به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، «به میزانی که یک خبرنگار از حقیقت و اخلاق فاصله بگیرد و دست تصرف به سمت واقعیت دراز کرده و واقعیت را به نفع خودش تغییر داده و تحریف کند؛ قطعا از آن تعهد حرفه ای فاصله می گیرد یا ذهن مخاطب را به سمت ناصواب حرکت میدهد. کسانی که تصور می کنند کار خبرنگار صرفا یک واسطه و نجوا بوده و هیچ شانی جز این ندارد طبیعتاً اعتقادی به استقلال، قدرت تفکر و اندیشیدن و استنتاج خبرنگار ندارند.»
این جملات بخش هایی از سخنان مهدی جمشیدی، عضو هیئت علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه است که به مناسبت روز خبرنگار با شبستان در میان گذاشتهاست، در ادامه مشروح این گفتوگو به حضورتان تقدیم میشود:
با توجه به اینکه در روز خبرنگار قرار داریم، به عنوان یک فعال فرهنگی درباره ویژگیهای خبرنگار متعهد توضیح دهید.
در پاسخ به این پرسش، اولین نکتهای که باید بیان شده و مورد توجه قرار گیرد، آن است که اساسا دنیای امروز با گذشته از جهاتی متفاوت شده و امروز آدمها کمتر با واقعیتها رو در رو هستند و عموما مواجهه مستقیم با وقایع ندارند. آنچه که به دست مردم میرسد بیشتر به وسیله خبر و واسطههای خبری است، لذا دنیای امروز دنیای رسانه ها است. وقتی رسانه حایل بین انسان و واقعیت می شود، طبیعتا با این ضریب بالای نفوذ، اثر شگفت انگیزی بر جامعه خواهد داشت، این نشان میدهد که اهمیت خبر و خبرنگاری چه قدر است، یعنی با سرانگشتان یک خبرنگار میشود اتفاقات بزرگی رخ بدهد یا ندهد؛ پس این شغل تا این اندازه در دنیای کنونی اهمیت یافته لذا دامنه تاثیرات اش نیز گسترده است.
با این مقدمه وارد بحث در مورد اوصاف خبرنگار متعهد میشوم. از نظر من خصیصه اصلی یک خبرنگار، تعهد نسبت به حقیقت است. او میخواهد گزارشی از آنچه که هست و اتفاق افتاده را به مخاطب منتقل کرده و او را در جریان بگذارد، در اینجا تعهد خبرنگار به حقیقت و اخلاق است که اهمیت مییابد و اساسا ضریب تعهد او نسبت به این دو مقوله است که فضیلت آن خبرنگار را نمایان میکند.
بنابراین، به میزانی که او از حقیقت و اخلاق فاصله بگیرد و دست تصرف به سمت واقعیت دراز کند و واقعیت را به نفع خودش تغییر داده و تحریف کند؛ قطعا از آن تعهد حرفهای فاصله میگیرد یا ذهن مخاطب را به سمت ناصواب حرکت میدهد و یا اینکه اعتماد مخاطب نسبت به خودش را از دست میدهد، لذا از نظر من تعهد به دو شاخه حقیقت و اخلاق تقسیم میشود و این هر دو در حرفه خبرنگاری اهمیت وافری دارند.
مساله دیگری که در اینجا باید در نظر داشت احساس مسئولیت خبرنگار نسبت به جامعه است به این معنا که آیا او در جریان تهیه یک خبر آیا مصلحت عمومی جامعه را ملاک قرار میدهد یا فقط برایش کافی است که سخن جذابی را ارایه کرده و هیچ به ثبات و دوام جامعه کاری نداشتهباشد.
خبرنگاری که متعهد نیست و احساس مسئولیت ندارد به عواقب و فرجام انتشار اخبارش فکر نمی کند و جذابیت برای او یک اصل است اما در مقابل نگرشی که در آن ابتنا بر حقیقت و اخلاق باشد جذابیت جزو فرعیات به شمار میرود.
با توجه به نقش هدایتگری که خبرنگار می تواند در جامعه داشته باشد، برخورداری خبرنگار از قدرت و توان فکر و اندیشه و تحلیل چقدر میتواند به اتفاقات مثبت در جامعه کمک کند؟
بسیار، البته کسانی که تصور می کنند کار خبرنگار صرفاً یک واسطه و نجوا بوده و هیچ شانی جز این ندارد، طبیعتا اعتقاد به استقلال، قدرت تفکر و اندیشیدن و استنتاج خبرنگار هم ندارند چرا که او را آیینهای می دانند که فقط منعکس میکند.
توجه داشته باشیم که خبر در جهان امروز فروان است، اما اینکه کدام بُرِش از واقعیت انتخاب و روایت شود تا ذیل آن مصالح عمومی نیز تامین شود، یک مساله و اصل است که به جز ذهن خبرنگار به چیز دیگری وابسته نیست. لذا همان طور که پیش تر اشاره داشتم، خبرنگار صرفاً یک حایل و واسطه نیست که رویدادی را منعکس کند، فعالیت خبرنگاری بسیار فراتر از این است، یعنی خبرنگار شأن و ارزش دارد.
البته به این مساله نیز توجه داشته باشیم که هر چه قدر هم یک خبرنگار تلاش کند، نمیتواند دغدغهها و ارزشهای خود را از یک خبر به صورت کلی دور کند. به بیان دیگر به صورت کلی نمیتواند ازرشهای پیشینی ذهناش را دخالت ندهد و این مساله به هر حال در خبر نمود پیدا میکند، چه درست و چه غلط.
از این رو، عالم ذهنی و فکری خبرنگار که بتواند تکفیک میان سره و ناسره کند و میان صدق و کذب قضاوت داشتهباشد، در تهیه خبر به عنوان یک امر تعیین کننده به حساب میآید. خبرنگار حالت ضبط صوت و دوریبن را ندارد، او انسان است و انسان باید بر اساس قابلیت و توانایی فکری و استعداد نظریاش به خبر جهت مثبت یا منفی بدهد و از این طریق به جامعه کمک کند.
نظرتان در مورد برخی زردنویسی هایی که به ویژه اخیرا رایج شده چیست؟ به نظرتان این امر چه قدر می تواند توان خبرنگار را به عنوان مجری رکن چهارم دموکراسی بگیرد؟
ما دموکراسی را به صورت مطلق نمیپذیریم، تلقی که شخصاً از دموکراسی دارم، تلقی مقید است، ما تعهد به دموکراسی داریم اما تعهد هم قیوداتی دارد، چنانچه استاد مطهری فرمود که دموکراسی در غرب حیوانیت رهاشده و در اسلام، انسانیت رهاشده است.
دموکراسی غربی نسبت به اخلاق و حقیقت، تعهد و پایبندی ندارد و آنچه که ملاک واقع میشود خواستههای فرد و جمع انسان است، یعنی اگر جمع بر امری توافق پیدا کند آن امر رسمیت و مشروعیت پیدا میکند.
بر این اساس، مثلا اگر ذائقه عمومی به مضامین و اخبار نازل و زرد و مبتذل کشش یافت، بر پایه دموکراسی نباید محدودیت ایجاد کرد بلکه با این استدلال که چون تقاضا وجود دارد عرضه هم مشروعیت پیدا میکند، باید به کار ادامه داد. این در حالی است که ما معتقدیم نباید بر ضعف ها موج سواری کرد و مردم را گرفتار قشری گری، سطحینگری و سطحیاندیشی کرد.
اتفاقا اصحاب رسانه وقتی مواجه با یک خواسته نامعقول در جامعه شدند باید در مقال آن صفآرایی کنند و ذائقه ها را به سمت موضوعات متعالی و فاخر هدایت کنند. این گفته من ریشه نظریاش به این مساله باز میگردد که ما معتقدیم مصلحت عمومی اصل است نه میل عامه، یعنی این طور نیست که هرچه که خواستند همان خواسته تبدیل به عرضه و مطلوب شود، لذا باید سلسله و چارچوبی در راستای مصلحت وجود داشته باشد.
رسانه و خبرنگار هم دقیقا همین است، هیچ توجیه دینی و معقولی نیست که بگوییم که چون فلان سخن و مضمون و محتوا را پارهای از جامعه میپسندد و حتما خواننده خواهد داشت پس باید به آن دامن زد.
اساساً ما معتقدیم که خبرنگار و اصحاب رسانه به صورت کلی به جای اینکه بر ضعفهای جامعه و افکار عمومی موج سواری کنند و آن را دست آویز قرار دهند باید برای خودشان شأن هدایتی و ایجاد کننده تغییر در جامعه قایل باشند، یعنی خودشان را موظف بدانند که جامعه را به سمت و سویی هدایت کنند. این گونه نیست که فقط از پس جامعه حرکت کنند و ببینند که جامعه چه می خواهد و چه میطلبد همان را تکرار کنند.
این چنین رویکردی که قطعاً برخاسته از یک اندیشه عمیق است، چه قدر می تواند به افکار عمومی جامعه و مواجهه جامعه با وقایع مختلف و اتخاذ تصمیم گیری های صحیح یاری رسان باشد؟
اگر تصور کنیم و برداشت اولیه ما این باشد که تودههای مردم میل به سمت مضامین و مبانی ندارند لذا به این مبانی نپردازیم، خطای راهبردی کرده ایم، چون ملاک این است همچنان که گفتم رسانه به گونهای فعالیت داشته باشد که طی آن عقل جمعی رشد کند.
اساساً آن رسانه و خبرنگاری که دست افکار عمومی را میگیرد و جامعه را به سمت رشد و ترقیِ نظری و فکری سوق میدهد او هنر کرده و کار قابل ستایشی انجام داده وگرنه افکار عمومی اگر دنباله رو سلایق قشری و زرد و عامه پسند باشند، همان مطالب بارها به زبان دیگر هم تکرار میشود.
فارغ از این موارد یک خبرنگار باید بتواند نگاه انتقادی خود را حفظ کند نه اینکه دنباله رو باشد بلکه مطابق با فرمایش مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بر سواد رسانهای تکیه داشته باشد.
سواد رسانهای مبتنی بر این امر است که مخاطب بتواند بسنجد، خبر را سبک و سنگین کند و هر چیزی را دربست نپذیرد، بلکه درباره اش فکر کند. البته هرچند که سواد رسانهای به قدرت و بضاعت عقلی مخاطب بر میگردد اما یک خبرنگار توانایی این را دارد که بتواند این سطح سواد رسانه ای را رشد و ارتقاء دهد.
در واقع هرچه قدر که روی عقل مردم کار کنیم سواد رسانهای آنها افزایش پیدا میکند، هرچه قدر که یک خبرنگار بر اساس اندیشه و تفکر قلم برند اگر افکار عمومی در معرض رسانههای رقیب هم باشد خیال ما راحت است چون می دانیم که مخاطب ایرانی مسلمان، سواد رسانهای دارد و شگردهای دیگران نمیتواند ذهنیت ارزشی آنها را به صورت کلی عوض کند.
بنابراین، هر چه قدر که اخبار منتشره ویژگیهای یادشده را داشتهباشند و خبرنگار بر اساس تعهد قلم بزند، در واقع با قلم خود جامعه را به تعالی رساندهاست و سبب شده تا قدرت فکر جامعه بالا برود.