به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیتالله ابوالقاسم علیدوست دوشنبه شب ۲۵ تیرماه جاری در دومین پیشاجلاسیه «اصول فقه، توسعه گستره با ساختار جدید» که در پژوهشگاه دفتر قم برگزار شد، با تاکید بر توسعه دانش اصول فقه به ذکر موضوعاتی به عنوان مثال پرداخت و گفت: ما بارها از عرف در اصول فقه استفاده کردهایم، ولی چقدر این مسئله منقح شده است؛ البته مراد از توسعه، تغییر ساختار نیست که اگرچه این هم رخ دهد بهتر است.
وی با بیان اینکه نهاد تقیه نهادی نیست که بگوئیم آنچه در مورد آن بحث شده کافی است گفت: میان نظر صاحب حدائق و نظریات دیگر تفاوت بسیار است و این مقوله جای بحث زیادی دارد.
علیدوست تصریح کرد: مقاصد شریعت و بحث روششناسی فقها از جمله موضوعات دیگری است که باید در مورد آن بحث شود و هزاران صفحه مطلب در این زمینه وجود دارد.
وی بیان کرد: اگر میان شیخ انصاری و آیت الله خویی با اینکه هر دو اصولی هستند مقایسه کنیم میبینیم روش این دو تفاوت زیادی در فرایند و برایند و نتائج دارد همچنین در ارتباط آیات و روایات نیز بحث باید شود مثلا در روایاتی که در مورد غنا بیان شده آیا آیات هم مفسر روایات هستند و یا اینکه روایات منحصرا آیات را تفسیر میکنند البته نمیگویم که رابطه دوسویه میان آیات و روایات وجود دارد، ولی باید این ارتباط بحث شود.
علیدوست با اشاره به عناوین پایه در علم اصول ادامه داد: یکی از مسائل مطرح در این موضوع، این است که فقیه و متکفل استنباط، باید مبنا برای کار خود داشته باشد همچنین بحث دیگر این است که آیا مبینان شریعت یعنی از خدا تا ائمه (ع) وظیفهای داشتهاند یا نه؟ مبین شریعت نسبت به اینکه در کجا صحبت کرده و یا چه مخاطبی دارد احساس وظیفه میکند بنابراین هنجارهایی را مراعات میکردند.
عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه تصریح کرد: معتقدم باید منبع وارههای اهل سنت وارد اصول ما شود و در مورد آن بحث صورت گرفته ولو اینکه رد شود؛ بنابراین همه این موارد به عنوان توسعه گستره اصول فقه قابل مطرح است.
علیدوست عنوان کرد: اگر ساختار جدیدی در اصول ارائه دهیم فقه کشف و عذر در کانون توجه آن خواهد بود و مسائل مربوط با این دو مانند مراحل حکم، قابل فهم بودن و یا نبودن و … به دنبال آن بحث خواهد شد همچنین اگر گستره شریعت را حداقلی و یا حداکثری بگیریم نتائج متفاوتی خواهیم داشت، ولی ما معتقدیم که باید شریعت جامع، جهانی و جاودان داشته باشیم و برداشت ما برای اداره جامعه نیز از چنین شریعتی ممکن است. دانش اصول باید نظام جدیدی پیدا کند تا بتواند ما را به اهداف مدنظر برساند.
همچنین آیتالله نیازی به عنوان ناقد نیز در این جلسه گفت: یکی از هنرهای خدادادی نویسنده محترم، این است که نیات خود را به خوبی به قلم و نوشته تبدیل کرده است.
وی افزود: اعتقاد بنده این است که همه مطالبی را که ارائهدهنده بیان کردند در اصول ما وجود دارد؛ مثلا مصلحت در اصول ما نیست، ولی نائینی در این مورد رسالهای دارد و به بیان علت و حکمت پرداخته است و عملا هم روش فقهای معاصر هم بررسی همین دو است.
نیازی بیان کرد: در اصول قدیم ما، وظیفه مبین شریعت وجود داشته است و مسئله جدیدی نیست مثلا در مورد اینکه آیا حجیت ظهور در کلام معصومان منحصر به مخاطبان دوره خویش است مورد بحث مفصل قرار گرفته است و میرزای قمی و دیگران نیز به آن پرداختهاند.
این استاد و محقق حوزه علمیه تصریح کرد: همچنین در مورد دو محور کشف شریعت و یا عذر اگر استنباط را به مفهوم عام بگیریم در کلمات آقایان هست و مرحوم صدر در اول اصول بحث کرده و گفته قطعا اصول، محور مشترکی به نام عناصر مشترکه استنباط دارد که هم در تعریف و هم در غایت آمده است.
نیازی بیان کرد: ایشان بر استحسان و مسائلی از این دست تاکید دارند که ممکن است در دوره کنونی که ارتباطات وسیعی وجود دارد مورد بحث باشد این در حالی است که در گذشته هم این بحثها مورد پردازش قرار گرفته است مثلا فاضل نراقی در مورد حجیت ظواهر بحث کرده است.
نیازی افزود: هنر ارائه دهنده این است که مسائلی را که در لابلای اصول و فقه ما وجود دارد متمرکز کرده و بر توسعه آن در ساختار جدید اصول تاکید کرده است.
حجتالاسلام محمد فاکر میبدی هم به عنوان ناقد در این جلسه عنوان کرد: ایشان بحث توسعه را به حق مطرح کرده است، زیرا در برخی موارد حذف و اضافه باید در اصول صورت بگیرد همچنین برای رهاشدن از اتهام تورم باید در برخی محورها در علم اصول، اصلاحاتی صورت بگیرد.
فاکر میبدی بیان کرد: ایجاد ساختار جدید برای این علم که در کلام ارائهکننده هست خوب است، ولی هر ساختاری دارای مبدا و منتهایی است، ولی در ساختار جدید مدنظر نویسنده به این موضوع پرداخته نشده است.
وی بیان کرد: یکی از مواردی که در مواجهه با طلاب اهل سنت مطرح میشود این است که در مواردی ما مطالبی را به اهل سنت نسبت میدهیم که خودشان هم قائل نیستند لذا باید بازخوانی با توجه به مبانی اصیل آنان صورت بگیرد.
دکتر حاجی دهآبادی هم به عنوان ناقد گفت: در مباحث ارائهدهنده، بحثی از شهید صدر عنوان نشده است در حالی که ایشان مباحث زیادی طرح فرمودهاند ضمن اینکه طرح نو و جدیدی در نیفتاده است مثلا در دفتر دوم که در مورد وظیفه مبینان شریعت است آیا نظم و نسقی دیده میشود؟ ارائهدهنده بیشتر به ضرورت در تغییر ساختار اصول تاکید کردهاید، ولی طرح جدیدی ارائه ندادهاید.
حاجی دهآبادی عنوان کرد: طرح ارائهدهنده سبب در هم آمیختگی علوم مختلف پیرامون اصول میشود و جایی برای فلسفه اصول و … باقی نمیماند.
علیدوست در دفاع از خود در موضوعات مورد نقد از جمله اینکه این موضوعات سابقه داشته است اظهار کرد: ابزار تشخیص مصلحت از مواردی است که در اصول فقه ما مورد بحث قرار نگرفته است؛ همچنین شئون معصوم (ع) در کجا مورد بحث شده است.
وی افزود: اگر شئون مبینان شریعت را با نگاه معصوم بماهو معصوم بنگریم با اینکه فرض کنیم آیا امام گاهی در مقام یک مصلح و … یک حکم ارشادی داشته است تفاوت وجود دارد.
آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی هم به عنوان داور با بیان اینکه تداخل در علوم مذموم است گفت: اگر مثلا علم هرمنوتیک یا رجال و ادبیات و … را بخواهیم وارد علم اصول کنیم مذموم است و مرز علوم دیگر را بر هم زدهایم و در این صورت جایی برای فلسفه اصول باقی نمیماند و همه علوم را وارد در اصول کردهایم.
آیتالله محسن فقیهی هم به عنوان داور با تاکید بر توسعه اصول بیان کرد: مباحثی در گذشته گفته شده، ولی ممکن است مورد پذیرش ما نباشد مثلا یک عالم سنی مطالبی گفته و دلائلی آورده که ما قبول نداریم، ولی آیا باید به آن پاسخ بدهیم یا خیر؟.
وی افزود: بنابراین نظر ارائه دهنده در مورد اینکه این مباحث باید بحث شود درشت کردن نقاط ابهام مسائل اصولی است که سخن درستی هم هست و معتقدم باید این مسئله صورت بگیرد.
حجتالاسلام قائینی نیز بیان کرد: به نظر میرسد ارائه دهنده نظریه، دنبال پرکردن خلاهای اصولی و نه ساختار جدید است در حالی که در جلسه اول این بحث بیشتر تمرکز بر تغییر ساختار بود.
وی با بیان اینکه ما در اینکه مسائلی بر علم اصول ضمیمه شده است تردیدی نداریم عنوان کرد: اصول حتما در ادوار مختلف تکامل پیدا کرده و مباحثی به آن ضمیمه شده که ماقبل از آن نبوده است بنابراین این سؤال وجود دارد که آیا باید عدهای از مسائل اصولی جدید به علم اصول اضافه شود یا مطالب گذشته نیازمند تنظیم مجدد است؟ آیا منظور شما این است که اگر این باشد چیز جدیدی نخواهد بود.
همچنین محمود حکمتنیا عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه به عنوان داور نیز گفت: ابهامی در فرمایش ارائهدهنده وجود دارد و آن این است که سه نگاه به اصول فقه وجود دارد که در این مطالب خلط شده است؛ یکی اینکه اصول فقه به عنوان نظریه مطرح است که باید اقتضائات نظریه در آن مدنظر باشد؛ گاهی به عنوان یک رشته بحث میشود که باید حدود و مرزهای آن را رعایت کنیم و گاهی هم به تاریخ تحولات اصول فقه میپردازیم که رشته و نظریه نیست که این نوع بحث کمتر هم در حوزه ما رائج است، ولی در دانشگاههای آمریکا رواج دارد.
حکمتنیا تصریح کرد: نقطه ابهامی که برای بنده هست این است که فرمایشات شما در بخشی به عنوان نظریه و در بخشهایی به عنوان رشته مطرح شده است که این خلط صورت گرفته باید اصلاح شود.
علیدوست در بخش سوم سخنانش گفت: آنچه به عنوان تداخل علوم فرض میشود ممکن است توسعه علم باشد بنابراین امری سلیقهای است؛ از این رو هرمنوتیک در بخشهایی با اصول شانه به هم میزنند، ولی هرمنوتیک صدها مسئله دارد که به اصول فقه هم ربطی ندارد.