به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دهه پنجم از عمر نظام جمهوری اسلامی در شرایطی آغاز شد که دشمنان این دیار کهن میکوشند در مسیر رشد و پیشرفت کشور سنگ اندازی کنند، به همین منظور آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در بیانیهای با عنوان گام دوم انقلاب به چگونگی ادامه راه و تعیین و تبیین مسیر پیش رو پرداختند و روشنگر آینده جوانان این مرزو بوم شدند.
به منظور واکاوی بیشتر بیاینه گام دوم انقلاب، گروه اطلاعرسانی ایرنا با مهدی جمشیدی عضو هیأت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه به گفت وگو پرداخته است.
در ادامه متن کامل گفت وگو آمده است:
بیانیه گام دوم انقلاب با چه هدف و رویکردی از طرف مقام معظم رهبری تدوین شده است؟
پانهادن انقلاب به ۴۰ ساله دوم حیات خود، معنی و دلالت روشنی دارد و عبارت از این است که اینک پس از این مدت که نسلهای اول و دوم انقلاب، بار آن را بر دوش کشیدند و انقلاب را به پیش بردند، اینک باید نسلهای سوم و چهارم انقلاب، زمام و عنان را بهدست گرفته و نقش اساسی و کانونی را برعهده گیرند. بهبیاندیگر، انقلاب از این پس، بر اراده و توان این ۲ نسل، تکیه خواهد زد و اینان هستند که مقاصد ناتمام انقلاب را محقق خواهند کرد. ازاینرو، رهبر معظم انقلاب بر آن شدند که بیانیه خویش را درباره گام دوم انقلاب، خطاب به نسلهای سوم و چهارم انقلاب بنویسند و خواستهها و توصیههای خود را با آنها در میان بگذارند.
تصور می کنید چه میزان این بیانیه راهبردی و عملی در جهت بهبود اوضاع کشور صورت بگیرد؟
چنین چرخشی، برخاسته از تحولات سنی در بدنه اجتماعی انقلاب است و به نظر نمیرسد، ریشه دیگری داشته باشد. البته در عینحال، این چرخش طبیعی با نیازها و خلاها در زمینه حکمرانی و تدابیر رسمی نیز بوده است. این چرخش، وقتی از طرف عالیترین مقام سیاسی نظام جمهوریاسلامی اعلام میشود، از این واقعیت خوشایند حکایت میکند که ارادهای جدی و حقیقی برای تحقق آن وجود دارد و باید مقدمات و بسترهای آن فراهم شود. ازاینرو، ما باید باور کنیم که در دوره پیشرو، باید عهدهدار مسوولیتها و رسالتهای تاریخی شویم و مراحل و مراتب بعدی انقلاب را به دست خود، به فعلیت برسانیم.
بازخورد عمومی در برابر بیانیه مقام معظم رهبری چگونه خواهد بود؟
انتظار میرود که نسلهای اول و دوم انقلاب که در طول چهار دهه گذشته، پیوسته در صحنه تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای رسمی حاضر بوند و ایفای نقش کردند، بهتدریج، فضای حکمرانی را در اختیار نیروهای جوان قرار دهند تا به این واسطه، خونی تازه در رگهای انقلاب جاری شود و جوشش و تحرک دوباره بیابد و اندیشهها و طرحهای نو شکل گرفته و برپایه تجربههای تلخ و شیرین چهار دهه گذشته، فتوحات و توفیقات تازهای بهدست آید. جمع گستردهای از جوانان نسل سومی در اینمدت، حاشیهنشین بودهاند و قابلیتها و استعدادهای آنان، آن طور که باید بهکار گرفته نشد و نتوانستند در جایگاههای بالا و تعیینکننده قرار گیرند و تجربه کسب کنند. اینک شایسته است که ورق بهنفع قدرتگیری آنها بازگردد و از استعدادهای نهفته آنان استفاده شود.