به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، همزمان با فرا رسیدن اربعین شهادت سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای دشت کربلا، حجتالاسلام سعید داودی عضو هیات علمی گروه قرآنپژوهی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه، در جدیدترین یادداشت خود به بررسی زوایای تاریخی بازگشت کاروان اهل بیت(ع) به کربلا پرداختهاند که در ادامه از منظرتان خواهد گذشت:
از گذشته درباره ورود کاروان اسرا در بازگشت از شام در اربعین اول به کربلا میان مورخان و محققان گفتگو بوده است؛ چرا که از یک سو بعد مسافت از شام و نبودن کربلا در مسیر مدینه و از سوی دیگر گزارشهای تاریخی متفاوت سبب شده است که در ورود کاروان بازگشته از شام به کربلا تردید حاصل شود و حتی عده ای آن را ناممکن بدانند؛ ولی در برابر، بر اساس پارهای از گزارشات تاریخی و اهمیت به زیارت اربعین امام حسین(ع) که به نظر میرسد باید ریشه در یک حادثه مهم داشته باشد، میتوان ورود کاروان اهل بیت(ع) را در اربعین اول قابل قبول دانست. در این مقاله به انظار گوناگون در این باره و نقل شواهد و قرائن برای پذیرش ورود کاروان اهل بیت(ع) در اربعین به کربلا پرداخته میشود.
ورود کاروان اسیران به کربلا به تصریح سید بن طاووس
درباره ورود كاروان اسيران از شام به كربلا در روز اربعين اختلاف نظر است، ولی مرحوم سيدبن طاووس در لهوف مىنويسد: «وقتى كه خاندان امام حسين عليه السلام را از شام به سوى مدينه حركت دادند و (به دو راهى مسير مدينه و) عراق رسيدند، به راهنماى كاروان گفتند: ما را به كربلا ببر. هنگامى كه اين جمعيت به كربلا رسيدند، در آنجا جابر بن عبداللَّه انصارى و گروهى از بنى هاشم و مردان ديگر از خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدند كه براى زيارت امام حسين عليه السلام به كربلا آمدند؛ اين دو گروه در يك روز با يكديگر ملاقات كردند و با گريه و اندوه و سرو سينه زنان با يكديگر ديدار نمودند. در آنجا مجلس غم و اندوه و ماتم برپا كردند و زنانِ روستاهاى مجاور كربلا نيز به آنها پيوستند و چند روز در آنجا مجلس ماتم پرشورى برپا شد.
از طرفى مىدانيم كه جابر در روز اربعين به زيارت امام حسين عليه السلام آمده بود و ملاقات آنها با يكديگر در آن روز اتفاق افتاد؛ در نتيجه، اهل بيت عليهم السلام نيز در روز اربعين به كربلا آمدند.
ولى ورود اهل بيت عليهم السلام در روز اربعين به كربلا از دو جهت مورد ترديد قرار گرفته است؛ نخست از نگاه تاريخى نظرات مخالفى در اين زمينه ابراز شده و ديگر آنكه بُعد مسافت مانع تحقق چنين امرى است:
۱. اختلاف مورخان
قول اول، آن است كه اهل بيت عليهم السلام در همان سال ۶۱ در روز بيستم صفر به كربلا وارد شدند كه همان نظر سيد بن طاووس در لهوف است و ابن نما نيز همين را معتقد است . در نفس المهموم از قول «تاريخ حبيب السّير» آمده است كه يزيد سرهاى شهيدان را به على بن الحسين عليه السلام تسليم كرد و آن حضرت سرها را روز بيستم صفر به بدنها ملحق كرده و سپس به مدينه بازگشت، و در مقتل الحسين مقرّم اين سخن از ابوريحان بيرونى در- الآثار الباقيه- نيز نقل شده است.
مطابق اين سخن، مىتوان گفت كه اهل بيت نيز همراه امام سجاد عليهالسلام در روز اربعين به كربلا آمدند و سخن سيد بن طاووس تقويت مىشود.
قول دوم، از شيخ مفيد است كه مىنويسد: «روز بيستم صفر روزى است كه خاندان حرم حسينى از شام به مدينه آمدند، و اين روز همان روزى است كه جابر بن عبداللَّه انصارى به كربلا براى زيارت قبر امام حسين عليه السلام آمد و او نخستين كسى است كه قبر آن حضرت را زيارت كرد».
شيخ طوسى نيز در مصباح المتهجّد تصريح مىكند: روز بيستم صفر، روز ورود حرم حسينى از شام به مدينه است.
قول سوم، از سيد بن طاووس در كتاب اقبال است كه ايشان در اين كتاب، هم ورود حرم حسينى را در اربعين به كربلا بعيد مىشمرد و هم ورودشان را به مدينه و علامه مجلسى نيز اين هر دو را بعيد مىداند. در واقع سيد بن طاووس كه كتاب اقبال را پس از لهوف نوشته، نظرِ نخست خويش را نمىپذيرد، هرچند مىگويد: ممكن است آنها به كربلا رفته باشند، ولى نه در روز بيستم صفر.
قول چهارم آن است كه خاندان حسينى در سال ۶۲ يعنى يك سال بعد، در روز بيستم صفر به كربلا آمدهاند؛ كه اين قول را فرهاد ميرزا در كتاب «قمقام زخّار» انتخاب كرده است.
مطابق آنچه گفته شد، «سيد بن طاووس» در «لهوف» و «ابن نما» در «مثير الاحزان» و «شيخ بهايى» در «توضيح المقاصد» معتقدند اهلبيت عليهمالسلام در اربعين اوّل به كربلا آمدند و مقصود، اربعين سال ۶۱ است؛ زيرا گفتهاند به هنگام مراجعت از شام از راهنماى كاروان خواستند آنها را به كربلا ببرد؛ ولى بسيارى ديگر از مورّخان و صاحب نظران اين سخن را نپذيرفتند. آنان نيز اقوال گوناگونى داشتهاند و همين اختلاف اقوال و گوناگونى ديدگاهها سبب ترديد شده است.
۲. بُعد مسافت
آنچه كه سبب ترديد حضور خاندان حسينى در اربعين سال ۶۱ در كربلا شده است، بعد مسافت از كوفه به شام و سپس از شام به كربلاست؛ بويژه آنكه آنان را در ميان راه و در شام مدت زيادى نگه داشتند.
مرحوم حاج شيخ عباس قمى در منتهى الآمال در اين باره مىنويسد: «ثقات محدّثين و مورّخين متّفق اند كه بعد از شهادت امام حسين عليهالسلام عمر سعد نخست سرهاى شهدا را به نزد ابن زياد روانه كرد و از پس آن، در روز ديگر اهلبيت عليهمالسلام را به كوفه برد. ابن زياد نيز پس از شماتت اهل بيت عليهم السلام آنها را زندانى نمود و نامهاى به يزيد نوشت كه با سرها و اسيران چه كند؟ يزيد پاسخ داد كه آنها را به شام روانه سازد و پس از آن بود كه آنها را روانه شام ساخت.
همچنين از كتابهاى معتبر نقل شده است كه آنها را از راه اصلى و شهرها و آبادىها عبور دادند كه قريب به چهل منزل مىشود و حتّى اگر بگوييم آنها را از بيابان و مسير غيراصلى عبور داده باشند، نزديك به بيست روز طول مىكشيد؛ چراكه ميان كوفه و شام به خطّ مستقيم يكصد و هفتاد و پنج فرسخ است و در شام هم قريب به يك ماه توقّف كردهاند، همانگونه كه سيّد بن طاووس در اقبال گفته است.
بنابراين، با ملاحظه مسائل فوق، بسيار بعيد است كه اهل بيت عليهمالسلام در بيستم صفر و روز ورود جابر به كربلا، وارد كربلا شده باشند و خود سيّد در اقبال آن را بعيد شمرده است؛ علاوه بر آنكه بزرگان حديث و تاريخ و سيره به اين مطلب اشارهاى نكردهاند، با آنكه شايسته ذكر بود. بلكه شيخ مفيد و شيخ طوسى و كفعمى گفتهاند، روز بيستم صفر آنها به مدينه آمدهاند.
همچنين در كتاب مصباح الزائر از سيد بن طاووس و بشارة المصطفى از عمادالدين ابوالقاسم آملى كه هر دو از كتابهاى معتبرند، ماجراى ورود جابر به كربلا آمده است، ولى هرگز نامى از ورود اهل بيت عليهمالسلام در آن هنگام برده نشده است؛ با آنكه به حسب مقام شايسته ذكر بود».
مرحوم حاجى نورى در كتاب «لؤلؤ و مرجان» و «علامه شهيد مرتضى مطهرى» در «حماسه حسينى» نيز آن را بعيد، بلكه ناممكن دانستهاند.
اين نكته لازم به ذكر است كه اگر بعد مسافت و توقف طولانى اهل بيت عليهم السلام در شام را بپذيريم (همانگونه كه سيد بن طاووس در اقبال گفته است)، هم ورود آنان در بيستم صفر به كربلا بعيد است و هم به مدينه؛ و اين سخن با قول شيخ مفيد، شيخ طوسى و كفعمى كه معتقدند بيستم صفر ورود خاندان حرم حسينى به مدينه بود نيز ناسازگار است.
ادله امکان ورود به کربلا در اربعین
ولى در هر حال، امكان ورود اهلبيت حسينى عليه السلام را در اربعين اول به كربلا میتوان ممکن دانست؛ به چند دليل:
دلیل اول : تصريح مورّخانى قبل از سيد بن طاووس
هرچند برخى از محققان گفتهاند كه اين سخن نخستين بار توسط سيد بن طاووس در قرن هفتم مطرح شد، ولى جستجوى تاريخى نشان مىدهد، پيش از آن بزرگوار و يا معاصر با وى ديگران نيز اين مطلب را ابراز داشتهاند، كه در اينجا به برخى از آنان اشاره مىكنيم:
الف) ابوريحان بيرونى (متوفاى ۴۴۰ ق) در الآثار الباقيه مىنويسد: «در بيستم ماه صفر بعد از خروج اهل بيت از شام، سرهاى مبارك شهدا به كربلا آورده شد و كنار بدنها دفن گرديد» البته خواهد آمد كه اين سرها توسط امام سجاد عليهالسلام به كربلا آورده شد.
ب) عماد الدين طبرى آملى (متوفاى اوايل قرن ششم) در كتاب بشارة المصطفى به آن تصريح كرده است؛ وى در اين كتاب پس از نقل ماجراى زيارت جابر و عطيه آورده است: در اين ميان جمعيتى را ديدند از مسير شام به كربلا نزديك مىشود. جابر به عطيه گفت: برو ببين اينها چه كسانى هستند؟
عطيه رفت و برگشت و به جابر گفت: اى جابر، برخيز و از حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله استقبال كن؛ چراكه حضرت زين العابدين عليهالسلام به همراه عمهها و خواهرانش مىآيند.
جابر برخاست و با سروپاى برهنه به استقبال آن كاروان شتافت؛ وقتى كه به امام زينالعابدين عليهالسلام نزديك شد، امام به او فرمود: « أَنَتَ جابرٌ؟تو جابرى؟» پاسخ داد:آرى، امام فرمود: «يا جابِرُ هيهُنا وَاللَّهِ قُتِلَتْ رِجالُنا، وَذُبِحَتْ أَطْفالُنا، وَسُبِيَتْ نِساؤُنا، وَحُرِّقَتْ خِيامُنا ؛ اى جابر به خدا سوگند! اينجا مردان ما كشته شدند، اطفال ما سربريده شد، زنان ما اسير گرديده و خيمههاى ما سوزانده شد».
ج) ابن نما (متوفاى اواخر قرن هفتم) در مثير الاحزان ماجراى ورود اهل بيت عليهمالسلام به كربلا و ملاقات با جابر را با صراحت نقل كرده است.
بنابراين، مطابق نقلها، ورود اهلبيت عليهم السلام در اربعين اوّل به كربلا بعيد به نظر نمىرسد.
دلیل دوم : الحاق سرهاى شهدا به بدنها
همچنين برخى ديگر از صاحب نظران هر چند به اين مطلب (ورود اهل بيت در اربعين به كربلا) تصريح نكردهاند، ولى لازمه سخنانشان مطلب فوق است. آنان كه مىنويسند: امام سجاد عليهالسلام سر مبارك امام حسين عليهالسلام را به كربلا آورد و به بدن پدر بزرگوارش ملحق كرد. و يا مىنويسند: سر مباركش به كربلا برگردانده شد، هرچند نام امام سجاد عليهالسلام را ذكر نكردهاند. اين سخن با ضميمه اين نكته كه ورود آن حضرت به كربلا را، جز در اربعين حسينى ننوشتهاند، والحاق سر نيز فقط توسط آن حضرت صورت گرفت، مىتوان نتيجه گرفت كه ورود آنان به كربلا و الحاق سرها در همان بيستم صفر بوده است؛ بخشى از اين مطلب پيش از اين در بحث دفن سرهاى شهدا ذكر شده كه در اين جا تكرار مىشود و به پارهاى ديگر از اقوال نيز اشاره مىكنيم:
الف) شيخ صدوق (متوفاى ۳۸۱ ق) مىنويسد: «امام سجاد عليه السلام با اهلبيت عليهمالسلام به همراه سرهاى مبارك شهيدان (از دمشق) خارج شدند و سرهاى مقدس را به كربلا باز گردانند و (به خاك سپردند)».
ب) فتّال نيشابورى (متوفاى ۵۰۸ ق) نيز مىنويسد: « خَرَجَ عَليُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلام بِالنِّسْوَةِ، وَرَدَّ رَأْسَ الْحُسَيْنِ إلى كَرْبَلاءَ ؛ امام على بن الحسين عليه السلام همراه با زنان، سر امام حسين عليه السلام را به كربلا بازگرداند».
ج) ابن شهر آشوب (متوفاى ۵۸۸ ق) نيز در مناقب، اعاده سر مطهر امام حسين عليهالسلام را به بدنش ذكر كرده است.
د) عالم بزرگ اهل سنّت سبط بن جوزى (متوفاى ۶۵۴ ق) نيز مىنويسد:«أَلْأَشْهَرُ أَنَّهُ رُدَّ إلى كَرْبِلاءَ فَدُفِنَ مَعَ الْجَسَدِ ؛ قول مشهورتر آن است كه سر مبارك آن حضرت به كربلا آورده شد و در كنار پيكر مطهرش دفن گرديد».
ه) علّامه مجلسى نيز مىنويسد: «مشهور ميان علماى اماميه آن است كه سر مبارك آن حضرت كنار پيكر شريفش به خاك سپرده شد و اين كار توسط امام على بنالحسين عليه السلام انجام گرفت».
و) شبلنجى عالم بزرگ اهل سنت نيز مىنويسد: «اماميه معتقد است بعد از چهل روز از شهادت امام حسين عليهالسلام سر مطهر آن حضرت به بدنش در كربلا ملحق شد».
بنابراين، با توجّه به اين نكته كه سرهاى شهدا به كربلا بازگردانده شد و آن هم توسط امام سجّاد عليهالسلام صورت گرفت و در كنار بدنهاى مطهّر به خاك سپرده شد و از سوى ديگر نقل نشده است كه آن حضرت پس از ورود به مدينه، سرها را به كربلا آورده باشد و يا كاروان را به مدينه فرستاده و خود به تنهايى به كربلا آمده باشد؛ مىتوان از آن استفاده كرد كه امام سجّاد عليهالسلام همراه خواهران و عمهها و ديگر بازماندگان حادثه عاشورا به كربلا آمده است (همانگونكه شيخ صدوق و فتّال نيشابورى به آن تصريح كردهاند) و ضمن دفن سرهاى شهيدان، بار ديگر با شهداى كربلا تجديد خاطره نمودند؛ هرچند در پارهاى از اين نقلها نيامده است كه آن روز، بيستم صفر و يا با روز ورود جابر بن عبداللَّه همراه بوده است، امّا در پارهاى ديگر از نقلها به آن تصريح شده است (مانند سخن ابوريحان بيرونى) و آنها كه انتقال سرها را به كربلا آوردهاند، نيز تاريخ ديگرى ذكر نكردهاند؛ لذا با توجه به سخن كسانى كه معتقدند ورود اهل بيت عليهم السلام به كربلا در بيستم صفر بوده، مىتوان نتيجه گرفت كه الحاق سرها توسط امام سجاد عليه السلام همراه ديگر اعضاى كاروان در همان روز اتفاق افتاده است.
نكته قابل توجه ديگر آن كه در روايات متعددى آمده است كه آسمان و زمين چهل روز پس از شهادت امام حسين عليهالسلام بر آن حضرت گريستند؛ ممكن است اين غم و اندوه آسمان و زمين كه از روز شهادت سالار شهيدان اتفاق افتاد، تا روزى كه سرها به بدنها ملحق شد، ادامه داشت و پس از چهل روز كه اين كار انجام شد، كائنات قرار و آرام يافتند!
دلیل سوم: سنّت زيارت اربعين
مىدانيم كه از سنّتهاى بيستم صفر و اربعين حسينى زيارت اربعين امام حسين عليهالسلام است. در روايتى از امام حسن عسكرى عليهالسلام آمده است: «نشانههاى مؤمن پنج چيز است: به جا آوردن پنجاه و يك ركعت نماز در هر شب و روز (۱۷ ركعت نماز واجب و ۳۴ ركعت نافله) و زيارت اربعين (امام حسين عليه السلام) و انگشتر بر دست راست نهادن، و پيشانى را به هنگام سجده، بر خاك گذاردن و بسم اللَّه الرحمن الرحيم را در نماز بلند گفتن».
همچنين براى اين روز زيارت مخصوصى از امام صادق عليه السلام نقل شده است.
از گذشته دور تا زمان ما، هر زمان كه شيعيان فرصتى پيدا مىكردند، روز اربعين حسينى را به كربلا مىرفتند و با شور و هيجان و اخلاص، آن حضرت را زيارت مىنمودند. در اين سالها نيز ميليونها عاشق دلسوخته اربعين را به كربلا مىروند و شهيدان كربلا را زيارت مىكنند.
اكنون پرسش آن است كه چرا چنين زيارتى در اين روز مستحب شمرده شد؟
مرحوم علّامه مجلسى در زاد المعاد مىنويسد: «چون جابر كه از بزرگان صحابه بود، اساس اين كار را گذاشت، مىتواند دليل فضيلت زيارت آن حضرت در اين روز شده باشد» ولى با اين حال، احتمال مىدهد وجوه ديگرى داشته باشد كه بر ما مخفى است.
امّا به نظر مىرسد كه نمىتواند اين همه اهتمام نسبت به زيارت اربعين و آن را از علائم مؤمن شمردن و نقل زيارت نامهاى مخصوص از سوى امام صادق عليهالسلام، به صرف زيارت آن حضرت از سوى جابر بن عبداللَّه انصارى در اربعين باشد؛ به ويژه آنكه زيارت اربعين ويژه امام حسين عليهالسلام است و درباره هيچ يك از ديگر معصومان چنين زيارتى وارد نشده است. بلكه همانطور كه دانشمند بزرگ و محقّق شهير ابوريحان بيرونى گفته است: «وَفِي الْعِشْرينَ رُدَّ رَأْسُ الْحُسَيْنِ عليه السلام إلى جُثَّتِهِ حَتَّى دُفِنَ مَعَ جُثَّتِهِ، وَ فيهِ زِيارَةُ الْأَرْبَعينَ ؛ در بيستم صفر سر مطهّر امام حسين عليهالسلام به پيكرش بازگردانده شد و همراه آن به خاك سپرده شد و در همين روز زيارت اربعين وارد شده است»، زيارت اربعين پس از الحاق سر آن حضرت به بدنش در روز بيستم صفر، سنّت گرديد و مىدانيم سر مبارك آن حضرت توسط امام سجاد عليه السلام به كربلا آورده شد؛ لذا به نظر مىرسد كه اين همه اهميّت زيارت اربعين نه به خاطر زيارت آن حضرت توسط جابر عبداللَّه انصارى در چنين روزى است، بلكه به سبب الحاق سرهاى شهدا در اين روز توسط امام سجاد عليهالسلام و زيارت آن قبور پاك، توسط امام عليهالسلام و كاروان حرم حسينى در اربعين است و اين عمل، از شعائر مهم شيعه و در كنار ۵۱ ركعت نماز و سجده بر خاك، مطرح شد.
از اين رو، علّامه مجلسى در زادالمعاد مىنويسد: «مشهور آن است كه سبب تأكيد زيارت آن حضرت در اين روز، آن است كه امام زين العابدين عليه السلام با ساير اهل بيت در اين روز بعد از مراجعت از شام به كربلاى معلّى وارد شدند و سرهاى مطهّر شهداء را به بدنهاى ايشان ملحق كردند». هرچند خود او ورود آنها را در بيستم صفر به كربلا بعيد مىداند، ولى سخنان وى نشان مىدهد كه در زمان مرحوم علّامه مجلسى نيز اين نكته مشهور بوده است كه اهميت زيارت اربعين، به سبب زيارت شهداى كربلا و الحاق سرها به بدنها توسط امام زين العابدين عليهالسلام بوده است.
در نتيجه با توجه به اين نكته كه اربعين فى حدّ نفسه امتيازى ندارد، آن گونه كه شبهاى جمعه و نيمه شعبان و ليالى قدر و عيدَيْن و عرفه، بر ساير ايام و ليالى امتياز دارند، بايد در اربعين امام حسين عليهالسلام حادثه ويژهاى اتفاق افتاده باشد كه آن را از ساير روزهاى قبل و بعدش ممتاز ساخته باشد و اين جز با الحاق سرهاى شهدا به بدنهايشان و زيارت قبور شهدا توسط امام سجاد عليه السلام و كاروان همراه، نمىتواند باشد.
***