قرآن می‌خواهد زندگی ما را الهی کند

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع‌رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ماه رمضان و به‌ ویژه شب‌های قدر شایسته‌ترین زمان برای توجه به قرآن است؛ اگر چه این توجه نباید محدود به زمان و مکان و موضوعی خاص باشد؛ چرا که قرآن کتاب زندگی است و رمز تحقق این عنوان، متوقف نشدن در خواندن و بلکه تدبر و تعمق و عمل به مفاهیم و دستورهای کاربردی آن است. در حال و هوای شب‌ قدر که شب نزول قرآن است. حجت‌الاسلام دکتر قاسم ترخان مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه به گفت‌وگویی با روزنامه قدس پرداخته است   تا ابعاد عینیت یافتن عمل به دستورات قرآن در زندگی را مورد بررسی قرار گیرد، متن این مصاحبه در ادامه می‌آید:

قرآن تمام شئون زندگی انسان را شامل می‌شود

حجت‌الاسلام ترخان در پاسخ به این پرسش که وقتی از عمل به دستورات قرآن سخن می‌گوییم چه شئونی از زندگی انسان را در برمی‌گیرد، می‌گوید: ما نگاه حداکثری به قرآن داریم و معتقدیم که قرآن تمام شئون زندگی انسان را شامل می‌شود، اما باید توجه کرد که همه شئون یعنی هر آنچه به سعادت و هدایت انسان‌ها مربوط می‌شود؛ بنابراین ما وظیفه داریم در تمامی زمینه‌های فردی و اجتماعی قرآن را مبنای عمل خود قرار دهیم؛ البته جامعیت قرآن به این معنا نیست که تمام جزئیات علوم طبیعی و انسانی از ظاهر قرآن دست‌یافتنی است. بله؛ ممکن است کسی قرآن را با اشاراتش یا از طریق باطن شامل این معارف بداند که البته علم آن در اختیار اهل بیت(ع) قرار دارد.

او در خصوص مواردی که قرآن به صورت کاربردی دستور نمی‌دهد نیز بیان می‌کند: قرآن نیامده که عقل یا تجربه را تعطیل کند؛ در حوزه‌هایی که قرآن دستور مستقیم ندارد یا اساساً دستوری ندارد چون حوزه مرتبط با حوزه ورود قرآن نیست بدیهی است که عقل و تجربه، روش‌ها و منابع دیگر کارساز هستند. حتی در حوزه‌ای که به سعادت و شقاوت مربوط می‌شود، توجه به قرآن به معنای کنار گذاشتن عقل و تجربه نیست. به عنوان نمونه در بحث تولید علوم انسانی اسلامی باید گفت از آن جهت که علوم انسانی با سعادت انسان‌ها سرو کار دارد باید مبانی این علوم را از قرآن بگیریم و در روش و غایات، فرضیه‌سازی و نظریه‌پردازی از قرآن استفاده کنیم، اما این حرف به این معنا نیست که از عقل و تجربه استفاده نکنیم.

این پژوهشگر می‌افزاید: قرآن آمده است تا به منابع معرفتی کمک کند. عقل هم منبع و هم ابزار فهم دین است. در موارد بسیاری قرآن به عقل یا تجربه ارجاع داده یا بحث فطرت را مطرح می‌کند. حضرت علی(ع) در این خصوص فرموده است: «وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ العُقُولِ» یعنی از رسالت‌ها و اهداف انبیا شکوفا ساختن و استخراج دفینه‌های عقل بشر است.

انسان قرآن‌محور، مشروعیتی برای حکومت طاغوت قائل نیست

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه در بیان اثرات عمل به دستورات قرآن کریم در زندگی فردی و اجتماعی نیز توضیح می‌دهد: قرآن در سه حوزه اندیشه، میل، سلیقه‌ها، گرایش‌ها و رفتارها ورود کرده است. در حوزه اندیشه می‌توان گفت که عمل به قرآن و محور قرار دادن آن نوع نگاه ما را به دنیا عوض کرده و جهان‌بینی جدیدی می‌دهد. اگر قرآن مبنای زندگی افراد قرار بگیرد، نوع نگاه‌ها تغییر می‌کند در آن صورت افراد برای خلقت و زندگی خود هدف قائل بوده و از پوچی رهایی پیدا می‌کنند.

وی یادآور می‌شود: بر اساس نگاه قرآنی آینده جهان، آینده خوب و زیبایی است: «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ»؛ انسان قرآن‌محور، مشروعیتی برای حکومت طاغوت قائل نیست و زیر چتر آن زندگی نخواهد کرد. نوع نگاه چنین فردی مبارزه با ظلم است که خود را در رفتار نشان می‌دهد و او ظلم‌ستیز خواهد شد. بر اساس جهان‌بینی قرآنی، انسان احساس می‌کند جهان خالقی دارد و جهان به سوی او حرکت می‌کند و به گونه‌ای طراحی شده که با پلشتی‌ها و پلیدی‌ها سازگاری ندارد و نسبت به آن‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهد. همه این نگاه‌ها را قرآن به ما عطا می‌کند و سبب می‌شود نوع نگاه ما به جهان عوض شود.

حجت‌الاسلام ترخان تشریح می‌کند: وقتی نوع نگاه و جهان‌بینی عوض ‌شود این انسان است که قرآن را مبنای زندگی خود قرار می‌دهد و نسبت به هر چیزی گرایش ندارد؛ سلیقه او عوض می‌شود و سبک زندگی و رفتارهایش نیز تغییر پیدا می‌کند. فردی که زندگی‌اش قرآنی است، سبک زندگی متفاوتی با افراد دارای سبک زندگی سکولار دارد.

سبک زندگی قرآنی، شریعت‌محور است

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه  اضافه می‌کند: دین و قرآن نه تنها می‌خواهند ما را از زندگی حیوانی بالاتر ببرند، بلکه حتی می‌خواهند ما را از زندگی انسانی نیز بالاتر ببرند که آن سطح حیات الهی است. اگر زندگی الهی شد مؤلفه‌ها و ویژگی‌های سبک زندگی نیز عوض می‌شود. زندگی قرآنی توأم با دین و سیاست است؛ یعنی انسان دیندار انسانی نیست که در مسائل اجتماعی و سیاسی ورود پیدا نکند؛ او هم به رفاه مادی توجه می‌کند هم به ارتقای معنوی. اگر فردی زندگی خود را بر مبنای قرآن بنا گذارد یقیناً سبک زندگی او شریعت‌محور خواهد شد. عده‌ای تصور می‌کنند اگر زندگی بر مبنای عبودیت بنا شود عقلانیت کنار رفته و عقلانیت نیز مساوی است با کنار رفتن عبودیت؛ در صورتی که سبک زندگی قرآنی، سبکی است که در آن هم عقلانیت هست «أَفَلَا تَعْقِلُونَ» و هم عبودیت.

او در توضیح این موضوع که جامعه ما با مبنای عمل به قرآن چقدر اسلامی و قرآنی است، عنوان می‌کند: مواردی که ‌گفته شد شاخص است؛ اگر می‌خواهیم قضاوت کنیم که جامعه ما تا چه اندازه به قرآن نزدیک است و آن را مبنای زندگی خود قرار داده است باید بررسی کنیم چقدر به دستورات قرآن عمل می‌کنیم. به عنوان نمونه قرآن در مواجهه با بلاها و گرفتاری‌ها چه دستوری داده است؟ قرآن شاخص دارد و بیان کرده است که صبوری کنید و آن را به عنوان امتحان الهی تلقی نمایید؛ نیمه پر لیوان را ببینید و امید خود را از دست ندهید: «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ و بَشِّرِ الصَّابِرِینَ». (بقره: ۱۵۵)

مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه  می‌افزاید: یا در مواجهه با همین بلاها قرآن توصیه می‌کند که از وسایل مادی و معنوی استفاده کنیم؛ یعنی اگر در مورد بیماری اخیر که دنیا را درگیر کرده تلاش کردیم برای رعایت بهداشت و درمان و کشف داروی آن و… و در کنار آن از اسباب معنوی مانند دعا و توسل به اهل بیت(ع) هم استفاده کردیم، به زندگی قرآن‌محور نزدیک شدیم. با وجود اینکه در سال‌های پس از انقلاب اسلامی توفیقات زیادی در این زمینه داشته‌ایم، اما تا رسیدن به نقطه مطلوب فاصله داریم و باید بیشتر تلاش کنیم که قرآن را در متن زندگی خود راه داده و زندگی‌هایمان را قرآنی کنیم.

قرآن در بین ما مسلمانان حرف اول را نمی‌زند

وی با اشاره به آیه ۳۰ سوره فرقان توضیح می‌دهد: در این آیه آمده است که «وَ قَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا»؛ شکایت پیغمبر(ص) از این است که قرآن در بین ما مسلمانان حرف اول را نمی‌زند؛ این همان مهجوریت قرآن است که مراتبی دارد. برخی از مراتب مربوط به خواندن روزانه قرآن است. مرحله بعد فهمیدن است؛ یعنی افراد قرآن می‌خوانند اما نسبت به فهم آن تدبر نمی‌کنند. مرحله دیگر از مهجوریت این است که به آن عمل نمی‌شود.

حجت‌الاسلام ترخان در پایان با اشاره به آیه ۸۲ سوره اسراء که می‌فرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا» می‌گوید: قرآن کاربردی است و برای درمان مریضی‌های روحی آمده است اما درمان به وسیله آن مراحلی دارد و باید دید در چه مرحله‌ای مشکل داریم. باید قرآن را بخوانیم، در آن تدبر کنیم و برای فهم قرآن به دامان اهل بیت(ع) چنگ زنیم که آنان مفسران واقعی قرآن‌اند. مرحله دیگر اینکه وقتی متوجه شدیم قرآن چه چیزی می‌گوید باید به دستورات آن عمل کنیم. اگر می‌خواهیم قرآن را از مهجوریت خارج کنیم باید در سه حوزه قرائت، فهم و عمل به آن کار کنیم. هر میزان که این موارد را نهادینه کردیم و مردم توانستند در آن‌ها موفقیت پیدا کنند قرآن از مهجوریت خارج خواهد شد.