به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، کرسی علمی ترویجی «هویت شناسی عرفان شیعی فقاهتی»، توسط گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، با همکاری مجمع عالی حکمت اسلامی در سالن جلسات این مجمع در مشهد مقدس برگزار شد.
این کرسی با ارائه حجت الاسلام عبدالحمید واسطی عضو گروه منطق فهم دین در پژوهشگاه، و نقد آقای دکتر سیدحسین سیدموسوی عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه فردوسی و آقای غلامرضا جلالی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، برگزار گردید.
حجت الاسلام عبدالحمید واسطی در ابتدای این کرسی با طرح چهار محور تعریف عرفان شیعی فقاهتی، انگیزه به کار بردن عنوان «عرفان شیعی فقاهتی»، هسته اصلی و تمایزها با عرفان های دیگر، مطالب خود را ارائه داد.
دکتر واسطی در تعریف عرفان به معنای عام گفت: « العرفان هو شهود الرّب بالقلب »، که قید «شهود» بیانگر جنس این حوزۀ معرفتی است که از جنس علم حضوری است؛ و قید «رب» بیانگر متعلَّق این شهود است که مقصود از «رب» اشاره به ظهورات ذات بینهایت الهی است؛ و قید «بالقلب» بیانگر مرتبۀ این شهود است که از جنس عواطف نیست بلکه از جنس حسّ اصل الوجود و الظهور است. لذا در تعریف عام عرفان می توان چنین تعبیر کرد: «عرفان، آگاهی حضوری به وجود بینهایت خداوند است.»؛ که در عرفان نظری تلاش می شود تا مبانی علمی، مسائل، نظریه ها و استدلال ها نسبت به چیستی، چرایی، امکان و چگونگی کلی تحقق این امر، بررسی شود و در عرفان عملی، تلاش می شود تا چگونگی عملیاتیِ تحقق این امر ارائه شود.
وی افزود: بر اساس این تعریف، تعریف عرفان شیعی فقاهتی چنین خواهد شد: «عرفان شیعی فقاهتی، تلاش علمی و عملی برای دست یابی به آگاهی حضوری به وجود بینهایت خداوند است که مبانی، مسائل، نظریه ها، روش و ملاک اعتبارسنجی شهودها در آن، از منابع معارف شیعه اثنی عشری اخذ شده باشد (با تمرکز بر تفاسیر شیعی و فقه الحدیث شیعی)، و روش فهم منابع و ادلۀ آن براساس روش اجتهاد فقهی جواهری است که قلمرو این روش، همه استنباطات مربوط به احکام جوارحی و جوانحی، واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات، مناط ها و ملاک ها، فلسفه و اسرار احکام ، و همچنین روش استظهار موجّه از «توصیف های ادلۀ نقلی» نسبت به هستی را در بر می گیرد.
عضو هیات علمی گروه منطق فهم دین پژوهشگاه در محور دوم مطالب خود چنین گفت: انگیزه طرح این عنوان، شفاف سازیِ فضای عرفانی ای با عنوانِ «مکتب نجف» است که در سدۀ اخیر با شخصیت های برجستۀ آن شکوفا شده است مانند: مرحوم آیت الله حاج سید علی شوشتری، آیت الله حاج ملاحسینقلی همدانی، آیت الله حاج سیداحمد کربلایی، آیت الله حاج سید علی قاضی، آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، آیت الله حاج سیدمحمد حسین طباطبایی، آیت الله حاج شیخ جواد انصاری همدانی، حاج سیدهاشم حداد، آیت الله حاج سیدمحمدحسین حسینی طهرانی.
محور سوم در این جلسه، به ارائه هسته اصلی عرفان شیعی فقاهتی اختصاص یافت، دکتر واسطی، در این مورد چنین بیان داشت:
براساس تعریف عرفان شیعی فقاهتی، هسته اصلیِ این عرفان، در حیطه نظری، دست یابی به فهم قرآنی و روایی از «رؤیت قلبیِ وجود بینهایت خداوند» است؛ یعنی تلاش معرفتی براساس روش اجتهاد جواهری در استظهار از ادلۀ موجّه در اصول فقه، به هدف کشف معنای «رؤیت قلب» و چگونگی تعلَّق آن به خداوند؛ که در این خصوص، مدعای عرفان شیعی فقاهتی چنین است که براساس معارف شیعی اثنی عشری: ۱- معنای رؤیت و لقاء خداوند در کتاب و سنت، «حس حضور وجود بینهایت الهی» است ۲- دست یابی به این حس حضور بینهایت، ممکن است و مطلوب بالذات است و بلکه مقصد و مقصود دستگاه خلقت و نبوت و امامت است ۳- این رؤیت و لقاء، جز از طریق قلب امام حیّ معصوم علیه السلام ممکن نیست ۴- برای دست یابی به این رؤیت، طریقی جز التزام عملی به تمام احکام فقهی و اخلاقی شریعت براساس قرائت شیعه اثنی عشری نیست.
این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به برخی مستندات نقلیِ این محورها نیز اشاره کرد و گفت: در محور چهارم، برای شفاف سازی وجه تمایز این عرفان با دیدگاه های دیگری که به نام عرفان مطرح است، به بیان مشخصات اصلی رقباء این عرفان پرداخت و چنین گفت: براساس تعریف عرفان شیعی فقاهتی و هسته اصلیِ آن، ۱۰ دیدگاه یا مکتب یا نحله یا طریق یا ….که به نام عرفان مشتهر هستند رقباء عرفان شیعی فقاهتی هستند، ایشان به اشاره به کتاب «شاخص های عرفان ناب شیعی» تالیف آقای محمد فنایی اشکوری، که این رقباء را برشمرده است گفت که این رقباء با تغییرات و توضیحات بنده موارد زیر هستند:
۱- عرفان بدون خدا : یعنی تلاش های علمی و عملی که در آنها به جای تلاش برای اتصال قلبی به «وجود بینهایتِ جامع کمالاتِ خالقِ حاضرِ رازقِ مدبّر» به منبع دیگری برای آرامش روحی و قلبی توجه می¬شود مانند طبیعت، یا انرژی، یا وجود مبهم یا …
۲٫ عرفان بدون توحید: یعنی تلاش های علمی و عملی که در آنها به جای تلاش برای اتصال قلبی به «وجود بینهایت خداوند» که سرمنشاء تمام علوم و امور است، به سرمنشاءهای متعدد برای خیر و شر، برای طبیعت و ملکوت، برای حیات و ممات و …، یا به تثلیت قائل هستند و متمرکز بر پرستش آنها هستند.
۳٫ عرفان همه خدایی: مکتبی به اسم عرفان است که به دلیل دریافت غلط از «وحدت وجود»، همه موجودات را خدا می پندارد؛ در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، همه موجودات مخلوق هستند و محدود، و خداوند خالق است و نامحدود، و کیفیت ربط محدود با نامحدود، به صورت «تجلی» است که به «آیه و آیات الله» تعبیر می شود یعنی همه موجودات تجلیات خداوند هستند و همه هستی را باید ظهور خداوند دید نه خودِ خداوند.
۴٫ عرفان بدون شریعت: مکتبی که قائل است برای رسیدن به کمال عرفانی، می توان از «طریقت» که دستورات استاد است به هدف رسید و نیازی به «شریعت» و التزام به احکام نیست و حتی اگر از شریعت استفاده شود وقتی سالک به رتبه ای از کمال رسید دیگر نیازمند شریعت نخواهد بود، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، التزام به احکام شرعی شرط اول و پیشنیاز حرکت سلوک است و از آنجایی که همین احکام ظاهری دارای بواطن متعدد است سالک با طی منازل و عبور از مراحل، باید ملتزم به همین احکام شرعی با توجه به باطن آنها بشود تا بتواند به رتبه بعدی صعود کند و چون این باطن ها متصل به خداوند است لذا نهایت ندارد و بنابراین سالک الی الله به هر مرحله ای هم که برسد باید در التزام به همین احکام شرعی قرار بگیرد.
۵٫ عرفان بدون ولایت: عرفان های منسوب به اهل سنت است که قائلند مسیر سلوک الی الله، نیاز به ولیّ الله معصومی که توسط پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، تعیین شده باشد ندارد و می توان این راه را فقط با توجه به قرآن و پیامبر خدا و فهم استاد سلوکی از این دو طی کرد، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، صراط مستقیمی که هیچ انحراف و نوسانی در آن نیست فقط و فقط با اتصال به قلب ائمه معصومین اوصیاء پیامبر خداست و هم فهم معصومین و هم دریافت های قلبی آنها و هم جذبه قلبی آنها برای حرکت سالک، شرط لازم است.
۶٫ عرفان بدون عقل: مکتبی به اسم عرفان است که با دریافت غلط از آموزۀ «ضرورت تسلیم در برابر استاد»، و تفسیر غلط از «عقل»، عقل را تخطئه می کند و مسیر سلوک را منوط به کنار گذاشتن عقل می داند؛ در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، «عقل» به معنی تشخیص های براساس تجربه های شخصی نیست بلکه تشخیص های براساس برهانِ دارای ضوابط منطقی است و چنین عقلی هم راهگشاست و هم معیار سنجش صحت طریق.
۷٫ عرفان عقل مدار: عرفانی است که با فهم نادرست از «عقل و عقلانیت»، تشخیص های تجربه محور اشخاص را هم «عقل» می داند و اتکای سالک به تشخیص های خودش را محور قرار می دهد و از تبعیت از استاد در مواردی که شرایط شرعی لازم را دارد ولی به تشخیص خودِ سالک صلاح نیست سر باز می زند، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، عقلِ برهانی لازم است ولی کافی نیست و از ادلّۀ اصلی برای اثبات ضرورت دین و نبوت و امامت این است که عقل برای رسیدن به کمال لازم است ولی کافی نیست و تشخیص همۀ صلاح و فسادهایی که در حیطه محکمات دین است توسط فهم های فردی تجربی اشخاص قابل دست یابی نیست و نیاز به عقل متصل به ملکوت دارد.
۸ – عرفان بدون استاد: مکتبی است که سلوک الی الله را نیازمند استاد نمی داند و عمل به ظاهر احکام شرعی و رعایت واجب و حرام را کافی می داند، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، قلمرو التزام به احکام شرعی، منحصر به واجب و حرام نیست و مستحبات و مکروهات و مباحات را هم در بر می گیرد و هم چنین همه آنها براساس روایات، دارای روح و باطن هستند مانند حضور قلب نماز که اگر رعایت نشود اثر لازم برای رشد و کمال را ایجاد نخواهد کرد، و برای دست یابی به برنامۀ متناسب با ظرفیت و توان هر سالکی در مقاطع مختلف سلوک، نیاز به استادی است که اشراف بر باطن سالک داشته باشد و اشراف بر ظاهر و باطن احکام شرعی داشته باشد و چگونگی پیاده کردن این ظاهر و باطن را بشناسد.
۹- عرفان عزلتی: عرفانی است که با تفسیر ناصواب از «عزلت»، گوشه نشینی مطلق و رُهبانیت را بستر ضروری سلوک الی الله می داند؛ در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، مقصود اولیه از «عزلت»، کناره گیری از افراد و محیط های آلوده به حرام و فساد است و مقصود دوم از عزلت، عزلت قلبی و خلوت درونی است در عین اینکه برای زندگی فردی و اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، براساس وظائف شرعی تلاش می کند.
۱۰- عرفان بدون کرامت: نحله ای از مکاتب عرفانی است که با فهم نادرست از اینکه تا سالک از «خود و خودیت» عبور نکند به خدا متصل نخواهد شد، برای اینکه نفْس شان را بشکنند کارهایی انجام می دهند که سبب ملامت دیگران شود و این افراد با قرار گرفتن در زیر ملامت دیگران و صبر بر آن، از اعتباریات و خودیت ها عبور کنند، در حالی که در عرفان شیعی فقاهتی، مومن دارای عزت و کرامت است و از مواضع تهمت نیز باید پرهیز کند و برای عبور از خود و خودیت، از ابزار «ایثار» و «اخلاص»، استفاده می کند.
پس از ارائۀ صاحب کرسی، ناقدین محترم به نقد و بررسی پرداختند که علاقمندان می توانند برای دریافت صوت کامل جلسه، با دفتر مجمع عالی حکمت شعبه مشهد مقدس تماس بگیرند.
متن و پاورپوینتی که توسط ارائه دهندۀ کرسی در اختیار حضار قرار گرفت، در ذیل قابل دانلود است.
shia دانلود کنید