به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از شبستان، تحلیل جایگاه پژوهش و توسعه علوم انسانی اسلامی و تبیین بایستهای ورود به عرصههای نوپیدای علمی، موضوعاتی بودند که ما را بر آن داشتند تا گفت وگویی با حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابوالفضل ساجدی، مدیر قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ترتیب دهیم که در ادامه از نظرتان می گذرد:
*با توجه به برنامه ریزی های صورت گرفته در باب ترویج پژوهش های فکری و انسانی، چالشهای فراروی این عرصه نظری را در شرایط موجود، در چه مؤلفه هایی می بینید؟
متأسفانه، می بایست بیان کرد که بحث پژوهش در سالی که گذشت از منظر ارزش گذاری و تخصیص بودجه مکفی، مورد بی مهری قرار گرفت. این کم لطفی ها سوگمندانه باعث نقص و کاستی در باب مقؤله پژوهش شده است. در باب مسائل و توسعه مباحث دینی و ارزشی نیز بحث عدم تخصیص بودجه مورد نیاز، مراکز علمی دینی و حوزوی ما را با مشکل مواجه کرده است.
متاسفانه در سنوات گذشته اهم اعتبارات پژوهشی و تحقیقی به سمت علوم فنی گسیل شده است و این کارخانجات صنعتی و بعضاً ناکارآمد، بودجه های تحقیقی مملکت را بلعیده اند. یکی از علل این نقصان را می توان در برداشت مردم و جامعه نسبت به علوم دینی تعبیر کرد. مردم تولیدات صنعتی و تکنولوژیکی را بیشتر مورد توجه قرار می دهند تا مباحث ارزشی و اعتقادی.
اساساً این دیدگاه به طور اساسی غلط است که علوم تجربی را ارجح تر از علوم انسانی بپنداریم. این علوم انسانی است که به علوم دیگر وجهه و اعتبار می بخشد. اصولاً دانش مدیریت کننده علوم تجربی در یافته های علوم انسانی نهفته است.
درست است که فرآورده های بهداشتی و صنعتی و غذایی، اهم نیازهای انسانی را برطرف می کنند، اما باید توجه داشت که این مبانی، بدون برنامه ریزی و مدیریت و جهت دهی علوم انسانی، به مسیر صحیح وارد نخواهند شد، بلکه ممکن است در غایت امر برای انسان خطرآفرین و زیانبار نیز شوند.
*آیا کاهش اعتبارات بودجه ای در همه بخش ها در ساحت علوم انسانی نیز مشاهده می شود؟
متأسفانه، هم اینک دستگاه های اجرایی با محدودیت های بودجه ای مواجه هستند و این فشار در بخش تحقیق و پژوهش مؤسسات علوم انسانی به خوبی قابل رؤیت است. این تنگناها را می توان با مراجعه به مؤسسات مختلف به خوبی لمس کرد. بنده با اشراف اعلام می نمایم که هم اینک مراکز پژوهشی با پژوهشگری قرارداد منعقد نمی کنند و بعضاً از همکاری با محققانِ بنام نیز رویگردان هستند. مسلماً این رویه نادرست، خسارت عظیمی را متوجه کشور خواهد کرد. ما می بایست بسترساز توسعه مباحث علوم انسانی در کشور باشیم. مگر می شود جامعه را بدون توجه به مؤلفه های علوم انسانی اداره کرد؟
*توانمندی مراکز پژوهشی علوم اسلامی در شرایط امروزی نیازمند چه رویکردهایی است؟ آیا شما معتقد به رکود در این عرصه هستید؟
این دانشِ علمی است که، مداوم به هم افزایی و تحقیق و توسعه نیازمند است. تشویق و حمایت باعث خواهد شد که نوآوری و رویکردهای نوین حاصل شوند، چگونه توقع دارید بدون در نظر گرفتن این موارد اساسی، به چشم اندازهای مورد نظر جامعه دست پیدا نماییم؟ صراحتاً اعلام می دارم این محدودیت ها، باعث خسران خواهند شد.
متاسفانه، با دانشجویان و محققان که پای بحث و گفت وگو می نشینیم، اکثراً از عدم توجه و پذیرش و اهتمام مراکز تصمیم گیر، گله مند هستند. این چه رؤیه غلطی است که هر ساله با توجه به افزایش خیل دانشجویان و فارغ التحصیلان و محققان، بودجه های پژوهشی و آموزشی تقلیل می یابد؟ مسئولان می بایست در اجل زمان ممکن برای این رؤیه های ناثواب، چاره ای بیاندیشند. این ظلم بزرگی است که بگوییم چون دستاوردهای علوم انسانی، قابل رؤیت نیستند، بنابراین، می بایست به بخش های صنعتی و تجربی توجه داشت، آیا واقعاً اصول مدیریت و اقتصاد و سیاست، زیربنای توسعه یک کشور نیست؟ اگر بنا بر این است که فقط ظواهر حائزاهمیت باشند پس چه تفاوتی بین انسان های مؤحد و انسان های لاقید وجود خواهد داشت؟ آیا براستی نمی توان بین ظاهر و باطن جدایی قائل شد؟ ما می بایست در شرایط کنونی این مهم را مورد توجه قرار دهیم.
بحق، تنها مؤلفه رشد یک کشور پژوهش و تفکراست، نباید ذهن های خلاق و نوآور را با توجیه عدم امکان تخصیص بودجه، به حاشیه راند. ما در برابر استعدادها مسئول هستیم، این وظیفه مستقیماً متوجه دست اندرکاران و برنامه ریزان مملکت است. سرمایه سوزی و اتلاف اندیشه ها قطعاً گناهی نابخشودنی است که سب مواخذه ما در پیشگاه خداوندی خواهد شد.
این روند افزایشی تقلیل بودجه های پژوهشی می بایست در یک نقطه ای متوقف شود، نباید مراکز آموزشی را در این فشارها و هجمه ها تنها گذاشت. برخی از دانشگاه های معتبر، هم اینک به صراحت اعلام می دارند بخش های تحقیقی و توسعه ای خود را واگذار کرده اند!!! به نظر می رسد مدیریت علمی پژوهشی در کشور با ضعفی فاحش رو به رو است.
*استفاده از ظرفیت های موجود علوم انسانی اسلامی و ورود به عرصه های نوپیدای علوم انسانی، مستلزم چه شاخصه هایی است؟
عبور از سطح بنیادی و ورود به سطح راهبردی و سپس وارد شدن به عرصه کاربُردی، از ضروریات مهم و اساسی ورود به عرصه علوم انسانی اسلامی است. اگر قرار بر این است که مُرّ جمهوری اسلامی، در بنیان کشور ساری و جاری گردد، می بایست دستاوردهای علوم انسانی اسلامی وارد عرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی شود. این پروسه مهم، نیازمند پشتیبانی، توسعه، پژوهش و مدیریت صحیح است.
اگر بنا بر این است که بخش های پژوهشی با عدم تخصیص بودجه با تعطیلی مواجه شوند، به طور قطع نمی توانیم دستاوردهای نوینی را در عرصه علوم انسانی اسلامی شاهد باشیم. این رویکرد نظام اسلامی را در رسیدن به آرمان های خود با کاستی مواجه خواهد کرد.
هر چه نظام اسلامی، از دکترین و افق های روشن خود عدول نماید، جامعه بیشتر در گرداب معضلات و مشکلات فرو خواهد رفت، دست اندرکاران می بایست توجه داشته باشند در هر نقطه ای که ما کوتاهی کردیم، معاندان و دسیسه چینان وارد شده اند و القائات خود را به خورد جامعه داده اند و همین دوگانگی ها است که بعضاً، اتفاقات ناخوشایندی را متوجه جامعه اسلامی می کند. متولیان امور باید چالش های فراروی مراکز علمی را برطرف کنند، این برخورد ناثواب است که مراکز حوزوی ما با عدم توجه کافی مواجه باشند.
باید توجه داشت در پروسه تبدیل سطح بنیادین به راهبردی و کاربُردی در علوم انسانی اسلامی، هم اینک ما در ابتدای راه هستیم، درست است که کارهایی چه در حوزه ها و چه در دانشگاه ها، صورت گرفته اما باید گفت هنوز تا رسیدن به نقطه مورد نظر، راهی طولانی در پیش داریم. توقف در این مسیر مساوی است با توقف در مسیر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ایرانی را با موازین اسلامی و در چارچوب توسعه و نوآوری می خواهد، بنابر این، ایستایی و سکون ما را از رسیدن به چشم انداز توسعه ای ایران اسلامی دور خواهد کرد.