حوزه‌های علمیه می‌توانند در ساحت نقد ادبی جریان‌ساز و تئوری‌پرداز باشند

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به مناسبت انتخاب کتاب «درباره مانایی و میرایی» نوشته دکتر احمد شاکری به عنوان اثر شایسته تقدیر بیست و یکمین دوره کتاب سال حوزه، به گفت‌وگویی کوتاه با این عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پرداختیم تا کمی بیشتر از ماجراهای این کتاب و خصوصیات فاخر آن با خبر شویم. آنچه در ادامه خواهید خواند گزارشی از گپ و گفت ما با دکتر احمد شاکری است.

سلام، لطفا توضیح مختصری از کتاب «درباره مانایی و میرایی» بفرمایید.

درباره مانایی و میرایی مجموعه نقد هفت اثر در سه ساحت مختلف است. ساحت نخست، ادبیات داستانی دفاع مقدس، ساحت دوم ادبیات تاریخی است و ساحت سوم هم کتب آموزشی است. این کتاب در طول بیش از شش سال تالیف شده و برخی از نقدهای این مجموعه پیش از انتشار در قالب مجموعه نقد در ماهنامه “اقلیم نقد” به چاپ رسیده است. کتاب حاضر البته اثر مستقلی است که کرانه های پژوهشی موضوعی را برای نخستین بار معرفی کرده یا برای اولین بار در حوزه ادبیات داستانی انقلاب اسلامی بکار برده است. اما برای درک بهتر مناشی این پژوهش باید به بازه زمانی تحقق ان و حوزه تمحضی که بر ان اشراف دارد توجه کرد. از اغاز فعالیت در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بر حوزه تمحض ادبیات داستانی دفاع مقدس  متمرکز شدم. این حوزه برای بنده با تجربه ورود به ادبیات داستانی، داستان نویسی، نقد و پژوهش امیخته است. اولویت های استراتژیک دفاع مقدس که ساحت ادبیات و هنر را در نوردیده است و به مقوله ای هویتی و فرهنگی در طول چهل سال پس از انقلاب اسلامی تبدیل شده سامان دهنده این حوزه تمحض بوده است. به نحوی که اینده ادبیات و هنر انقلاب اسلامی بدون تردید با تجربه هنر و ادبیات دفاع مقدس و نحوه سیر و تکون ان گره خورده است. این موقعیت که از سویی زاینده اینده درخشان و تمدن عظیم اسلامی است از سوی دیگر در معرض بزرگترین هجمه های نظری و هنری قرار گرفته است. لذا دفاع مناسب و منطقی از ادبیات داستانی دفاع مقدس در حقیقت تنها دفاع از یک گونه ادبی  نبوده بلکه دفاع از هنر و ادبیات متعهد و در غایت خود دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و ارمانهای ان است. اما این دفاع خود نیازمند اسلوب علمی و پیش فرض ها و مبانی دقیقی است که از ابشخور اندیشه و حکمت اسلامی نشات گرفته باشد. همچنان که در نقطه مقابل جبهه فرهنگی، حمله کنندگان و منحرف کنندگان ادبیات داستانی متعهد از مسیر اصلی بر مبانی فلسفی اومانیستی و پوزیتیویستی تاکید و تمرکز دارند. چنین دفاعی که با تحلیل و تفسیر دقیق و مبنایی این ادبیات و تئوری پردازی درباره ان همراه است نیازمند ورود محقق به حوزه های ناشناخته یا کمتر شناخته مضاف به ادبیات است. ورود به چنین حوزه ای جزو ضرورت های انکار ناپذیر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است و شایسته ترین کسانی که می توانند به این حوزه ورود کنند طلاب علوم دینی و اساتید حوزه های علمیه اند.

از خصوصیات بارز این کتاب برایمان بگویید؟

به نظرم چند مولفه در این کتاب قرار گرفته است که احتمالا می‌تواند جزء مولفه‌هایی باشد که مورد توجه هیات داوران قرار گرفته است. یکی از آنها بحث نقد است. واقعا یکی از کمبود‌های ادبیات معاصر به خصوص ادبیات داستانی جریان نقد است. یعنی می‌دانیم که در مجموع تعداد عناوین پژوهش‌های ادبی چاپ شده در هر سال جزء کم‌تعدادترین عناوین در بخش‌های مختلف جوایز ادبی است. یعنی پژوهش‌های داستانی در قیاس با آثار داستانی بلند (رمان)، آثار داستانی کوتاه و آثار مستندنگار ، همیشه تعداد آنها کم بوده و امسال هم که نزدیک به ۵۷ کتاب در این حوزه چاپ شده که خود این محل آسیب‌شناسی و توجه است.

اگر مجموعه آثار پژوهشی تولید شده را بررسی نماییم می‌بینیم که خیلی کمتر از این تعداد پژوهش؛ آثاری داریم که به عنوان مجموعه نقد به چاپ رسیده است. گواه دیگری که برای این کم‌کاری وجود دارد، آثاری است که در جشنواره‌های مختلف در بخش پژوهش و با موضوع نقد ادبی برگزیده می‌شود. این موضوع هم قابل آسیب‌شناسی است که جریان نقد ادبیات داستانی کشور ما کم رمق ویا به تعبیری بی رمق است و بلکه خطر بالاتر این است که ما چیزی به عنوان جریان نقد ادبیات داستانی متعهد را نداریم. فقدان این جریان می‌تواند بسیار مهلک باشد و دلیل آن نیز این است که جامعه ادبی حتما برای گزینش کتاب‌ها و قضاوت درست نیاز به مراجعی برای اظهار نظر دارد.

این کتاب از چند جهت می‌تواند مورد توجه باشد؛ جهت اول این است که این مجموعه نقد موضوعات متعددی را محور توجه قرار داده که همه آنها در ذیل ادبیات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد.

یکی از کتاب‌هایی که در این کتاب نقد کرده‌ایم کتاب “داستان گام به گام” است که موضوع آن آموزش داستان است و سوالی که درباره این کتاب مطرح شده این است که آیا ما آموزش گونه محور در ادبیات داستانی داریم یا خیر؟

نکته پر اهمیت دیگر درباره مانایی و میرایی، رویکرد است. انقلاب اسلامی در حقیقت یک انقلاب دینی با بنیان‌ها و مبانی فرهنگی و دینی و اسلامی و فلسفی و حکمی بوده است. علی القاعده انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ هم در حال جنگ و نبرد تمام عیار با دشمنان است و مقام معظم رهبری هم بحث تهاجم فرهنگی را در این باره مطرح کرده‌اند. لذا این سوال وجود دارد که بحث گفتمان انقلاب اسلامی بخصوص در حوزه نقد چه مطالباتی دارد؟

این بنیان نقد متعهد را پایه‌گذاری می‌کند. تا زمانی که نقد ادبی متعهد به رسمیت شناخته نشود ادبیات تولید شده متعد در کشور و ادبیاتی که ریشه در باورهای دینی و ارزش ها و مبانی و ارمانهای انقلاب اسلامی دارد قدرت بالیدن ندارد. ادبیات در هر کشوری در فضایی می بالد. بخشی از این فضا را مخاطبان اثار ادبی با گرایش و واکنش ان شکل می دهند. اما بخش دیگر بر عهده مجموعه ها و ارکانی است که ارزشهای ادبی اثار را تایید کرده و بر اساس معاییر ادبی انها را گونه بندی و قاعده مند می کنند. تا زمانی که حوزه تئوری و نظریه ادبی و جریان نقد ادبیات در کشور ما به دست جریانهای غرب گرا و اومانیست باشد ادبیات متعهد قادر نیست جایگاه شایسته خود را کسب کند. بلکه با واکنش جریانهای سکولار به گوشه ای رانده شده، متهم شده یا به نحو سکولار تفسیر و تعبیر می شود. نکته‌ای که وجود دارد این است که درون دانشگاه‌های ما هم نقد وجود دارد، نقدهای دانشگاهی وجود دارد ولی فضای نقد دانشگاهی ما عمدتا سکولار است. آنچه باعث تمایز نقدهای این مجموعه با نقدهای دانشگاهی می شود آن است که معرفی یک منظر به عنوان انقلاب اسلامی در آن صورت می‌گیرد.

نکته دیگری که می‌تواند جزء ویژگی‌های این کتاب باشد آن است که این مجموعه تنها نقد نیست و بلکه ترکیبی از مقاله و نقد است یعنی تقریبا تمامی نقدهای موجود در این کتاب با بخشی آغاز می‌شود که در آن بخش مبانی فکری و به تعبیری مبادی تصوری بحث توضیح داده می‌شود. مثلا در بخشی که مربوط به رمان ارمیا است نزدیک به صد صفحه از آغاز این نقد اختصاص دارد به تعریف و تفسیر و بیان مولفه‌های ایده اولیه. بنابراین به نظر می‌رسد که این ترکیب تلاش کرده تا هم مبانی فکری را معرفی کند و هم تطبیق بر مصادیق کند.

نکته دیگر نوآوری در رویکردهای نقد است. ما در گزوه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی پژوهش‌های متعددی با کمک گروه انجام شده، مثلا فلسفه ایده اولیه، فلسفه داستان داستان، دشمن‌شناسی و … که آنچه در این کتاب آمده گزیده‌ای از همین بحث‌هاست که خیلی از آنها رویکردهای کاملا نو و جدیدی است. مثلا در حوزه ایده اولیه داشته‌های اندکی وجود دارد و در بحث دشمن‌شناسی نیز هیچ نوشته‌ای نداریم در حالی که در این کتاب دشمن شناسی بالغ بر صد صفحه در این کتاب آمده است. پس نکته دیگر نوآوری است که در این کتاب تا حدودی به چشم می‌خورد.

اما به نظر حقیر مهمترین نکته در تقدیر از این کتاب در جایزه کتاب سال حوزه امتیازی است که این جایزه نسبت به دیگر جوایز ادبی در کشور دارد. “درباره مانایی و میرایی” در سال جاری در جایزه ادبی جلال ال احمد نیز در بخش پژوهش و نقد ادبی مورد تقدیر قرار گرفت. اما با توجه به شناختی که از مجموعه برگزار کننده این جایزه داریم، این مجموعه ارزش اصالی برای رویکرد متعهد قائل نیست. شاهد این مطلب نیز انتخاب اثار دیگری است که در بخش پژوهش این جایزه در طول این سالها تقدیر یا برگزیده شده اند. مع الاسف همان دیدگاهی که در دانشگاه صرفا علم ترجمه ای را مورد ستایش و توجه قرار می دهد و دانش ادبی را دانشی سکولار و بدون تعهد می داند در این جشنواره نیز کمابیش دیده می شود. به نظر بنده توجه جایزه کتاب سال حوزه به چنین اثاری به چند معنی است. اولا اینکه این جایزه با معاییری که از کتاب و سنت و حکمت بر امده است به ارزیابی اثار می پردازد و این بسیار با اهمیت است. دیگر انکه در حوزه ای ورود می کند که حتی شاید در حوزه های علمیه به عنوان خط نبرد همچنان به رسمیت شناخته نشده باشد. ورود کتاب سال حوزه به ساحت ادبیات و نقد ادبی در حقیقت پیامی مهم را به حوزه های علمیه و ساحت ادبیات خواهد داشت و ان اهمیت و ضرورت توجه به این حوزه است. برخی ساحت های فکری و پژوهشی سالها و بلکه دهها و صدها سال در حوزه های علمیه وجود داشته است. تفسیر و علوم قرآن؛ حدیث، درایه و رجال؛ فلسفه؛ اخلاق و عرفان؛ تاریخ، سیره و تراجم؛ فقه و اصول از جمله این گستره های پژوهشی هستند. گرچه در تک تک این بخشها مسائل نوپدیدی وجود دارد که بی پیشینه هستند. اما ورود حوزه های علمیه و کتاب سال حوزه به مقوله نقد ادبی از جمله مسائلی است که سابقه چندانی ندارد و ساحتی کاملا بکر است.

به صراحت می خواهم این نکته را عرض کنم که ورود نخبگان و فضلای حوزه های علمیه به ساحت نقد ادبی قادر است تحولی شگفت در تاریخ نقد ادبی کشور پدید اورد. این بیش از هر چیز نیازمند معرفی ضرورت ها و ساحت های مطالعاتی این حوزه برای فضلا اهالی علم است. باید پای دانش اموختگان مومن، فاضل، انقلابی و شجاع حوزه های علمیه به ساحت هنر و بخصوص نقد هنر و ادبیات باز شود. لازم است اظهار نظرهای روحانیون به عنوان مرجع پرسشها و معتمد مردم به سمت اراء تخصصی و فنی هدایت شود.

کمی از نگاه خودتان به نقد ادبی برایمان بگویید.

اگر جریان نقد ادبی متعهد در یک جامعه‌ای کم رمق شود، جا برای شبه نقدها باز شده که این شبه‌نقدها نقد نیستند و یادداشت‌هایی هستند جانبدارانه، غیر منصفانه که غالبا به منابع قدرت و ثروت دامن میزنند. یا در جریان این نقدها حب و بغض‌هایی نیز لحاظ می‌شود که این نکته بسیار مهم است و بنابراین حوزه نقد ادبی حوزه مهمی است. در طول سال‌های گذشته و بلکه دهه‌های گذشته نوعا توجه فضای ادبی کشور به سمت تولید رفته و از فضای نقد غافل بودیم و حقیقتا حوزه ادبی و جریان نقد ادبیات داستانی متعهد کاملا عرصه رها شده‌است.

از فرآیند شکل‌گیری کتاب برایمان بیشتر توضیح دهید؟

این کتاب‌ در فرآیند بسیار طولانی مدت به نگارش درآمد. تلاش شد در انتخاب آثار، تا آثاری انتخاب شوند که در دوره خود نوآور بوده و پس از دوره خود نیز تاثیرات نسبتا ماندگاری را گذاشته باشند. خب ارمیا نوشته آقای امیرخانی اولین اثر داستانی ایشان است که تقریبا سایه این داستان بلند را در دیگر آثار ایشان هم میبینیم و شخصیت ارمیا تقریبا ثابت در دیگر آثار ایشان هم به چشم می‌خورد. به عنوان مثال دیگری کتاب نامیرا نوشته آقای کرمیار که برگزیده کتاب سال هم بوده و کتاب فال خون که برگزیده جشنواره ربع قرن بوده و یا کتاب جمجمه‌ات را قرض بده برادر که در نوع خودش و در عرصه خودش بسیار کتاب جذابی بوده وجود داشته و بنابراین در این فرآیند اولا آثاری دیده شده‌اند که این خصوصیات را داشته باشند و نکته دیگر این است که در این فرآیند شکل‌گیری ما متوجه شدیم که ورود رویکرد محور و انتقادی و یا به تعبیری ورود انتقادی رویکرد محور به این آثار به پیش‌نیازهایی باید توجه کند و به تعبیری ما نمی‌توانیم در مورد دشمن‌شناسی در یک اثر وارد نقد بشویم و نتایجی را بگیریم بدون آنکه بدانیم دشمن‌شناسی چیست و اساسا چه حوزه‌هایی را در بر میگیرد. بنایراین در این فرآیند متوجه رویکردهایی شدیم که قرا است در آن نقد صورت گیرد و با این توجه به یک پژوهش پیشینی رسیدیم که عرض کردم برخی از این نقدها، پژوهشی که علت پیشینی برای آنها شده بسیار مبسوط است. بحث دشمن‌شناسی در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در دو دفتر تدارک دیده شده که دفتر اول آن هشتصد صفحه و دفتر دوم آن بیش از ششصد صفحه است. یعنی چیزی که در این کتاب آورده شده پشتوانه آن بالغ بر ۱۴۰۰ صفحه تحقیق است.

بنابراین در این فرآیند هم اثر دیده شده و هم مساله. مساله و رویکرد انتخاب شده و برای رویکرد پژوهش شده تا به این مرحله رسیده و نکته دیگر هم این است که در این فرآیند خود گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم موثر بوده یعنی آرا و نظراتی که راجع به نقدها وجود داشته به ما رسیده و این خیلی اهمیت دارد که کسی کتابی را می‌خواهد چاپ کند بدون اینکه به نظر اهل فن رسیده باشد آن را چاپ کند و یا نه پیش از چاپ از یک فرآیند انتقادی عبور کرده باشد. که به نظرم در مورد این کتاب این فرآیند تا حدودی انجام شده است.

به نظر شما چه وجوهی برای تقدیر از این کتاب وجود داشت؟

مهمترین مسئله احتمالا همان جنبه نوآورانه‌ای بود که خدمت شما گفتم. ضمن اینکه این کتاب تا حد مقدور تلاش کرده است بحثهای مطرح در حوزه های علمیه را به صورت انضمامی به نقد ادبی وارد سازد. به عنوان مثال بحث از دشمن شناسی هم مبنای مشخص قرانی دارد و هم روایات و منابع حکمی در این باره قابل استفاده اند. کاری که این کتاب در حد مقدورات اندک مولف ان انجام داده است معرفی دشمن شناسی به عنوان رویکردی در نقد ادبیات داستانی دفاع مقدس است. اساسا جریان نقد ادبیات داستانی یا نقد متعهد در طول چهل سال گذشته فرازها و فرودهایی داشته است. خب در دوره اول افرادی بودند که در این مورد تلاش‌ها و خدماتی را انجام داده‌اند. مانند آقای محمدرضا سرشار که از جمله منقدان متعهد، سخت‌کوش و دقیق و سختگیر در فضای ادبیات داستانی ما بودند که شاید بیش از دو دهه ایشان نقدهای تاثیرگذاری را هم بر آثار داخلی و هم آثار خارجی انجام دادند و مجموعه نقدهای متعهدی از ایشان چاپ شد.

آن چیزی که وجود دارد این است که تعدادی از معدود منتقدانی که در دو دهه نخست دوران پس از انقلاب اسلامی دست به قلم زدند، این مسیر به صورت مشخصی ادامه پیدا نکرد و ما امروز شاهد تکثیر نقادان ادبی در کشور نیستیم و معدود آدمهایی که منتقدان تمام وقت حرفه‌ای آگاه در فضای ادبیات بودند، اینها تا حدودی کنار رفته و الان فضای ادبی شاهد چنین افراد و عناصری نیست.

نقد ادبی متعهد در دهه شصت تا حدودی بخصوص توسط جریان روشنفکری مورد حملاتی واقع شد. یعنی جریان روشنفکری تلاش کرد که معدود منتقدان جریان نقد ادبیات داستانی متعهد را ترور علمی و شخصیتی کند و به لحاظ ترور شخصیتی آنهار را افرادی قرض‌‌مند معرفی کرد و در حوزه علمی تلاش کرد تا آنها را افرادی غیر آگاه به رویکردهای علمی نقد ادبی معرفی سازد و بگوید که ایشان بیش از نقد اثر، نقد شخصیت می‌کنند، که این گزاره‌ها بعضا درباره بزرگان نقد ادبیات متعهد ما بکار رفت و به نظرم فضای دانشگاهی ما با همین پیش فرض با نقد ادبیات متعهد روبرو شد و اندک اندک این تلقی در ذهنیت دانشگاهیان ما شکل گرفت که در حقیقت نقد متعهد کارآیی لازم را نداشته و دوره آن تمام شده است و آن چیزی که الان می‌تواند بکار بیاید نقد سکولار است.

تلاشی که در حد بضاعت در کتاب «درباره مانایی و میرایی» بنده شکل گرفته آن است که از شکل و ساختار سنتی نقد فاصله گرفته است. آن چیزی که در این کتاب شاهد هستیم آن است که تمامی نقدهای درون کتاب از الگوی سنتی بهره‌مند نشده و پیروی نمیکند و به صورت رویکرد محور و مساله‌مند صحبت می‌کند. لذا به نظر می‌رسد ادامه این راه می‌تواند مسیر را باز کند و رهیافتی که وجود دارد این است که ادبیات داستانی با دیگر علوم بخصوص علوم انسانی بیامیزد.

 

لازم به یادآوری است کتاب «درباره مانایی و میرایی (مجموعه نقد ادبیات داستانی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس)» از جناب آقای احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش «ادبیات و هنر» به عنوان اثر شایسته تقدیر بیست و یکمین دوره کتاب سال حوزه شناخته شد.