شاکری: حق به ما هو حق هیچگاه شکست نمی‌خورد و باطل پیروز نمی‌شود

کرسی ترویجی دشمن‌شناسی شکست در ادبیات داستانی دفاع مقدس، توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی برگزار شد.

به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی ترویجی دشمن‌شناسی شکست در ادبیات داستانی دفاع مقدس، توسط گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی با حضور اساتید و صاحبنظران این حوزه روز دوشنبه مورخ ۱۷ اردیبهشت‌ماه جاری در ساختمان مرکزی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

در این نشست دکتر احمد شاکری به ارائه مقاله‌ پرداخت و استاد علیرضا کمری و خانم فرانک جمشیدی به عنوان ناقدان مقاله در جلسه حضور یافته و به بیان نقطه نظرات خود پرداختند.

دکتر محمد رضا سنگری در آغاز این کرسی علمی با اشاره به موضوع به تقابل دائمی میان بیداد و داد و حق و باطل در فرهنگ دینی و بخصوص در واقعه عاشورا اشاره کرد و گفت: در این تقابل ما همواره باید خود را در یک موضع‌گیری مشخص و معین بیابیم. یکی از واژه‌های مشخص در فرهنگ دینی “عدو” است. از جمله واژه‌هایی که برای عدو بکار می رود “برائت” در مقابل دشمن، نکته دوم “لعن” نسبت به آنها و نکته سوم “حرب” است. در سوی طرف حق هم سه واژه اساسی داریم که فرهنگ شیعی را می‌شناسانند و می‌نمایانند. اولین واژه “سلام” است. تعبیر دوم، “قرب” و “زیارت” است و تعبیر سوم “شفاعت” است. آنچه در فرهنگ دینی قصد شده است رسیدن به “معیت” با معصومین و اولیاء است.

در ادامه این کرسی، دکتر احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه با اشاره به اینکه مقاله حاضر بخشی از تحقیقی با عنوان “دشمن شناسی در ادبیات داستانی دفاع مقدس (شناخت شناسی)” است گفت؛ دفتر اول این تحقیق در بیش از هشتصد صفحه به اتمام رسیده و دفتر دوم با رویکرد “روایت‌شناسی” و “جریان‌شناسی” در دشمن‌شناسی در حال انجام است.

شاکری با تبئین هندسه معرفتی بحث و مبانی بحث از دشمن‌شناسی، این موضوع را جزو مسائل مضاف ادبیات داستانی دانست که موضوعی کاملا بکر بوده و تا کنون درباره ان کتاب یا مقاله‌ای منتشر نشده است.

عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه در بیان مسئله اصلی عنوان مورد بحث گفت: شکست و پیروزی دو موقعیت ملازم یکدیگر در دفاع مقدس‌اند. ادبیات داستانی در توجه به هر موقعیتی از دفاع مقدس کنشگرهای دخیل در آن را می‌شناساند. شناخت شخصیت‌ها از مجرای کنش آنها و متاثر از موقعیت داستانی حاصل می‌شود. از این رو، در موقعیت شکستِ جبهه خودی، دشمن (دشمن قاهر) در اسلوب، مراتب و انواعی شناخته و شناسانده می‌شود.

وی سپس در تبئین تئوری شکست، این مقوله را بر اساس پنج محور کشمکش، طول زمان، حرکت تمامیت یافته و امر جزیی مورد بررسی قرار داد.

نویسنده کتاب جستاری در اصطلاح شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس در تعریف خود از شکست گفت: شکست، عدم تحققِ غایت متصور کنشگر در کشمکشی نظامی در طول مشخص زمانی و بر اساس علل بیرونی یا عوامل درونی در طی وقایع جزیی متوالی است.

شکست و نسبت آن با دشمن‌شناسی پیشینی و پسینی، شکست مطلق و نسبی شخصیت، کنش‌ها و ارزش‌ها در شکست، لزوم یا عدم لزوم تحفظ پایان تاریخی بر پایان داستانی، شکست و پیروزی برای سه گانه‌ی فرد، جبهه خودی و حقیقت مجرده و مبانی معرفتی تئوری شکست در ادبیات داستانی دفاع مقدس از جمله رئوس مباحثی بود که شاکری توضیحاتی درباره آن ارائه داد.

در ادامه استاد علیرضا کمری به عنوان اولین منتقد گفت: سنخ بحث‌های جناب شاکری در حوزه مسائل ادبیات داستان و جنگ و آنچه در حوزه مشترک این سه قلمرو می‌گذرد خصوصیاتی دارد. سنخ بحث‌های ایشان تاسیسی و ابداعی است و به همین دلیل با عرف معمول بررسی‌های ادبی در نظام‌های شناخته شده دانشگاهی، ذوقی و محفلی نمی‌خواند. ایشان تعریف دیگری از عالم و آدم در این سه قلمرو دارند و بر اساس آن هم بحث می‌کنند. به همین دلیل کتاب جستاری در اصطلاح‌شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس به رغم اقبال محدودی که به آن شد از سوی کسانی که مبتلای به ادبیات داستانی هستند مورد فهم واقع نشد.

نویسنده پویه پایداری در ادامه گفت: بعد از محمدرضا حکیمی کسی نتوانست آنگونه که شاکری ورود جزء شناسانه و دقیقی دارد به این مسائل ورود کند. حتی به نظرم چیزهایی که شهید آوینی مطرح کردند صورت منضبط و مشروح پیدا نکرد. بحث‌هایی که در حوزه ادبیات مطرح شد. منتهی مسائلی که آقای شاکری مطرح می‌فرمایند شارح یا واضح کننده آن چیزهایی است که در متن‌های شهید آوینی دیده می‌شود.

کمری توجه حاضران را در بررسی مقاله به چهار نکته جلب نمود: زبان و نثر و نگارش متن؛ کالبد و سازه و شاکله متن، محتوا و مندرجات بحث و بالاخره مبانی معرفتی یا باصطلاح رویکردها.

همچنین سرکار خانم فرانک جمشیدی به عنوان ناقد دوم گفت: تلاش کردم از موضع خود قصه این مقاله را استخراج کنم. اینکه چگونه این متن شکل گرفت، ایشان گسستی را میان خودشان و کسانی که ادبیات داستانی دفاع مقدسی نیستند مشاهده کردند. و قصه از اینجا شروع شد که چرا گسست وجود دارد. سئوال‎های مقدری که در ذهن آقای شاکری بوده درباره کسانی که ادبیات داستانی غیر دفاع مقدس می‌نویسند می‌تواند اینها باشد: دگری‌ها که هستند؟ دگری‌ها کجا ایستاده‌اند؟ به چه نگاه می‌کنند؟ چگونه نگاه می‌کنند و چرا نگاه می‌کنند؟ این نگاه را چگونه برای دیگران ترجمه می‌کنند؟ فرجام این حرکت می‌تواند چه تالی فاسدهایی برای ادبیات داستانی دفاع مقدس داشته باشد.

ایشان در ادامه با ارائه تفسیر و برداشت خود از موضع نویسنده مقاله و تلقی‌های ایشان درباره تالی فاسدهای تبدیل دفاع مقدس به جنگ از منظر سیاه نویسان دفاع مقدس گفت: از جمله ویژگی‌های تبئین ایشان آن است که بر تکلیف تاکید می‌کنند. آقای شاکری در این تبئین نظری شکست را تبدیل به یک سلوک کرده‌اند تبدیل به طریق کرده‌اند که اگر این نگاه را داشته باشیم شکست زمانی اتفاق می‌افتد که عمل به تکلیف اتفاق نیفتاده باشد. کسی که عمل به تکلیف می‌کند شکستی برایش حاصل نمی‌شود.

جمشیدی در ادامه به طرح سئوالی پرداخت و گفت: این نقطه انحرافی را که در بحث اتفاق افتاده را ایشان چه پاسخی برایش دارند؟ چون در واقع آمده گسس را تبئین کند بین ما و دیگری‌هایی که جنگ را جنگ می بینند و نه دفاع مقدس در حالی که تبئین ایشان منحصرا روی دفاع مقدس و نه جنگ؛ این را چگونه می‌شود حل کرد؟ وقتی می‌خواهیم ببینیم چگونه می‌شود دگری‌ها را به این سمت اورد در حالی که ایشان از موقعیت جنگ عدول کرده‌اند و بر دفاع مقدس متمرکز شده اند. ایشان امور بدیهی را بحث کرده‌اند. دفاع مقدس برای همه بدیهی است. هیچ کس روی آن بحثی ندارد. تبئین ایشان روی جنگ نایستاده که نقطه افتراق ما با دگری ها است. دیگر آنکه ایشان بحثشان روی دشمن است ما چرا کسی که در ادبیات داستانی دشمن را مطابق آنچه ایشان می‌داند نمی‌شناسد جزو سیاه نویس محسوب می‌کنند؟ ایشان معتقدند دفاع مقدس باید بر جهان ادبیات تفوق داشته باشد. اشراف داشته باشد و حاکم باشد. سئوالم این است که تالی فاسدهای این امر به لحاظ معرفتی برای ادبیات چه می‌تواند باشد؟ زیرا بحث این است که میان ادبیات و دفاع مقدس تفوق باید بر کدام باشد. تفوق دفاع مقدس بر ادبیات، ادبیات ما را می‌تواند دچار چه مسائلی کند. تالی فاسدهای تفوق دفاع مقدس بر ادبیات و مسائل سیاسی و امور مملکت می‌تواند چه باشد؟ سنجه‌ای که ما تعیین می‌کنیم و مانع از ورود غیرها به این حوزه می‌شود می‌تواند چه مسائلی را برای ادبیات ما ایجاد کند؟ ایا این موقعیت مغتنمی است؟ یا حتما مشکلاتی را ایجاد می کند؟

جمشیدی در ادامه گفت: مشکل دیگر تعمیم گرایی است. ما به جای انکه از یک واقعه صحبت کنیم از یک فلسفه فکری صحبت می‌کنیم و دفاع مقدس را داریم بر جنگ تعمیم می‌دهیم. مشکل دیگران است که یک نظریه باید خاصیت ابطال پذیری داشته باشد. خاصیت گفتگویی داشته باشد. اجازه بدهد به مخاطبش که بتواند به خلاف آن فکر کند. این نظریه پردازی خیلی تحکمی است خیلی بایدی و نبایدی دارد پیش می‌رود. آیا این شیوه اجازه گفتگو را فراهم می‌کند؟ من فکر می‌کنم خیر و دلیلش همان عدم اقبالی است که به کتاب جستاری در اصطلاح‌شناسی شده است.

حجت الاسلام ذوعلم رییس پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه در ادامه این کرسی علمی گفت: ما درباره جواز گفتگو صحبت نمی‌کنیم. ما قائل به ضرورت گفتگو هستیم. تفاوت منظرها است که زمینه گفتگوی جدی را ایجاد می‌کند. وی خطاب به خانم جمشیدی گفت: خوفی که مطرح کردید خوفی نابجا است. واقعیت جنگ و صلح بدست ما و شما نیست. بدست کسانی است که کشور را اداره می‌کنند. اینکه تصور کنیم اگر فضای دفاع مقدس بر وقایع جنگ تحمیلی هشت ساله غلبه پیدا کند این موجب خواهد شد که یک نوع دفاع از جنگ در جامعه شکل بگیرد و این خطر جنگ را افزایش خواهد داد این تلقی درست نیست. باید مبارزه را مبتنی بر معرفت مطرح کنیم. اگر مبتنی بر ایمان نباشد ارزشی ندارد.

نویسنده کتاب فرهنگ ناب اسلامی گفت: حتما تفکری پشت سر اثر هنری وجود دارد. گاهی نویسنده تفکر خود را ارائه می‌دهد. گاهی هم هنری بودن اثرش را در پنهان کردن آن تفکر می‌داند. کاری که آقای شاکری انجام می‌دهند آشکارسازی آن مبادی فلسفی و کلامی است که می‌تواند در نویسنده وجود داشته باشد و از این حیث فتح باب مبارکی است واقعا.

شاکری در پایان جلسه گفت: برخی ایرادات را درباره نثر تحقیق می‌پذیرم اما علت این امر از سویی به بنده بر می‌گردد؛ از سوی دیگر موضوع علمی اقتضائات واژگانی و زبانی خاص خود را دارد که از آن گریزی نیست. اساسا چنین گفتمان نظری در حوزه ادبیات داستانی در کشور ما شکل نگرفته که زبان مخصوص آن شکل بگیرد و مخاطب خاص آن تولید شود. موضع روشنفکری محافل دانشگاهی اساسا این گفتمان را نمی‌پسندد.

وی افزود: اینکه گفته می‌شود حرکت بنده از شناسایی ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس بوده درست است اما به معنای نگاه سلبی نیست. شاهد این مدعی کارهایی است که از بنده دیده شده است که بخش عمده آنها رویکرد حلی دارد نه سلبی.

عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه گفت: اینکه گفته شود برخی به واقعه هشت ساله به عنوان جنگ و برخی به عنوان دفاع مقدس نگاه می‌کنند و چرا باید دفاع مقدس را بر جنگ تفوق داد پاسخ روشنی دارد. یک حقیقت واحده بیشتر وجود ندارد. با تعدد و تکرر اصطلاحات که حقیقت تغییر نمی‌کند. وجود تفسیر سیاه از دفاع مقدس یک حقیقت است اما این چیزی را از واقعیت دفاع مقدس عوض نمی‌کند. بنده طرفدار آن حقیقت هستم و مجدانه معتقدم دفاع مقدس ما در کلیت خود قدسی بوده است.

شاکری تصریح کرد: نکته دیگر آن است که آیا ما اجازه گفتگو نمی‌دهیم؟ چه کسی در کشور برای ادبیات داستانی سیاه دفاع مقدس بیش از بنده تئوری پردازی کرده است؟ یک کتاب تئوریک در تبئین ادبیات سیاه توسط قائلان آن تولید نشده است. بنده برای پاسخ به شبهات آنها حرف‌هایشان را تئوری سازی کردم و تقسیم بندی نمودم. به این دلیل که نقد یک اندیشه را موخر از تبئین درست و کامل آن می‌دانم. نگاه نویسندگان سیاه انقدر سطحی است که حتی نمی‌دانند با چه روش‌های متنوعی می توانند هدفشان را پیش ببرند.

نویسنده کتاب جستاری در اصطلاح شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس در پایان افزود: ما جلوی گفتگو را نمی‌گیریم. جریان سیاه نویس برای گفتگو آماده نمی‌شود. درباره اقبال به کتاب هم دلایل متعددی قابل طرح است. به هر حال کتاب جستاری در اصطلاح شناسی و مبانی ادبیات داستانی دفاع مقدس در چهار جشنواره تقدیر شده است این خود قرینه‌ای بر اقبال جامعه فکری و ادبی به این گفتمان است. دیگر آنکه نباید قطعی صحبت کردن را دلیل بر غلط بودن گفتمان دانست. نسبی حرف زدن از شان علمی دور است.