امام على(ع)درباره اهداف حكومتْ آموزه هاى بسيار دارد. امام احقاق حق مظلومان، تأمين امنيت، مبارزه با متجاوزان، و مديريت امور مالى را از جمله اهداف عام حكومت مى شمارد. بى توجهى به اين اهداف، موجب محو فلسفه حكومت و مايه فتنه و آشوب در جوامع است. اما اهداف خاص حكومت اسلامى چيست؟ در برابر برخى از نظريه پردازان كه بر اساس پاره اى از سخنان على(ع)وظيفه حكومت را رفع نيازهاى نخستين مردمان دانسته اند، از ديگر سخنان امام چنين برمى آيد كه اجراى قانون اسلام، احياى سنت، اقامه حدود و توزيع ثروت، اهداف خاص حكومت اسلامى است. زنده كردن آثار دين در جامعه، اجراى احكام الهى، ظلم ستيزى، بسط عدالت، و اهتمام به معنويت، همگى بر اساس كتاب و سنت، از اهداف حكومت علوى شمرده مى شوند. عهدنامه مالك اشتر، بر خلاف پندار برخى از معاصران، وظيفه حكومت را بازسازى معنوى مردم و جديت در اجراى سنت ها و فريضه ها مى داند.
اما آيا همه آرمان هاى حكومت در يك درجه اند يا برخى اهميت افزون ترى دارند؟ در پاسخ اين پرسش، اصل نخست، تقدم نظم مقيد است. نظم، ضرورتى اجتماعى است. اما تقدم آن بر غايات ديگر، از نوع تقدم مقدمه بر ذوالمقدمه است. ارزش نظم به آن است كه زمينه را براى تحقق آرمان هاى ديگر فراهم كند، نه اين كه بر عدالت پيشى گيرد يا با آن برابرى كند. اصل ديگر، تقدم عدالت بر ساير ارزش هاى اجتماعى است. عدالت، اصلى تقييدناپذير است و هيچ چيزى نمى تواند با آن رقابت كند. سومين اصل، تقدم ارزش هاى معنوى بر مصالح مادى است. هر سياستى كه به ارزش هاى معنوى آسيب رساند، مردود است. البته به رغم اهميت افزون تر معنويت، پيش از آن بايد به حاكميت قسط انديشيد و ديانت را از رهگذار عدالت جُست.
تحقق آرمان هاى حكومت در گرو آن است كه دولت از كارگزارانى شايسته، برنامه اى مناسب، و مشاركت مردم برخوردار باشد. اما آيا اهداف حكومت علوى تحقق يافت؟ در پاسخ مى توان گفت كه امام همواره به اهداف خويش ملتزم ماند؛ ولى به دليل وجود موانع و مشكلات، بسيارى از اهداف امام به سامان نرسيد. موفقيت تاريخى على(ع)در اين بود كه دو جنبه سلبى و اثباتى حكومت را به همگان نشان داد؛ يعنى كاستى هاى حكومت هاى پيشين را آشكار كرد و الگويى شايسته از عدالت ارائه داد.