوی کامل و کارآمد سبک زندگی اسلامی است. بحث را از حدیث نورانی و الهام بخش و معرفت‌زا از وجود امام زمان (عج) آغاز می کنیم که، ایشان فرموده‌اند: اسوه من دختر رسول خداست. لطفا در مورد این بیان گهربار حضرت توضیحاتی بفرمائید؟

این حدیث هدایتگر برای همه ماست که دوست داریم زندگی اسلامی و مهدوی داشته باشیم، اگر از وجود امام زمان(عج) سؤال شود که شما چه کسی را اسوه خود می‌دانید؟ می‌فرمایند اسوه من دختر رسول خداست، ” في إبنَةِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِي أسوَهٌ حَسَنَهٌ في إبنَةِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِي أسوَهٌ حَسَنَهٌ في إبنَةِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِي أسوَهٌ حَسَنَهٌ “و فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه”این موضوع نکات عمیق و لطیفی در بر دارد. این تعبیر، تعبیر حساب شده  و درس‌‎آموزی است. مکتب پیامبر اسلام(ص)، منطق و سیره علمی و عملی ایشان در همین حیات طیبه فاطمه زهرا(س) متجلی و متبلور است.

خداوند در سوره احزاب می‌فرماید: پیامبر اسوه حسنه است” لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه”. امام زمان(عج) هم فرمودند: اسوه من دختر رسول خداست و این نشان‌دهنده ارتباط بین این دو است. همه حرکات و سکنات فاطمه زهرا(س) و همه ابعاد زندگیشان، نماد و نمودی از مجموعه زندگی پربرکت پیامبر اعظم (ص) است که می‌تواند همه ابعاد زندگی ما را تحت پوشش قرار دهد. او انسان کامل مکمل است یعنی در همه جهات کامل است و ما باید از هر جهتی به این تابلوی تمام‌عیار و این نقشه الهی برای زیست مؤمنانه و دینی و معنوی و اجتماعی در ابعاد مختلف بهره ببریم، آینه تمام‌عیاری است که در پیش روی ما قرار گرفته و همه زنان و مردان، جوانان و همه اقشار جامعه از هر نوع و شکل و زبانی در هر موقعیتی شخصیتی که می‌تواند الگوی کامل و کارآمد زندگی او قرار گیرد و سبک زندگی او را تعریف و تعیین کند و ما براساس آن تعریف و تنظیم ها خودمان را به حیات و زندگی خود را ساماندهی کنیم همان زیست طیبه و حیات طیبه فاطمه زهرا(س) است.

هر فرد چگونه و به چه شکلی می تواند حضرت را الگوی خود قرار دهد؟

زندگی ما می‌تواند در چهار رابطه کاملا مشخص تعریف و تنظیم شود: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با اجتماع و مردم و رابطه ما با جهان و عالم خلقت. دررابطه انسان با خدا، حضرت زهرا(س) در اوج رابطه با خداست. در مقام عبودیتی قرار گرفت که از رهگذر عبادت، بندگی و راز و نیازحاصل شد. این رابطه با خدا را که در قالب عبادت و راز و نیاز که شکل و شاکله بخشید و به عبودیت محض الهی دست پیدا کرد از مصادیق اتم عباد مخلص الهی است:” قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ” یا فرمود:” إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ”همانطوری که فرمود:” سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ” از مصادیق بارز ” فَادْخُلِی فِی عِبَادِی  وَادْخُلِی جَنَّتِی” است. هیچ واژه‌ای شیرین تر از واژه عبد نیست. انسان به جایی برسد که خدا او را با این اصطلاح صدا کند و به اون اسم عبدالله اطلاق کند. عبد مطیع محض خدا است.

تمام زندگی حضرت زهرا (س) جلوه بندگی خداست. چیزی که باید در متن زندگی حضرت زهرا(س) از آن الهام بگیریم این است که همه آنچه در زندگی ما رخ می دهد در مسیر بندگی خدا قرار دهیم، از سر عبودیت انجام بدهیم. حرف زدن و نشست و برخاست و همه ابعاد زندگی ما باید از رهگذر بندگی خدا باشد. آنجا که در باب ایثار و انفاق مصداقی بیان می کند از باب بندگی خدا است و هیچ چیز دیگری دخالت ندارد که انسان کاری کند که فقط رضای خدا و “وجه الله” را منظور کند. اینکه انسان  مقام اخلاص در عمل برسد و مُخْلَص (بفتح لام)(اخلاص فعلی) بشود و ارتقای وجودی بیابد و حیات و هستی خود را فانی در راه خدا کند و به مقام مُخْلَص (بفتح لام)(اخلاص ذاتی) شدنی است اما بسیار صعب است. کسی که اینگونه باشد دیگران را هم به سمت بندگی خدا سوق می‌دهد و شرایط زندگی خود را طوری شکل می دهد تا دیگران متن زندگی وی هم در مسیر بندگی خدا سوق پیدا کنند.

داستان ازدواج امیرالمومنین (ع) و فاطمه زهرا (س) را همه شنیده‌اند، فردای روز ازدواج که پیامبر وارد خانه ایشان می‌شود یکی از اولین سؤالات این است که شما همسر خود را چگونه یافتید؟ امیرالمومنین (ع) می فرماید: او یاور خیلی خوبی در راه اطاعت خدا:”كيف وجدت أهلك يا ابن عم. فقال: نعم العون على طاعة الله”. این نشان از خودساختگی و الهی بودن است. اینکه زن یا مرد نسبت به همسرش، مکمل هم باشند این زندگی دینی و زیست مؤمنانه است.

درایام فاطمیه هستیم، چگونه می توان ارتباط عاطفی و روحی با ایشان برقرار کرد؛ خصوصا در این ایام؟

یکی از مهم‌ترین اهداف در ایام فاطمیه در کنار ارتباط عاشقانه و محبانه، اما این ارتباط باید به یک ارتباط عاقلانه، عارفانه و معرفت‌محور تبدیل شود و طوری زندگی ما را طوری دگرگون کند که بتوانیم خودآزمایی داشته باشیم که تا سال آینده تغییرات  آن را احساس کنیم. یکی از ثمرات ایام فاطمیه هم باید همین باشد که زندگی ما جلوه ای از زندگی اهل بیت(ع) باشد. فاطمه زهرا(س) الگوی کامل و کارآمد است. مشروط براینکه رابطه عقلی معرفتی را در کنار رابطه حبی با متن زندگی ایشان برقرار کنیم.

منابعی که از حضرت زهرا(س) در اختیار ما است، به ویژه خطبه معروف فدک که به گفته بزرگان دائرة‌المعارفی از مجموعه اسلام در اصول و فروع است با آن مأنوس شویم. اگر در خانواده‌ها در ایام فاطمیه خطبه‌های حضرت زهرا (س) را مرور کنند یکی از راه های تببین سبک زندگی اسلامی است. اینکه انسان هر از گاهی بخشی از دعاهای حضرت زهرا (س) که مملو معارف الهی است که باید از آن استفاده کند و از آن ها معروف نباشد، اینها روابط معرفتی است. یکی بنده خداست که رابطه درون خانواده که بنیاد زندگی یک فرد را می‌تواند تشکیل دهد آن رابطه عاشقانه و محبانه که بین حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) وجود داشت، تکریم و عرض محبت با چه ادبیاتی و ناظربه چه حقایقی است. رابطه فراتر از یک رابطه ظاهری است، و رابطه امام و ماموم است. تاریخ زندگی این شخصیت‌های نورانی را در ذهن تداعی کنیم و به معانی و تعابیر آن فکر کنیم. سبک زندگی اسلامی که همه شئون را در بر می گیرد. امیرالمومنین(ع) درباره حضرت زهرا(س) می فرماید: هر بار به او نگاه می کردم همه غم‌ها و ناراحتی‌هایم برطرف می شد.

حضرت زهرا(س) دفاع از ولایت را به شکل‌های مختلفی بروز دادند، در مورد این نقش حضرت توضیح می دهید؟

سبک زندگی حضرت زهرا (س) یک رابطه شخصی با خدا نبوده بلکه رابطه خود با جامعه هم از تکالیفی است که برعهده ایشان است، به عنوان یک زن اسوه همه جانبه است. همه نقش‌ها را کامل ایفا می کنند. یکی از مهم‌ترین رسالت‌هایی فاطمه زهرا(س) بر دوش کشید جهاد تبیینی است. این واژه قرآنی است که رهبر معظم انقلاب وارد ادبیات سیاسی ـ اجتماعی کردند. فاطمه زهرا (س) این نقش را ایفا می کردند. وقتی زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می روند، خطبه ای را می خوانند و سخنرانی می کنند که در پاسخ به این زنان است. ایشان بحث مفصلی درباره جریان انحرافی و شرایط موجود از همسران همین زنان بیان می‌کنند:” خطبه حضرت زهرا(س) در جمع زنان مهاجر و انصار خطبتها عليهاالسلام في مرضها لنساء المهاجرين والانصار قال سويد بن غفلة: لمّا مرضت فاطمة عليهاالسلام المرضة الّتي توفّيت فيها، دخلت عليها نساء المهاجرين و الانصار يعدنها، فقلن لها: كيف أصبحت من علّتك يا ابنة رسول‏اللَّه؟ فحمدت اللَّه و صلّت على أبيها، ثم قالت:

خطبه آن حضرت در بيماريش براى زنان مهاجرين و انصار سويد بن غفله گويد: هنگامى كه حضرت فاطمه عليهاالسلام بيمار شد، به همان بيمارى كه در اثر آن از دنيا رفت، زنان مهاجرين و انصار به عيادت ايشان آمده و گفتند: اى دختر پيامبر خدا با اين بيمارى حالت چطور است؟ آن حضرت حمد و سپاس الهى را گفته و برپدرش درود فرستاد و فرمود:اَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عائِفَةً لِدُنْيا كُنَّ، قالِيَةً لِرِجالِكُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ، وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ اللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاةِ وَ صَدْعِ الْقَناةِ، وَ خَطَلِ الْاراءِ وَ زَلَلِ الْاَهْواءِ، وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ اَنْفُسُهُمْ اَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ، وَ فِي الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ، لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتُها وَ حَمَّلَتْهُمْ اَوْقَتُها، وَ شَنَّنَتْ عَلَيْهِمْ عارَتُها، فَجِدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمينَ. وَ يْحَهُمْ اَنَّى زَحْزِحُوها عَنْ رَواسِي الرِّسالَةِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّةِ وَ الدِّلالَةِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْاَمينِ وَ الطِّبّينِ بِاُمُورِالدُّنْيا وَ الدّينِ، اَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ، وَ مَا الَّذى نَقِمُوا مِنْ اَبِي‏الْحَسَنِ عَلَيْهِ‏السَّلامُ، نَقِمُوا وَاللَّهِ مِنْهُ نَكيرَ سَيْفِهِ، وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ لِحَتْفِهِ، وَ شِدَّةَ وَ طْأَتِهِ، وَ نَكالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ في ذاتِ اللَّهِ.

وَ تَا للَّهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّةِ اللاَّئِحَةِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّةِ الْواضِحَةِ لَرَدَّهُمْ اِلَيْها وَ حَمَلَهُمْ عَلَيْها،وَ لَسارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً، لايَكْلَمُ خُشاشُهُ، وَ لا يَكِلُّ سائِرُهُ، وَ لا يَمِلُّ راكِبُهُ، وَ لَاَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَميراً صافِياً رَوِيّاً، تَطْفَحُ ضِفَّتاهُ وَ لا يَتَرَنَّقُ جانِباهُ، وَ لَاَ صْدَرَهُمْ بِطاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ اِعْلاناً. بخدا سوگند صبح كردم در حالى كه نسبت به دنياى شما بى‏ ميل و نسبت به مردان شما ناراحتم، آنان را از دهان خويش بدور افكنده، و بعد از شناخت حالشان به آنان بغض ورزيدم، پس چه زشت است كندى شمشيرها و سستى بعد از تلاش و سر بر سنگ خارا زدن، و شكاف نيزه‏ها وفساد آراء و انحراف انگيزه‏‌ها، و چه زشت است ذخيره‏هائى كه پيش فرستادند، و خداوند بر آنان خشم گرفته و در عذاب جاودانه خواهند بود، بدون شك مسئوليت اين عمل بعهده ايشان بود و سنگينى آن بدوششان است، و ننگ و عارش دامنگيرشان مى‏گردد، پس اين شتر بينى‏بريده و زخم‏‌خورده باشد، و گروه ستمكاران از رحمت الهى بدورند.

واى بر آنان، چگونه خلافت را از مواضع ثابت و بنيان‌هاى نبوت و ارشاد، و محل هبوط جبرئيل، و آگاهان به امور دين و دنيا دور ساختند، آگاه باشيد كه اين زيان بزرگى است، و چه عيبى از على عليه‏السلام گرفتند، بخدا سوگند عيب او شمشير براّنش، و بى‏اعتنائى به مرگ، و شدّت برخوردش، و عقوبت دردناكش، و اينكه غضبش در راه رضاى الهى بود.

بخدا سوگند اگر از راه روشن بدور رفته، و از پذيرش طريق مستقيم كناره مى‏گرفتند، آنان را بسوى آن آورده و بر آن وامى‏داشت، و به سهولت براهشان مى‏برد، و اين شتر را سالم به مقصد مى‏رساند، كه راهبرش را دچار زحمت نكند و سواره‏اش را ملول نگرداند، و آنان را به محل آب خوردنى مى‏رساند، كه آبش صاف و فراوان بوده و از آن لبريز باشد و هرگز كدر نگردد، و ايشان را از آنجا سيراب بيرون مى‏آورد، و در پنهان و آشكار برايشان ناصح بود. وَ لَمْ يَكُنْ يَتَحَلَّى مِنَ الدُّنْيا بِطائِلٍ، وَ لا يَحْظي مِنْها بِنائِلٍ، غَيْرَ رَىِّ النَّاهِلِ وَ شَبْعَةِ الْكافِلِ، وَ لَبانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْكاذِبِ.وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات ٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ، وَ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزينَ. اَلا هَلُمَّ فَاسْمَعْ، وَ ما عِشْتَ اَراكَ الدَّهْرَ عَجَباً، وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ، لَيْتَ شِعْرى اِلى اَىِّ سِنادٍ اسْتَنَدوُا، وَ اِلى اَىِّ عِمادٍ اِعْتَمَدُوا، وَ بِاَيَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا، وَ عَلي اَيَّةِ ذُرِّيَّةٍ اَقْدَمُوا وَاحْتَنَكُوا؟ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشيرُ، وَبِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً. اِسْتَبْدَلوُا وَاللَّهِ الذَّنابي بِالْقَوادِمِ، وَالْعَجُزَ بِالْكاهِلِ، فَرَغْماً لِمُعاطِسِ قَوْمٍ يَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ، وَيْحَهُمْ اَفَمَنْ يَهْدى اِلى الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ يُتَّبَعَ اَمَّنْ لاَيهِدّى اِلاَّ اَنْ يُهْدى، فَما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ.

اگر او در محل خلافت مى‏نشست هرگز ثروت دنيوى براى خود قرار نمى‏داد، و از آن بهره فراوانى برنمى‏داشت، جز به اندازه فرونشاندن تشنگى و رفع گرسنگى، و به ايشان مى‏شناساند تا بين زاهد و دنياپرست، و راستگو و دروغگو تشخيص دهند. و اگر ملّتها ايمان آورده و تقوى پيشه كنند بركات آسمان و زمين را بر آنان فرومى‏ريختيم، ولكن آيات الهى را تكذيب كردند و از اينرو آنان را در برابر آنچه انجام دادند گرفتار ساختيم، و كسانى كه از اين گروه ستم نمودند نتايج زشتى كارشان بزودى دامنگيرشان شده و هرگز بر ما غالب و پيروز نخواهند شد. آگاه باش، بيا و بشنو، هرچه زندگى كنى روزگار عجائبى را بتو نشان خواهد داد، و اگر تعجب كنى، گفتار اينان تعجب‏آور است، اى كاش مى‏دانستم كه به چه پناهگاهى پناهنده شده، و به كدام ستونى تكيه داده، و بر كدام فرزندانى تجاوز نموده و استيلا جسته‏اند؟ چه بد رهبر و دوستى را انتخاب كرده‏اند، و براى ستمكاران بد بدلى است. بخدا سوگند، بجاى پرهاى بزرگ، روى بال دم را انتخاب، و بجاى پشت، دم را برگزيدند، ذليل گردد قومى كه مى‏پندارد با اين اعمال كار خوبى انجام داده است، بدانيد كه اينان فاسدند اما نمى‏دانند، واى بر اينان، آيا كسى كه هدايت يافته سزاوار پيروى است، يا كسى كه هدايت نيافته و نيازمند هدايت است، واى بر شما چگونه حكم مى‏كنيد. اَما لَعَمْرى لَقَدْ لَقَحَتْ، فَنَظِرَةٌ رَيْثَما تُنْتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْاَ الْقَعْبِ دَماً عَبيطاً وَ ذِعافاً مُبيداً، هُنالِكَ يَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ يَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَّ الْاَوَّلُونَ، ثُمَّ طيبُوا عَنْ دُنْياكُمْ اَنْفُساً وَاطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَةِ جاشاً، وَ اَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارمٍ وَ سَطْوَةٍ مَعْتَدٍ غاشِمٍ، وَ بِهَرَجٍ شامِلٍ، وَ اسْتِبْدادٍ مِنَ الظَّالِمينَ، يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهيداً، وَ جَمْعَكُمْ حَصيداً، فَيا حَسْرَتا لَكُمْ، وَ اَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ، اَنُلْزِمُكُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها كارِهُونَ. قال سويد بن غفلة: فأعادت النساء قولها عليهاالسلام على رجالهنّ، فجاء اليها قوم من المهاجرين و الانصار معتذرين، و قالوا: يا سيدة النساء لو كان أبوالحسن ذكر لنا هذا الامر قبل أن يبرم العهد و يحكم العقد لما عدلنا عنه الى غيره. فقالت عليهاالسلام: اِلَيْكُمْ عَنّى، فَلا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذيرِكُمْ، وَ لا اَمْرَ بَعْدَ تَقْصيرِكُمْ. بجان خودم سوگند، نطفه اين فساد بسته شد، در انتظار باشيد تا اين مرض فساد در پيكر جامعه منتشر شود، آنگاه از پستان شير خون تازه و زهرى هلاك‏كننده بدوشيد، در اينجاست كه رهپيمايان راه باطل زيانكار شده، و آيندگان عاقبت اعمال گذشتگان را مى‏يابند، آنگاه جانتان با دنيايتان، و قلبتان با فتنه‏ها آرام مى‏گيرد، و بشارت باد شما را به شمشيرهاى كشيده و حمله متجاوز ستمكار، و به هرج و مرج عمومى و استبداد زورگويان، كه حقوقتان را اندك داده و اجتماع شما را بوسيله شمشيرهايش درو خواهد كرد، پس حسرت بر شما باد كه كارتان به كجا مى‏رسد، آيا من مى‏توانم شما را به كارى وادارم كه از آن روى گردانيد. سويد بن غفله گويد: زنان سخنان آن حضرت را براى شوهرانشان بازگو كردند، گروهى از مهاجرين و انصار براى عذرخواهى نزد ايشان آمده و گفتند: اى سرور زنان، اگر حضرت على عليه‏السلام اين مطالب را قبل از بيعت با اولی برايمان مى‏گفت كسى را بر او ترجيح نمى‏داديم. آن حضرت فرمود: از نزدم دور شويد، بعد از ارتكاب گناه و سهل‏انگارى، عذرخواهى براى شما مفهومى ندارد. در منازل آن‌ها با زنان صحبت می‌کنند و مسایل سیاسی- اجتماعی را تبیین می کنند، وقتی از عفت حضرت زهرا(س) احادیث و روایات زیادی گفته می شود از این مسایل هم گفته شود.

زندگی حضرت را نمی توان جزیره‌ای دید بلکه باید منظومه‌وار همه ابعاد و ساحت‌ها را دید چرا که متناظر با هم هستند. هر قسمت، قسمت دیگر در ارتباط با هم تفسیر و تبیین می‌شود. در این صورت اگر حیات طیبه حضرت را با ادبیات زمان تبیین کنیم کارآمدی خاص خود را خواهد داشت. اینکه فقط جنبه های ملکوتی و ماورالطبیعی یا صرفا شخصی حضرت بپردازیم درست نیست، حضرت زهرا(س) است که وقتی سلمان برای دیدشان به منزلشان نمی‌آید می فرمایند: چند روز است شما را ندیدم دلم برای شما تنگ شده است. آیا این تفسیر سلمان منا اهل‌البیت نیست؟! این حرف زدن باید تفسیر شود. وقتی همه اجزای حیات حضرت را ببینیم آن وقت این الگو درست معنا و تفسیر می شود. نباید به یک بعد نظر داشته باشیم. باید همه زوایا را ببینیم.

در پایان اگر نکته خاصی دارید، بفرمائید؟

اگر دنبال زندگی مهدوی هستیم و می‌خواهیم در رکاب حضرت باشیم راه همین است. انقلابی بودن به این معناست. انقلابی، متعبدانه و متشرعانه مبتنی بر عقلانیت دینی و وحیانی است نه انقلابی کور و تهی از معرفت و بصیرت که خیلی‌ها را به افراط و تفریط کشانده است. در تاریخ پر است از این تجربیات، کسانی که سالهای پیش در نشریاتشان رهبری را امام خامنه‌ای نامیدند و الان به کجا رسیدند؟! انقلابی با بصیرت، متشرع، متعبد، نه انقلابی که به نام انقلابی‌گری ترور شخصیت کند و در زندگی شخصی خود ناموفق باشد. امیدواریم که این نوع از سبک زندگی که سبک وحیانی است در زندگی خود پیاده کنیم آن وقت اشکهای ما از یک طرف و از طرف دیگر شادی ما، همه آن فعل و انفعلات زندگی ما معنادار خواهد شد.