علیدوست ابتدا در پاسخ به این سؤال که آیا نظم کنونی جامعه فقهی است و اینکه آیا فاصله بین فقه و جامعه زیاد شده است یا نه، گفت: نه باید سیاهنمایی کرد و نه سفیدنمایی. بنده بهعنوان کسی که هم در حوزه است و از ظرفیت فقه خبر دارد هم جامعه را میبیند باید بگویم فاصله ما زیادتر و ناکامی ما بیشتر است.
حکمتنیا نیز پیشفرض سؤال بالا را رد کرد و گفت: در برههای از انقلاب شما میخواهید این فقه التزام را فقه الزام کنید؛ یعنی میخواهید آن را تبدیل به حقوق کنید و حکومت به وجود آید؛ یعنی آن کسی که باور دارد یا ندارد الزام به اجرایش کنید. این فرایند گذر از التزام به الزام نیاز به دولت دارد و حرفی بود که در گزارش گفته شد شما نظریه دولت را میخواهید. من اصلاً این سؤال را دقیق نمیدانم که بگوییم نظم فقهی یا؟ سؤال من این است که ما در تجربهای که در دوره جدید کردیم در چه بخشهایی موفق بودیم، در چه بخشهایی مشکلات علمی و در چه بخشهایی مشکل عملی داریم؟ ما در قبل از انقلاب هم حقوقمان فقهی بود منتهی بهعنوان فرهنگ عمومی، یعنی اینطور نبوده که فقه نبود و اول انقلاب فقه آمده است، خیر. جامعه ایران از زمانی که اسلام آورده و شیعه را پذیرفته است ساختارهای فقهی را پذیرفته است آنچه به آن اضافه شده دولت بوده است.
علیدوست در ادامه با تأکید بر اینکه مدیریت بعد از انقلاب فقهی نبوده است، دلیل این امر را «خلأ تئوریک» دانست و البته بر فعالیتهای پرحجم بعد از انقلاب در این حوزه تأکید کرد و گفت: در این ۴۰ سال کارهای بسیار سترگی چه در قالب پژوهش، درس و تحقیق صورت گرفته است ولی هیچکدام از این آثار را ۴۰ سال قبل نمیبینیم. بسیار جفاکارانه است که بگوییم اصلاً فقه سنتی، دنیای مدرن را نمیشناسد. نمیدانم این حرفها را از کجا میآورند.
او با بیان اینکه اسلام در انقلاب نقشی بیش از برانگیختگی داشت، گفت: اینکه بگوییم آیا مثل یک لباس سرتاسری بر انقلاب پوشیده شد؟ خیر. بنده نمیگویم فقط مردم را برانگیخت و کنار رفت. مثل علت محدثه بود و علت مبقیه نبود، خیر. شما جریاناتی که بعد میبینید باز اسلام است که دارد پیش میبرد اما بازار، مدیران، دولت، صداوسیما و مردم ما بخشی از انقلاب و انقلابیون هستند، اینها اسلامی بودند؟ خیر. حوزه هم خودش را به آن معنا آماده نکرده بود. لذا چهار عنصر را اگر بخواهید لیست کنید مدیریت فقهی، مدیران فقهی، جامعه فقهی و حوزهای که خودش را آماده کرده باشد، نبود.
علیدوست اظهار کرد: ما باید سه نوع استنباط در مسائل داشته باشیم. یک استنباطی که نامش را استنباط سلولی و اتمیک میگذاریم یعنی مورد به مورد مسائل باید مورد استنباط قرار بگیرد. اگر ما ۵۰ سال پیش میگفتیم فقه ۵۰ درصد کار کرده، ۵۰ درصد مانده است، الآن بپرسید میگویم ۸۰، ۹۰درصد مانده و ۲۰درصد کار شده است. نه اینکه عقبگرد شده است مسائل جدید به وجود آمده است. یک استنباطی است که بنده میگویم برای خردهنظامهاست؛ یعنی فقیه در مرحله دوم باید آنچه را که بهصورت اتمیک و سلولی استنباط کرده است اینها را کنار هم بگذارد، ممکن است به یکسری نظامها برسد؛ یعنی مثلاً در بحث خانواده، ممکن است استنباط کنید هزارتا فرع فقهی را استنباط کنید. یعنی ما باید سلولی استنباط کنیم به نظام و خردهنظام برویم و بعد به آن سلولی برگردیم. خب کار تمام میشود؟ خیر. اینجاست که باز بحث استنباط کلان نظامها یا کلان نظامها مطرح میشود.
او درباره مدیریت فقهی گفت: منظورم از مدیریت فقهی، این نیست که فقه را در مقابل مدیریت علمی قرار دهیم و یک حد وسیعی از گستره شریعت معنا کنیم بعد بگوییم این مدیریت باید اعمال شود نه آن مدیریت. منظورم این است جایی که فقه باید نظر دهد، مدیریت باید مدیریت فقهی باشد. والا شما برنامه را بریزید و قم طراحی کند، به سیستمی بدهد که به فقه معتقد نیست، این مشکل پیدا میکند.
علیدوست بیان کرد: بحث بعدی مدیران فقهی است، مدیران فقهی نه معلمین نه روحانیون نه کسانی که فقه را فقیه هستند؛ یعنی کسانی که به فقه معتقد باشند. در واقع همان التزام است چون الزام تنها کافی نیست. قرآن فرمود «لیقوم الناس بالقسط». جامعه فقهپذیر هم که رکن چهارمی بود که اشاره کردم. ما مخصوصاً با آن معنایی برای فقه کردیم؛ یعنی اخلاق، جامعه ما باید فقه را بپذیرد؛ یعنی التزام داشته باشد. اگر الزام شود، قانون شود، قانون را قبول کند. اگر در بخش اخلاق است اخلاق را مراعات کند. من روی این بخش تأکید میکنم. ممکن است برای برخی از فرهیختگان سؤال باشد که مگر اخلاق فقه است مگر فقه اخلاق است؟ من میگویم جدا نیست. شما بسیاری از گزارههای فقهی را باید در اخلاق ببینید و گزارههای اخلاقی را در فقه میبینید. بایدها، نبایدها، واجبات، محرمات. حالا بگوییم صفات نفسانی غیرمقدور در فقه نمیآید، اما کنترل زبان، اندیشه، چشم، عبادات، امانتداری، راستگویی و… همه اینها در فقه قرار میگیرد و گزارههای اخلاقی ما هم هست. من نمیخواهم بگویم الزام جدا و التزام جدا، ما الزام را نادیده بگیریم. در بخشهایی باید الزام باشد؛ اما جامعه باید به التزام برسد.
حکمتنیا با تأکید بر ارائه راهحلهای خلاقانه که گاهی از حقوق برمیآید گفت: راهحلهای خلاقانه راهحلهای ترکیبی هستند. من در برخی از نظامهای حقوقی برای شما بگویم، یک راهحل گفتم، گفتند یک نفر وکیل بدون اینکه برود از دیگران وکالت بگیرد، برود خودش اقامه دعوا از جانب یک میلیون نفر بکند یک حسابی باز کند، هزینههایش را بردارد هر کس آمد برای آن حساب این وثیقه را داد، برود خسارتش را بگیرد. این ترکیب است. اتفاقاً ما راهحلهای ترکیبی خیلی خوبی ارائه دادیم مثلاً اجاره بهشرط تملیک یک مشکلی را حل میکرد و بحث شد. پس من فکر میکنم راهحل عبور ما از معضلات استفاده از فتوا، حقوق، اخلاق، راههای دانش برای ارائه راهحل خلاقانه برای زندگی مردم است. اگر یک راهحل خلاقانه ۱۰ جز داشته باشد یک جزء کوچکش فتوا و قانون است. ما چرا فکر میکنیم فتوا میتواند مسأله حل کند.
برنامه زاویه با حضور آیتالله علیدوست و دکتر حکمتنیا برگزار شد
به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، برنامه تلویزیونی «زاویه»، چهارشنبه ۲۱ شهریور ماه جاری و با حضور آیتالله ابوالقاسم علیدوست و دکتر محمود حکمتنیا، اعضای هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه از شبکه چهار پخش شد. در این برنامه موضوع نسبت فقه و اداره نظام اسلامی در تجربه چهل ساله پس از انقلاب مورد بحث قرار گرفت.