به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام محمدحسن قدردان قراملکی عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه در گفتوگو با ایکنا؛ به موضوع جایگاه مردم در حکومت نبوی پرداخت و گفت: بحث نقش مردم در حکومت از مباحث فلسفه سیاسی و اندیشه سیاسی در چند قرن اخیر است که از سوی اندیشمندان مغرب زمین مطرح شده ولی پیامبر(ص) در هزار و ۴۰۰ سال قبل در عمل و رفتار آن را اجرا کردند.
وی افزود: در این زمینه برخی این شبهه را مطرح میکنند که یا باید حکومت دینی و بُعد مشروعیت دینی حکومت را بپذیریم که به معنای نفی نقش مردم در حکومت است و یا باید پایبند به حق مردم باشیم که در این صورت مشروعیت دینی و بُعد دینی نظام زیر سؤال میرود.
قدردان قراملکی با اشاره به تلاشها برای ایجاد تضاد در میان این دو، بیان کرد: این شبهه نهتنها در غرب بلکه در میان روشنفکران امروز در جوامع اسلامی هم وجود دارد ولی پیامبر(ص) با مدل حکومت نبوی، این دو را با یکدیگر جمع کردند و نشان دادند که میتوان حکومتی تشکیل داد که هم مشروعیت دینی داشته باشد و هم در آن حقوق مردم ضایع و پایمال نشود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه تصریح کرد: حکومت پیامبر(ص) مشروعیت خود را از خدا گرفت و پیامبر(ص) با تشکیل حکومتی آسمانی، از مردم نیز بیعت گرفت و در طول حکومت نیز با آنان مشورت میگرفت؛ پیامبر(ص)، حکومت را حق مردم میدانستند و بر مذمومیت غصب حق مردم تأکید داشتند و در روایتی فرمودهاند که حکومت بر مردم باید با اذن و اجازه آنان باشد.
قدردان قراملکی با بیان اینکه در دوره حکومت آن حضرت و قبل از آن بیش از هفت تا هشت بیعت در تاریخ ثبت شده است، تصریح کرد: بیعت عقبه اول و دوم قبل از حکومت پیامبر(ص) در مدینه رخ داد ولی مابقی در طول دوره حکومت بود؛ همچنین مشورت و شورا یک اصل در سیره حکومتی پیامبر(ص) بود.
وی افزود: پیامبر(ص) با آوردن تعبیر «غیر مشورة» در روایتی که از ایشان نقل شده، حکومتهایی که بدون نظر و مشورت با مردم میخواهند بر آنان حکومت کرده و یا کار خود را به پیش ببرند، مواخذه فرموده است؛ آن حضرت(ص) حکومت را امانت مردم دانستهاند و این حرفها در دنیای ۱۴۰۰ سال قبل عجیب است و دنیای غرب نیز تنها چند سده است که به این مسائل میپردازد.
افراد ضعیف در حکومت پیامبر(ص) جایی نداشتند
وی با اشاره به روایتی گفت: ایشان خطاب به ابوذر که از ایشان درخواست پستی جهت خدمت به مردم داشتند، فرمودند که «تو ناتوان و ضعیف برای این جایگاه هستی»؛ اگر در کشور همین یک روایت را ملاک معرفی افراد برای سمتهای مختلف قرار دهیم، بسیاری از امور اصلاح میشود، بنابراین نباید پست و مقام در اختیار افراد ضعیف و ناتوان قرار بگیرد.
وی اظهار کرد: در منطق پیامبر(ص)، حاکم اجیر و کارگر مردم است و مردم ولی نعمت هستند؛ از اینرو اینکه برخی شبهه میکنند که اگر حکومت اسلامی تشکیل شود، باید قید حقوق مردم را بزنیم و آن را پایمال کنیم، حرف درستی نیست.
قدردان قراملکی در پاسخ به این سؤال که ریشه این شبهه در چیست؟ بیان کرد: برخی با مبانی و ادبیات دینی آشنایی ندارند و تصور میکنند که اقامه دین در تضاد با حقوق مردم است؛ بنابراین اولین ریشه این شبهه در جهل است، زیرا حقوق مردم در حکومت دینی اسلامی بهتر از هر حکومت دیگری احقاق میشود.
عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه ادامه داد: برخی از روی تعمد به این شبهه دامن میزنند تا مردم را بهویژه در دوره کنونی نسبت به اصل هر نوع نظام اسلامی و در درجه بُعد نظام جمهوری اسلامی بدبین کنند.
وی با بیان اینکه ممکن است یکی دیگر از دلائل این شبهه، عدم تبیین مبانی حکومت دینی به طرز شایسته توسط عالمان دینی و عدم آشنایی نسل جوان با این مبانی باشد، گفت: برخی نیز تحت تأثیر فلسفه و تفکر سیاسی غربی به این مسئله دامن میزنند؛ یعنی معتقدند که حکومتهای غربی تجربه جدیدی هستند و باید آن را نعل به نعل بگیریم و اجرا کنیم.
وی به ذکر نمونهای از ایجاد آزادی در حکومت نبوی اشاره و با بیان اینکه آزادی در پرسش، مشورت و … جزء سیره حکومتی پیامبر(ص) بوده است، تصریح کرد: در روایت نقل شده که روزی پیامبر(ص) مشغول تقسیم غنایم جنگی شدند که یکی از صحابه به نحوه تقسیم حضرت ایراد وارد کرد؛ اصل اینکه فردی بتواند با آزادی کامل به رهبر جامعه، ایراد بگیرد آزادی کمنظیر و بینظیری بهویژه در آن دوره زمانی است و حتی در غرب امروز هم کمتر دیده میشود.
نسبت خواست مردم و حکومت اسلامی
قدردان قراملکی در پاسخ به این سؤال که گاهی قرائتی از دین مطرح میشود که حکومت اسلامی را در تضاد با حقوق مردم میشمارد و یا در اذهان تداعی میکند و همین عامل هم ممکن است به شبهه فوق دامن بزند، اظهار کرد: از وظایف حکومت اسلامی این است که وقتی مردم حکومت اسلامی را که مشروعیتش از ناحیه خدا و پیامبر(ص) و در تداوم آن از ائمه(ع) است، پذیرفتند حکومت وظیفه دارد احکام اسلامی را اجرا کند و مصلحت آخرت و دنیای آنان را در تصمیمات درنظر بگیرد.
قدردان قراملکی بیان کرد: ممکن است چنین قرائتهایی از دین هم بروز و ظهور داشته باشند ولی قرائت درست این است که حکومت دینی آنچه را که به عنوان حق واقعی مردم است، نباید مورد نفی و بیتوجهی قرار دهد؛ در مواردی مانند اینکه برخی دوست دارند در یک جامعه اسلامی بدحجابی و یا بیحجابی را ترویج دهند، این مسئله اساساً حق برای این افراد تلقی نمیشود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه تصریح کرد: در مورد اصل حکومت هم، آنچه در سیره نبوی است و در سیره امام(ره) و رهبری میبینیم این است که مشروعیت اولیه حکومت اسلامی از ناحیه خدا و بُعد الهی و آسمانی آن است. اینکه چه کسی باید حکومت کند و حاکم باشد را خدا، پیامبر(ص) و در مرتبه بعد ائمه(ع) تعیین فرمودهاند؛ البته پیامبر(ص) و ائمه(ع) منصوب الهی هستند و بعد از ائمه(ع) نیز فقهای جامعالشرائط بر اساس روایات ائمه(ع) حق حکومت دارند.
مقبولیت مردمی؛ شرط تحقق حکومت اسلامی
وی افزود: از آنجا که تشکیل حکومت بسته به مقبولیت مردمی است، بنابراین در یک نظام اسلامی اصل مشروعیت الهی است، ولی تحقق آن با رأی مردم و حمایت آنان است؛ پس مقبولیت مردمی هم لازم است، یعنی همان روشی که پیامبر(ص) برگزیدند، ایشان با اینکه مشروعیت الهی داشتند و مقام نبوت باز هم از مردم بیعت میگرفتند و با آنان مشورت میکردند.
قدردان قراملکی در مورد این مسئله که اگر مردم حکومت اسلامی را نپذیرند وظیفه حاکم اسلامی چیست؟ بیان کرد: نمونه این مسئله در دوره امام علی(ع) رخ داده است و اگر مردم به هر دلیلی یا از روی جهل و یا عمد دست به چنین کاری بزنند عواقب دنیوی و اخروی مسئله با آنان است و مرتکب گناه بزرگی شدهاند، ولی حاکم اسلامی نمیتواند آنان را مجبور به پذیرش حکومت دینی کند؛ این مسئله در سیره امام(ره) و رهبری و گفتار ایشان هم بهخوبی مشخص است.
قدردان قراملکی اظهار کرد: امام خمینی(ره) با همهپرسی جمهوری اسلامی، رأی مردم را در کنار وجه اسلامی نظام قرار دادند و رهبری نیز مدل حکومتی مردمسالاری دینی را وارد ادبیات سیاسی جامعه کردند که هر دو برگرفته از سیره سیاسی پیامبر اعظم(ص) بوده است.
وی با اشاره به دیدگاه شهید مطهری هم اظهار کرد: وی در برخی آثار خود اشاره کرده که امام معصوم(ع) هم نمیتواند مردم را مجبور به پذیرش حکومت دینی کند و روایتی از پیامبر(ص) هم در این زمینه خطاب به امام علی(ع) نقل شده است که به ایشان فرمودند: اگر مردم به تو اقبال نشان دادند، بپذیر و اگر از تو روی برگرداندند و نپذیرفتند امورشان را به خودشان واگذار کن.