نقدی بر کرسی‌های ترویجی در گفتگو با آیت الله ابوالقاسم علیدوست رئیس کرسی‌های علوم نقلی

آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست عضو هیات علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفت و گو با هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره از مشکلات و چالش‌های این هیأت سخن گفت.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، استاد حوزه و رییس کرسی علوم نقلی هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره است. به مناسبت سالروز فرمان مقام معظم رهبری در خصوص برگزاری کرسی‌های نظریه‌پردازی و آزاداندیشی، در ادامه گفت‌وگوی آیت‌الله علیدوست با هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره در مورد چالش‌ها و مشکلات این هیات حمایتی از منظرتان خواهد گذشت:

به عنوان رییس کرسی علوم نقلی، آیا به نظر شما هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره تاکنون در انجام ماموریت‌های خود موفق بوده است یا خیر؟

اگر مجبور باشم که به صورت بلی یا خیر به این سوال پاسخ دهم، باید بگویم که عملکرد هیات حمایت خوب بوده است. البته نمی‌گویم که نمره آن ۲۰ است و عملکردی بهتر از این نامیسر بوده است؛ اما با نظر به دلایل و مشکلات مختلف عملکرد هیأت قابل قبول بوده است.

از جمله این دلایل این است که این راه، مسیر جدیدی است و در گذشته پیموده نشده است. افرادی که عهده‌دار کار هستند معمولاً گرفتاری‌های متعدد دارند، جریان کرسی‌ها نیاز به توجیه مخاطبان در سطح کشور دارد، امکانات نسبت به سایر سازمان‌ها بسیار محدود است و از نظر بودجه و مسائل مادی دست هئیت باز نیست. اگر ما مسائلی از این دست را در نظر بگیریم، می‌توانیم بگوییم که در مجموع موفق بوده‌اند هرچند همان‌طور که عرض کردم من به آن نمره ۲۰ نمی‌دهم.

 

به نظر شما کدام یک از مشکلات، نقش بیشتری در عدم کارآیی هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره دارد  و چگونه می‌توان این مشکلات را برطرف کرد؟

اولاً کار، کار غیر مسبوقی است. یعنی مسیر رفته شده‌ایی وجود ندارد که به آن اعتماد کنید و آن را محور قرار دهید و کامل کنید. هر چه هست، تولید است. خوب راهی که رفته نشده، طبیعتاً مشکلات خود را دارد.

در بحث بودجه نیز هئیت حمایت مانند بسیاری از مراکز و نهادهای نهادهای علمی و پژوهشی کشور، بودجه کلانی در اختیار ندارد که بتواند آزادانه عمل کند.

توجیه نبودن مجموعه نهادهای کشور، در مورد اهمیت نظریه‌پردازی در حوزه علوم انسانی، از جمله دیگر مشکلات است. البته منظور من همه نهادها نیست اما وقتی مجموعه نهادها را درنظر بگیریم، این مشکل به صورت جدی وجود دارد.

در برخی از ساحت‌ها، در بین نظریه‌پردازان ترس از افتادن در ورطه بدعت و خلاف شرع وجود دارد. در کرسی علوم نقلی، مخصوصاً در ساحت فقه این دغدغه را افراد دارند که اگر در بحث و نظریه‌ایی، خروج از انضباط فقهی پیش بیاید.، چه می‌شود؟ گرچه این دغدغه بسیار بی‌معنا است، اما می تواند یک ترمز باشد.

فرهنگ عمومی کشور نیز به این مشکلات اضافه می‌کند. افراد ترجیح می‌دهند که از تُراث گذشتگان استفاده کنند و نهایتا تُراث گذشتگان را مدیریت کنند و کمتر علاقمند هستند که خلق و تولید کنند و نظریه جدیدی را به منصه ظهور برسانند. به نظر من رسانه‌های عمومی مانند صدا و سیما در این زمینه نقش خود را ایفا نکرده‌اند. من به یاد دارم که ما همایش تجلیل از بیست نظریه‌پرداز ممتاز را برگزار کردیم. صدا و سیما نه تنها حاضر نشد که این جلسه را پوشش بدهد، بلکه خبر آن را در حد چند ثانیه نیز منعکس نکرد. درحالی‌که می‌دانیم گاهی خبر بی‌خاصیت‌ترین مسائل از شبکه‌های سراسری پخش می‌شود. مسائلی از این دست انگیزه را از بین می‌برد. من معتقدم که رسانه‌ها و صدا و سیما، بهتر می‌توانستند عمل کنند.

 

یکی از بخش‌هایی که شما مسئولیت آن را در هیئت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره برعهده دارید، ریاست کرسی علوم نقلی است که با ساختار جدیدی در این دوره فعالیت خود را آغاز نموده است. به نظر شما این ساختار جدید نسبت به ساختار قبلی، به نیازهای جامعه علمی کشور بهتر پاسخ می‌دهد؟

بین خوبی‌ها و نقایص ساختار جدید و ساختار گذشته، به تعبیر ما طلبه ها، عام و خاص من‌الوجه است. ساختار قبلی از این جهت که کرسی‌ها، رشته‌های کمتری را پوشش می‌دادند، متمرکزتر بود. به طور مثال ما تنها در کرسی فقه و اصول فعال بودیم، طبیعتاً کار برای ما متمرکزتر بود و نتیجه کار بهتر می‌شد؛ در حالی که اکنون کرسی علوم نقلی یک دریایی است که جمع کردن آن سخت است. از آن طرف گستردگی کار باعث می‌شود که ما بتوانیم بر ساحت‌های مختلف نظارت کنیم. کرسی‌ها از نظر تعداد کمتر شده، بنابراین فعالیت کرسی‌های موجود بیشتر شده است.

کرسی علوم نقلی با حوزه‌های علمیه ارتباط بسیار نزدیکی دارد. حوزه‌های علمیه همیشه پرچمدار نوآوری و نظریه‌پردازی در علوم انسانی اسلامی بوده‌اند. چرا اکنون حضور نظریه‌پردازان حوزوی حضوری کمرنگ‌تر از دانشگاهیان در هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره دارند؟

مستحضر هستید که اکنون بسیاری از دانشگاه‌ها کرسی ترویجی دارند و نه نظریه‌پردازی. یعنی اگر دانشگاهی اعلام می‌کند که به طور مثال بیش از دویست کرسی برگزار کرده‌اند، این کرسی‌ها عموماً کرسی ترویجی است. کرسی ترویجی نیز هیچ شرایطی ندارد. یعنی فرد طرحش را می‌دهد و حتی کاری به دبیرخانه هم ندارد، چند دانشجو و استاد جمع می‌شوند و نظری را به بحث می گذارند. نه داوری می‌خواهد، نه ناقد رسمی حضور دارد. ما باید این دو کرسی‌های ترویجی و کرسی‌های نظریه پردازی را از هم جدا کنیم. حتی کرسی ترویجی را از کرسی‌های آزاد اندیشی تفکیک کنیم.

از سوی دیگر تعداد حوزویان و امکانات آنها به اندازه یک دانشگاه نیست. درست است که ما از حوزه و دانشگاه صحبت می کنیم اما سهم هر یک را باید با توجه به کمیت درنظر گرفت. توجه هم داشته باشید که غیر از هئیت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره که زیر نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند، حوزه های علمیه هم نیز هئیتی جداگانه دارد و یک بسیاری از نظریه‌ها به کرسی‌های نظریه‌پردازی حوزه می‌رود.

اگر کسی بگوید که حوزه‌های علمیه بهتر از این می‌توانستند به مبحث نظریه‌پردازی ورود پیدا کند، من قبول می‌کنم. اما این‌که بگوییم دانشگاه این‌طور است و حوزه آن‌طور است، به نظر من داوری درستی نیست.

به نظر شما وجود کرسی‌های نظریه‌پردازی حوزه، یک  موازی کاری نیست؟ اگر همه امکانات و اساتید در همین هیات حمایت تجمیع شوند، نتیجه مناسب‌تری به دست نمی‌آید؟

من این کار را، موازی‌کاری نمی‌دانم. موازی‌کاری یعنی تکرار، یعنی زمانی که یک طرح هم به اینجا بیاید و همان طرح هم در حوزه علمیه مطرح شود؛ وگرنه اگر فرض کنید که کرسی‌های نظریه‌پردازی حوزه به ۵ نظریه رسیدگی کنند و هئیت حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی شورای عالی انقلاب فرهنگی هم به ۵ نظریه دیگر رسیدگی کند، این دیگر موازی کاری نیست. با توجه به این که می‌دانید که هیات حمایت از کرسی‌های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره کل کشور را پوشش می‌دهد و اختصاص به حوزه ندارد. آن هیات حوزوی هم می تواند یک شاخه ای کنار این درخت تنومند باشد. بنابراین موازی کاری تعبیر نمی‌شود. ضمن اینکه این دو مرکز هم گاهی با هم فعالیت دارند. مثلا بنده خودم علاوه بر این که مسئول کرسی‌های علوم نقلی نظریه پردازی در هیات شورای عالی انقلاب فرهنگی هستم، در کرسی‌های نظریه‌پردازی حوزه هم گاهی به طرح‌ها نظارت می کنم و داور هستم. اما به نظر من اگر این دو نهاد ادغام شوند، بهتر است.

شما در صحبت‌هایتان به برگزاری کرسی‌های ترویجی اشاره کردید. نقش کمیته های دستگاهی در دانشگاه‌ها بیشتر به برگزاری کرسی‌های ترویجی محدود شده است. به نظر شما این که این تعداد کرسی ترویجی برگزار شود، اخلالی در ارائه کرسی‌های نظریه‌پردازی به عنوان هدف اصلی هئیت ایجاد نمی‌کند؟

من برگزار کردن بیش از حد کرسی‌های ترویجی را لطمه می‌بینم. در نشست راهبردی کرسی‌ها که برگزار شد، من به همین موضوع اشاره کردم. وقتی یک جریانی این‌چنینی و با نام کرسی زیاد شود، در در جامعه، این دو را از هم تشخیص نمی دهند که این کرسی ترویجی است یا نظریه‌پردازی یا آزاداندیشی؛ بلکه همه را با عنوان کرسی می‌نامند. من ماه گذشته که به مشهد مشرّف شده بودم، از دانشگاهی به من گفتند که اینجا یک کرسی قرار است برگزار شود و شما ناقد آن باشید. گفتم که دیگر چه در جلسه حضور دارد؟ گفتند خود صاحب نظریه. گفتم دیگر چه کسی است؟ گفتند هیچ کس! گفتم که اگر این کرسی است، ناقد و داور می‌خواهد. گفتند نه، همین آقا است و نظر خودش را می‌دهد و شما آن را نقد کنید. به آنها گفتم که حتماً این را قید کنید که این کرسی ترویجی است. آن دوستان حتی کرسی ترویجی را از کرسی نظریه پردازی جدا نکرده بودند. به نظر من یا باید این نام عوض شود، یا در برگزاری این کرسی‌ها تجدیدنظر کنیم. این که بگوییم که چون ما به تفاوت این دو نوع کرسی توجه داریم افراد هم توجه دارند، این طور نیست و افراد اشتباه می‌کنند. من فکر می‌کنم که برگزاری کرسی‌های ترویجی در دراز مدت کرسی‌های نظریه‌پردازی را لوث خواهد کرد.