به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و به نقل از رسا، حجتالاسلام دکتر محسن مهاجرنیا عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه در نشست کرسیهای آزاداندیشی مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که با موضوع «تبیین بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» برگزار شد،گفت: ما معتقدیم اگر کسی ولی فقیه شد، دستورات حکومتی او واجبالاطاعه است.
حجتالاسلام محسن مهاجرنیا با بیان اینکه رویکرد ما به این بیانیه رویکری اعتقادی-تکلیفی است، گفت: ما معتقدیم اگر کسی ولی فقیه شد، دستورات حکومتی او واجبالاطاعه است.
وی در ادامه افزود: موضوع این دوره از جلسات، تبیین بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری است. جایگاه این بیانیه همانند قانون اساسی است که باید تفسیر و تبیین شود؛ با این تفاوت که بیانیه گام وارد جزئیات مسائل کشور هم شده است. از این جهت خیلی مهم است.
عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه با بیان اینکه واکنشهای مختلفی در سطح جامعه و نخبگان به این بیانیه شده است، گفت: بعضی مانند بقیه بیانیهها به تبریک و تهنیت پرداختند و صرفاً از آن و از حضرت آقا تعریف و تمجید کردند. اینها همان کسانی هستند که چند روزی جلسه و شورایی راه میاندازند و بهاسم کمیسیون پیگیری منویات مقام معظم رهبری جلسه میگیرند و بعد از مدتی همه چیز را فراموش میکنند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به شش رویکرد موجود به بیانیه گام دوم اشاره کرد و اظهار داشت : رویکرد اول تمجیدی است . بعضی ها کارشان تقدیر و تمجید است. همان کاری که حضرت آقا از آن، نهی کردهاند. بعضی ها سخنان حضرت آقا را فقط تکرار میکنند. ایشان بارها فرمودهاند که نیازی به تکرار حرفهای من نیست. آن حرفها را که یکبار بنده گفتهام، دیگر نیازی نیست تکرار شود؛ در خصوص بیانیه نیز با همین رویکرد، صدور بیانیه در چهلامین سال انقلاب، را دارای رمز و راز دانسته اند. می گویند عددِ چهل، مقدس است و آقا چهل بار هم جوانان را مورد خطاب قرار داده و تعداد کلمات این بیانیه بیشاز شش هزار کلمه است و نزدیک به تعداد آیات قرآن است. بنابراین بیانیه دارای جایگاه بسیار ویژه و قدسی است.
حجتالاسلام محسن مهاجرنیا با بیان اینکه این رویکرد معتقد است آقا در بیانیه آینده را پیشبینی کرده است.، گفت: نه بیانیه، پیشبینی نیست؛ و نه آقا در مقام پیش بینی بوده است بلکه حضرت آقا با توجه به بینش وسیع و اطلاعات گسترده، تحلیل درستی از واقعیت های موجود و محتمل ارائه دادهاند؛ همانگونه که قبلاً نیز همینگونه بوده است. مقوله عنایات الاهی و حضرات معصومین (علیهم السلام) جای خود دارد.
وی گفت: رویکرد دوم در واکنش به این بیانیه، رویکرد جناحی سیاسی است. در زمان امام راحل(ره) وقتی ایشان بیانیه یا منشوری صادر میکرد، جناح چپ آن روز بر سر جناح راست میکوبید و میگفتند که منظور از اسلام آمریکایی شما هستید. الان ماجرا بر عکس شده است. هرگاه حضرت آقا بیانیه میدهد، جناح راست بر سر جناح چپ میکوبد و میگوید که منظور از غربزده و سکولار شمایید. این رویکرد نسبت به این بیانیه نیز وجود دارد و بهگونهای بیانیه تفسیر میشود که تنها خودشان داخل در بیانیه قرار بگیرند.
عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه با بیان اینکه ولی فقیه فراجناحی و فراسوی جناح هاست، افزود: تفسیر سیاسی کردن این بیانیه ظلم به مقام معظم رهبری است. جناحهای مختلف در حکم فرزندان نظام و انقلاب هستند. در یک خانواده، اگر فرزندی شیطنت و نافرمانی کرد، او را بیرون نمیاندازند؛ بلکه با تنبیه و تشویق او را تربیت و به راه می آورند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: رویکرد سوم به بیانیه ، صبغه اعتقادی تکلیفی دارد. این رویکرد میگوید که چون رهبری نائب امام زمان (عج) است، حرفش، مانند حرف امام معصوم (ع) واجب است و بههمین خاطر، نباید به او بی اعتنا بود و واقعیت هم همین است؛ چون دستورات و بیانیه ولایی ولی فقیه از سنخ مجعولات الاهی و واجبالاطاعه است.
حجتالاسلام محسن مهاجرنیا از رویکرد علمی تحلیلی به عنوان چهارمین برخوردی که در عرصه نخبگان نسبت به بیانیه شده است یاد کرد و گفت، حجم و فراوانی آن خیلی کم است و نیاز است فرهیختگان با این رویکرد به تبیین بیانیه بپردازند.
وی رویکرد رسمی، اجرایی را بعنوان پنجمین رویکرد برشمرد و گفت: نگاه برخی نیز به این بیانیه خشک ورسمی است،آنها می گویند بالاخره یک متنی صادر شده و خیلی خوب است و آفرین و ان شاالله بتوانیم اجرایی کنیم و پیاده کنیم و چه بکنیم. برخی از مدیران اجرایی نیز یک نگاه رسمی دارند، می گویند چون آقا، رهبر یک کشور است یک متنی به عنوان رهبری صادر شده یک سیاست کلانی برای نظام است مثل خیلی از بیانیه های دیگر، مثل سیاست های کلان، سند چشم انداز و … که متأسفانه با چنین نگاهی همانطور که آن بیانیه هابه حاشیه رفت و عملیاتی نشد این بیانیه هم به همان سرنوشت گرفتار می شود.
دکتر مهاجرنیا ششمین رویکرد به بیانیه گام دوم را با عنوان رویکرد جامعنگر معرفی کرد و گفت: برخی در این رویکرد با عنایت به همه ابعاد بیانیه، از جایگاه صادرکننده، اهمیت موضوع، جنبه اعتقادی یا فقهی آن، بر اساس رویکرد علمی، سیاسی، تحلیلی و تبیینی، خواهان توجه به بیانیه گام دوم هستند .
وی در تشریح دیدگاه ششم، گفت در این دوره از جلسات به موضوعات ذیل باید تمرکز کنیم : موضوع اول «سنخ شناسی بیانیه است» اینکه اصولاً این بیانیه از سنخ ایدئولوژی است یا از سنخ اندیشه؟ ، رویکرد چشمانداز کلی دارد یا از جنس سیاست های کلان است؟ بر اساس محور تمدنی آن، آیا از جنس نظریه پردازی علمی است یا بازسازی گفتمان انقلاب اسلامی؟آیا بیانیه به منزله مانفیست دهه پنجم انقلاب است و به اهداف و راهبردها و خط مشی های کلان نظام عنایت دارد؟ این نوع بحث ها را در ذیل سنخ شناسی باید تعقیب کنیم.
وی در ادامه افزود: بحث بعدی دربارۀ نقطه مرکزی این متن است(که اصطلاحاً به آن دال مرکزی بیانیه گفته می شود)، این بیانیه گرچه مشتمل بر مسائل مختلفی است، اما یک نقطه و دال مرکزی دارد. ممکن است گفته شود، آن نقطۀ اصلی «انقلاباسلامی» است. یا گفته شود « راهبرد مقاومت» در مرکز بیانیه قرار دارد. بعضی هم معتقدندکه آن نقطه اصلی «تمدن نوین اسلامی» است.
عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه با بیان این که اهداف بیانیه سومین موضوع قابل تبیین است، اظهار کرد: بعضی میگویند که هدف این بیانیه، «گفتمانسازی انقلابی» است و بعضی دیگر میگویند که هدف بیانیه «تمدن سازی» است؛ اما نکته مهم و ظریف این بیانیه، طرح بحث جهاد بزرگ است که در دوره گذشته به آن پرداختیم و تفاوت جهاد اصغر و جهاد اکبر و جهاد کبیر را بیان کردیم. یعنی هدف این بیانیه، هموار کردن راه «جهاد کبیر» است. همچنین توجه به بنیادهای معرفتی و مبانی اعتقادی این بیانیه، هم باید مورد توجه قرار گیرد. در متن بیانیه مقام معظم رهبری می گوید: «شعارهای انقلاباسلامی چون ریشه در فطرت دارند ، دائمی و همیشگی و دارای پویایی و بالندگی است.
استاد حوزه و دانشگاه گفت: اصول بیانیه، راهبردها، و راهکارهای بیانیه برای رسیدن به اهداف آن از جمله موضوعاتی است که نیازمند تبیین است.
وی در پایان افزود: آخرین موضوع مهمی که نیازمند به گفتگو است، وظیفه جریان های انقلابی، حزب اللهی وجناح های درون نظام در قبال بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است. در دوره امام راحل (ره) و در دوره مقام معظم رهبری رویه ای بوده است که هر وقت پیام چند ماده ای یا دستورالعمل، منشور و بیانیه ای از این دست صادر می شد، مدتی در برخی دستگاه ها و مجامع احترام می کردند؛ احیاناً کمیسیونی هم برای پیگیری منویات رهبر انقلاب تشکیل می شد. بعد از مدت زمانی که حساسیت ها می خوابید، بدون هیچ نتیجه ای، کمیسیون هم منحل می شد. تجربه گذشته نشان می دهد این نوع مواجهه با دستورات امامین انقلاب، بیشتر برای رفع تکلیف و شاید هم برای آرام سازی فضا و یک نوع اعلام حضور بوده است. امیدوارم این بیانیه به سرنوشت بیانیه های مشابه گذشته گرفتار نشود.