به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از خبرگزاری میزان، به مناسبت ایام شهادت غمانگیز سرور زنان عالم، دخت نبی مکرم، همسر علی مرتضی و مادر سید جوانان اهل بهشت، در گفتوگو با حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بررسی ذرهای از وجود متعالی آن بنده پاک و برگزیده خداوند پرداختیم که در ادامه متن کامل این گفتوگو از منظرتان عبور خواهد کرد.
فاطمه زهرا (س) الگوی کامل و کارآمد سبک زندگی اسلامی است. بحث را از حدیث نورانی و الهام بخش و معرفتزا از وجود امام زمان (عج) آغاز می کنیم که، ایشان فرمودهاند: اسوه من دختر رسول خداست. لطفا در مورد این بیان گهربار حضرت توضیحاتی بفرمائید؟
این حدیث هدایتگر برای همه ماست که دوست داریم زندگی اسلامی و مهدوی داشته باشیم، اگر از وجود امام زمان(عج) سؤال شود که شما چه کسی را اسوه خود میدانید؟ میفرمایند اسوه من دختر رسول خداست، ” فی إبنَهِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ فی إبنَهِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ فی إبنَهِ رسُولِ اللهِ (صل الله علیه و آله) لِی أسوَهٌ حَسَنَهٌ “و فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه”این موضوع نکات عمیق و لطیفی در بر دارد. این تعبیر، تعبیر حساب شده و درسآموزی است. مکتب پیامبر اسلام(ص)، منطق و سیره علمی و عملی ایشان در همین حیات طیبه فاطمه زهرا(س) متجلی و متبلور است.
خداوند در سوره احزاب میفرماید: پیامبر اسوه حسنه است” لقد کان فی رسول الله اسوه حسنه”. امام زمان(عج) هم فرمودند: اسوه من دختر رسول خداست و این نشاندهنده ارتباط بین این دو است. همه حرکات و سکنات فاطمه زهرا(س) و همه ابعاد زندگیشان، نماد و نمودی از مجموعه زندگی پربرکت پیامبر اعظم (ص) است که میتواند همه ابعاد زندگی ما را تحت پوشش قرار دهد. او انسان کامل مکمل است یعنی در همه جهات کامل است و ما باید از هر جهتی به این تابلوی تمامعیار و این نقشه الهی برای زیست مؤمنانه و دینی و معنوی و اجتماعی در ابعاد مختلف بهره ببریم، آینه تمامعیاری است که در پیش روی ما قرار گرفته و همه زنان و مردان، جوانان و همه اقشار جامعه از هر نوع و شکل و زبانی در هر موقعیتی شخصیتی که میتواند الگوی کامل و کارآمد زندگی او قرار گیرد و سبک زندگی او را تعریف و تعیین کند و ما براساس آن تعریف و تنظیم ها خودمان را به حیات و زندگی خود را ساماندهی کنیم همان زیست طیبه و حیات طیبه فاطمه زهرا(س) است.
هر فرد چگونه و به چه شکلی می تواند حضرت را الگوی خود قرار دهد؟
زندگی ما میتواند در چهار رابطه کاملا مشخص تعریف و تنظیم شود: رابطه انسان با خدا، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با اجتماع و مردم و رابطه ما با جهان و عالم خلقت. دررابطه انسان با خدا، حضرت زهرا(س) در اوج رابطه با خداست. در مقام عبودیتی قرار گرفت که از رهگذر عبادت، بندگی و راز و نیازحاصل شد. این رابطه با خدا را که در قالب عبادت و راز و نیاز که شکل و شاکله بخشید و به عبودیت محض الهی دست پیدا کرد از مصادیق اتم عباد مخلص الهی است:” قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ” یا فرمود:” إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ”همانطوری که فرمود:” سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ” از مصادیق بارز ” فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی” است. هیچ واژهای شیرین تر از واژه عبد نیست. انسان به جایی برسد که خدا او را با این اصطلاح صدا کند و به اون اسم عبدالله اطلاق کند. عبد مطیع محض خدا است.
تمام زندگی حضرت زهرا (س) جلوه بندگی خداست. چیزی که باید در متن زندگی حضرت زهرا(س) از آن الهام بگیریم این است که همه آنچه در زندگی ما رخ می دهد در مسیر بندگی خدا قرار دهیم، از سر عبودیت انجام بدهیم. حرف زدن و نشست و برخاست و همه ابعاد زندگی ما باید از رهگذر بندگی خدا باشد. آنجا که در باب ایثار و انفاق مصداقی بیان می کند از باب بندگی خدا است و هیچ چیز دیگری دخالت ندارد که انسان کاری کند که فقط رضای خدا و “وجه الله” را منظور کند. اینکه انسان مقام اخلاص در عمل برسد و مُخْلَص (بفتح لام)(اخلاص فعلی) بشود و ارتقای وجودی بیابد و حیات و هستی خود را فانی در راه خدا کند و به مقام مُخْلَص (بفتح لام)(اخلاص ذاتی) شدنی است اما بسیار صعب است. کسی که اینگونه باشد دیگران را هم به سمت بندگی خدا سوق میدهد و شرایط زندگی خود را طوری شکل می دهد تا دیگران متن زندگی وی هم در مسیر بندگی خدا سوق پیدا کنند.
داستان ازدواج امیرالمومنین (ع) و فاطمه زهرا (س) را همه شنیدهاند، فردای روز ازدواج که پیامبر وارد خانه ایشان میشود یکی از اولین سؤالات این است که شما همسر خود را چگونه یافتید؟ امیرالمومنین (ع) می فرماید: او یاور خیلی خوبی در راه اطاعت خدا:”کیف وجدت أهلک یا ابن عم. فقال: نعم العون على طاعه الله”. این نشان از خودساختگی و الهی بودن است. اینکه زن یا مرد نسبت به همسرش، مکمل هم باشند این زندگی دینی و زیست مؤمنانه است.
درایام فاطمیه هستیم، چگونه می توان ارتباط عاطفی و روحی با ایشان برقرار کرد؛ خصوصا در این ایام؟
یکی از مهمترین اهداف در ایام فاطمیه در کنار ارتباط عاشقانه و محبانه، اما این ارتباط باید به یک ارتباط عاقلانه، عارفانه و معرفتمحور تبدیل شود و طوری زندگی ما را طوری دگرگون کند که بتوانیم خودآزمایی داشته باشیم که تا سال آینده تغییرات آن را احساس کنیم. یکی از ثمرات ایام فاطمیه هم باید همین باشد که زندگی ما جلوه ای از زندگی اهل بیت(ع) باشد. فاطمه زهرا(س) الگوی کامل و کارآمد است. مشروط براینکه رابطه عقلی معرفتی را در کنار رابطه حبی با متن زندگی ایشان برقرار کنیم.
منابعی که از حضرت زهرا(س) در اختیار ما است، به ویژه خطبه معروف فدک که به گفته بزرگان دائرهالمعارفی از مجموعه اسلام در اصول و فروع است با آن مأنوس شویم. اگر در خانوادهها در ایام فاطمیه خطبههای حضرت زهرا (س) را مرور کنند یکی از راه های تببین سبک زندگی اسلامی است. اینکه انسان هر از گاهی بخشی از دعاهای حضرت زهرا (س) که مملو معارف الهی است که باید از آن استفاده کند و از آن ها معروف نباشد، اینها روابط معرفتی است. یکی بنده خداست که رابطه درون خانواده که بنیاد زندگی یک فرد را میتواند تشکیل دهد آن رابطه عاشقانه و محبانه که بین حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) وجود داشت، تکریم و عرض محبت با چه ادبیاتی و ناظربه چه حقایقی است. رابطه فراتر از یک رابطه ظاهری است، و رابطه امام و ماموم است. تاریخ زندگی این شخصیتهای نورانی را در ذهن تداعی کنیم و به معانی و تعابیر آن فکر کنیم. سبک زندگی اسلامی که همه شئون را در بر می گیرد. امیرالمومنین(ع) درباره حضرت زهرا(س) می فرماید: هر بار به او نگاه می کردم همه غمها و ناراحتیهایم برطرف می شد.
حضرت زهرا(س) دفاع از ولایت را به شکلهای مختلفی بروز دادند، در مورد این نقش حضرت توضیح می دهید؟
سبک زندگی حضرت زهرا (س) یک رابطه شخصی با خدا نبوده بلکه رابطه خود با جامعه هم از تکالیفی است که برعهده ایشان است، به عنوان یک زن اسوه همه جانبه است. همه نقشها را کامل ایفا می کنند. یکی از مهمترین رسالتهایی فاطمه زهرا(س) بر دوش کشید جهاد تبیینی است. این واژه قرآنی است که رهبر معظم انقلاب وارد ادبیات سیاسی ـ اجتماعی کردند. فاطمه زهرا (س) این نقش را ایفا می کردند. وقتی زنان مهاجر و انصار به عیادت ایشان می روند، خطبه ای را می خوانند و سخنرانی می کنند که در پاسخ به این زنان است. ایشان بحث مفصلی درباره جریان انحرافی و شرایط موجود از همسران همین زنان بیان میکنند:” خطبه حضرت زهرا(س) در جمع زنان مهاجر و انصار خطبتها علیهاالسلام فی مرضها لنساء المهاجرین والانصار قال سوید بن غفله: لمّا مرضت فاطمه علیهاالسلام المرضه الّتی توفّیت فیها، دخلت علیها نساء المهاجرین و الانصار یعدنها، فقلن لها: کیف أصبحت من علّتک یا ابنه رسولاللَّه؟ فحمدت اللَّه و صلّت على أبیها، ثم قالت:
خطبه آن حضرت در بیماریش براى زنان مهاجرین و انصار سوید بن غفله گوید: هنگامى که حضرت فاطمه علیهاالسلام بیمار شد، به همان بیمارى که در اثر آن از دنیا رفت، زنان مهاجرین و انصار به عیادت ایشان آمده و گفتند: اى دختر پیامبر خدا با این بیمارى حالت چطور است؟ آن حضرت حمد و سپاس الهى را گفته و برپدرش درود فرستاد و فرمود:اَصْبَحْتُ وَاللَّهِ عائِفَهً لِدُنْیا کُنَّ، قالِیَهً لِرِجالِکُنَّ، لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُمْ، وَ سَئِمْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ سَبَرْتُهُمْ، فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ اللَّعْبِ بَعْدَ الْجِدِّ، وَ قَرْعِ الصَّفاهِ وَ صَدْعِ الْقَناهِ، وَ خَطَلِ الْاراءِ وَ زَلَلِ الْاَهْواءِ، وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ اَنْفُسُهُمْ اَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ، وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ، لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدَتْهُمْ رِبْقَتُها وَ حَمَّلَتْهُمْ اَوْقَتُها، وَ شَنَّنَتْ عَلَیْهِمْ عارَتُها، فَجِدْعاً وَ عَقْراً وَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمینَ. وَ یْحَهُمْ اَنَّى زَحْزِحُوها عَنْ رَواسِی الرِّسالَهِ وَ قَواعِدِ النُّبُوَّهِ وَ الدِّلالَهِ، وَ مَهْبِطِ الرُّوحِ الْاَمینِ وَ الطِّبّینِ بِاُمُورِالدُّنْیا وَ الدّینِ، اَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ، وَ مَا الَّذى نَقِمُوا مِنْ اَبِیالْحَسَنِ عَلَیْهِالسَّلامُ، نَقِمُوا وَاللَّهِ مِنْهُ نَکیرَ سَیْفِهِ، وَ قِلَّهَ مُبالاتِهِ لِحَتْفِهِ، وَ شِدَّهَ وَ طْأَتِهِ، وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فی ذاتِ اللَّهِ.
وَ تَا للَّهِ لَوْ مالُوا عَنِ الْمَحَجَّهِ اللاَّئِحَهِ، وَ زالُوا عَنْ قَبُولِ الْحُجَّهِ الْواضِحَهِ لَرَدَّهُمْ اِلَیْها وَ حَمَلَهُمْ عَلَیْها،وَ لَسارَ بِهِمْ سَیْراً سُجُحاً، لایَکْلَمُ خُشاشُهُ، وَ لا یَکِلُّ سائِرُهُ، وَ لا یَمِلُّ راکِبُهُ، وَ لَاَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمیراً صافِیاً رَوِیّاً، تَطْفَحُ ضِفَّتاهُ وَ لا یَتَرَنَّقُ جانِباهُ، وَ لَاَ صْدَرَهُمْ بِطاناً وَ نَصَحَ لَهُمْ سِرّاً وَ اِعْلاناً. بخدا سوگند صبح کردم در حالى که نسبت به دنیاى شما بى میل و نسبت به مردان شما ناراحتم، آنان را از دهان خویش بدور افکنده، و بعد از شناخت حالشان به آنان بغض ورزیدم، پس چه زشت است کندى شمشیرها و سستى بعد از تلاش و سر بر سنگ خارا زدن، و شکاف نیزهها وفساد آراء و انحراف انگیزهها، و چه زشت است ذخیرههائى که پیش فرستادند، و خداوند بر آنان خشم گرفته و در عذاب جاودانه خواهند بود، بدون شک مسئولیت این عمل بعهده ایشان بود و سنگینى آن بدوششان است، و ننگ و عارش دامنگیرشان مىگردد، پس این شتر بینىبریده و زخمخورده باشد، و گروه ستمکاران از رحمت الهى بدورند.
واى بر آنان، چگونه خلافت را از مواضع ثابت و بنیانهاى نبوت و ارشاد، و محل هبوط جبرئیل، و آگاهان به امور دین و دنیا دور ساختند، آگاه باشید که این زیان بزرگى است، و چه عیبى از على علیهالسلام گرفتند، بخدا سوگند عیب او شمشیر براّنش، و بىاعتنائى به مرگ، و شدّت برخوردش، و عقوبت دردناکش، و اینکه غضبش در راه رضاى الهى بود.
بخدا سوگند اگر از راه روشن بدور رفته، و از پذیرش طریق مستقیم کناره مىگرفتند، آنان را بسوى آن آورده و بر آن وامىداشت، و به سهولت براهشان مىبرد، و این شتر را سالم به مقصد مىرساند، که راهبرش را دچار زحمت نکند و سوارهاش را ملول نگرداند، و آنان را به محل آب خوردنى مىرساند، که آبش صاف و فراوان بوده و از آن لبریز باشد و هرگز کدر نگردد، و ایشان را از آنجا سیراب بیرون مىآورد، و در پنهان و آشکار برایشان ناصح بود. وَ لَمْ یَکُنْ یَتَحَلَّى مِنَ الدُّنْیا بِطائِلٍ، وَ لا یَحْظی مِنْها بِنائِلٍ، غَیْرَ رَىِّ النَّاهِلِ وَ شَبْعَهِ الْکافِلِ، وَ لَبانَ لَهُمُ الزَّاهِدُ مِنَ الرَّاغِبِ وَ الصَّادِقُ مِنَ الْکاذِبِ.وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات ٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَاَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ، وَ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزینَ. اَلا هَلُمَّ فَاسْمَعْ، وَ ما عِشْتَ اَراکَ الدَّهْرَ عَجَباً، وَ اِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ، لَیْتَ شِعْرى اِلى اَىِّ سِنادٍ اسْتَنَدوُا، وَ اِلى اَىِّ عِمادٍ اِعْتَمَدُوا، وَ بِاَیَّهِ عُرْوَهٍ تَمَسَّکُوا، وَ عَلی اَیَّهِ ذُرِّیَّهٍ اَقْدَمُوا وَاحْتَنَکُوا؟ لَبِئْسَ الْمَوْلى وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ، وَبِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً. اِسْتَبْدَلوُا وَاللَّهِ الذَّنابی بِالْقَوادِمِ، وَالْعَجُزَ بِالْکاهِلِ، فَرَغْماً لِمُعاطِسِ قَوْمٍ یَحْسَبُونَ اَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً، اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ، وَیْحَهُمْ اَفَمَنْ یَهْدى اِلى الْحَقِّ اَحَقُّ اَنْ یُتَّبَعَ اَمَّنْ لاَیهِدّى اِلاَّ اَنْ یُهْدى، فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ.
اگر او در محل خلافت مىنشست هرگز ثروت دنیوى براى خود قرار نمىداد، و از آن بهره فراوانى برنمىداشت، جز به اندازه فرونشاندن تشنگى و رفع گرسنگى، و به ایشان مىشناساند تا بین زاهد و دنیاپرست، و راستگو و دروغگو تشخیص دهند. و اگر ملّتها ایمان آورده و تقوى پیشه کنند برکات آسمان و زمین را بر آنان فرومىریختیم، ولکن آیات الهى را تکذیب کردند و از اینرو آنان را در برابر آنچه انجام دادند گرفتار ساختیم، و کسانى که از این گروه ستم نمودند نتایج زشتى کارشان بزودى دامنگیرشان شده و هرگز بر ما غالب و پیروز نخواهند شد. آگاه باش، بیا و بشنو، هرچه زندگى کنى روزگار عجائبى را بتو نشان خواهد داد، و اگر تعجب کنى، گفتار اینان تعجبآور است، اى کاش مىدانستم که به چه پناهگاهى پناهنده شده، و به کدام ستونى تکیه داده، و بر کدام فرزندانى تجاوز نموده و استیلا جستهاند؟ چه بد رهبر و دوستى را انتخاب کردهاند، و براى ستمکاران بد بدلى است. بخدا سوگند، بجاى پرهاى بزرگ، روى بال دم را انتخاب، و بجاى پشت، دم را برگزیدند، ذلیل گردد قومى که مىپندارد با این اعمال کار خوبى انجام داده است، بدانید که اینان فاسدند اما نمىدانند، واى بر اینان، آیا کسى که هدایت یافته سزاوار پیروى است، یا کسى که هدایت نیافته و نیازمند هدایت است، واى بر شما چگونه حکم مىکنید. اَما لَعَمْرى لَقَدْ لَقَحَتْ، فَنَظِرَهٌ رَیْثَما تُنْتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْاَ الْقَعْبِ دَماً عَبیطاً وَ ذِعافاً مُبیداً، هُنالِکَ یَخْسَرُ الْمُبْطِلُونَ وَ یَعْرِفُ التَّالُونَ غِبَّ ما اَسَّسَّ الْاَوَّلُونَ، ثُمَّ طیبُوا عَنْ دُنْیاکُمْ اَنْفُساً وَاطْمَئِنُّوا لِلْفِتْنَهِ جاشاً، وَ اَبْشِرُوا بِسَیْفٍ صَارمٍ وَ سَطْوَهٍ مَعْتَدٍ غاشِمٍ، وَ بِهَرَجٍ شامِلٍ، وَ اسْتِبْدادٍ مِنَ الظَّالِمینَ، یَدَعُ فَیْئَکُمْ زَهیداً، وَ جَمْعَکُمْ حَصیداً، فَیا حَسْرَتا لَکُمْ، وَ اَنَّى بِکُمْ وَ قَدْ عُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ، اَنُلْزِمُکُمُوها وَ اَنْتُمْ لَها کارِهُونَ. قال سوید بن غفله: فأعادت النساء قولها علیهاالسلام على رجالهنّ، فجاء الیها قوم من المهاجرین و الانصار معتذرین، و قالوا: یا سیده النساء لو کان أبوالحسن ذکر لنا هذا الامر قبل أن یبرم العهد و یحکم العقد لما عدلنا عنه الى غیره. فقالت علیهاالسلام: اِلَیْکُمْ عَنّى، فَلا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذیرِکُمْ، وَ لا اَمْرَ بَعْدَ تَقْصیرِکُمْ. بجان خودم سوگند، نطفه این فساد بسته شد، در انتظار باشید تا این مرض فساد در پیکر جامعه منتشر شود، آنگاه از پستان شیر خون تازه و زهرى هلاککننده بدوشید، در اینجاست که رهپیمایان راه باطل زیانکار شده، و آیندگان عاقبت اعمال گذشتگان را مىیابند، آنگاه جانتان با دنیایتان، و قلبتان با فتنهها آرام مىگیرد، و بشارت باد شما را به شمشیرهاى کشیده و حمله متجاوز ستمکار، و به هرج و مرج عمومى و استبداد زورگویان، که حقوقتان را اندک داده و اجتماع شما را بوسیله شمشیرهایش درو خواهد کرد، پس حسرت بر شما باد که کارتان به کجا مىرسد، آیا من مىتوانم شما را به کارى وادارم که از آن روى گردانید. سوید بن غفله گوید: زنان سخنان آن حضرت را براى شوهرانشان بازگو کردند، گروهى از مهاجرین و انصار براى عذرخواهى نزد ایشان آمده و گفتند: اى سرور زنان، اگر حضرت على علیهالسلام این مطالب را قبل از بیعت با اولی برایمان مىگفت کسى را بر او ترجیح نمىدادیم. آن حضرت فرمود: از نزدم دور شوید، بعد از ارتکاب گناه و سهلانگارى، عذرخواهى براى شما مفهومى ندارد. در منازل آنها با زنان صحبت میکنند و مسایل سیاسی- اجتماعی را تبیین می کنند، وقتی از عفت حضرت زهرا(س) احادیث و روایات زیادی گفته می شود از این مسایل هم گفته شود.
زندگی حضرت را نمی توان جزیرهای دید بلکه باید منظومهوار همه ابعاد و ساحتها را دید چرا که متناظر با هم هستند. هر قسمت، قسمت دیگر در ارتباط با هم تفسیر و تبیین میشود. در این صورت اگر حیات طیبه حضرت را با ادبیات زمان تبیین کنیم کارآمدی خاص خود را خواهد داشت. اینکه فقط جنبه های ملکوتی و ماورالطبیعی یا صرفا شخصی حضرت بپردازیم درست نیست، حضرت زهرا(س) است که وقتی سلمان برای دیدشان به منزلشان نمیآید می فرمایند: چند روز است شما را ندیدم دلم برای شما تنگ شده است. آیا این تفسیر سلمان منا اهلالبیت نیست؟! این حرف زدن باید تفسیر شود. وقتی همه اجزای حیات حضرت را ببینیم آن وقت این الگو درست معنا و تفسیر می شود. نباید به یک بعد نظر داشته باشیم. باید همه زوایا را ببینیم.
در پایان اگر نکته خاصی دارید، بفرمائید؟
اگر دنبال زندگی مهدوی هستیم و میخواهیم در رکاب حضرت باشیم راه همین است. انقلابی بودن به این معناست. انقلابی، متعبدانه و متشرعانه مبتنی بر عقلانیت دینی و وحیانی است نه انقلابی کور و تهی از معرفت و بصیرت که خیلیها را به افراط و تفریط کشانده است. در تاریخ پر است از این تجربیات، کسانی که سالهای پیش در نشریاتشان رهبری را امام خامنهای نامیدند و الان به کجا رسیدند؟! انقلابی با بصیرت، متشرع، متعبد، نه انقلابی که به نام انقلابیگری ترور شخصیت کند و در زندگی شخصی خود ناموفق باشد. امیدواریم که این نوع از سبک زندگی که سبک وحیانی است در زندگی خود پیاده کنیم آن وقت اشکهای ما از یک طرف و از طرف دیگر شادی ما، همه آن فعل و انفعلات زندگی ما معنادار خواهد شد.