به گزارش اداره روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دومین نشست علمی از سلسله نشستهای علمی بررسی آسیبهای اجتماعی روز دوشنبه مورخ ۲ بهمنماه با موضوع «ساختار علمی مطالعات اسلامی آسیبهای اجتماعی» با حضور آقای مهدی جمشیدی عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، رییس و جمعی از اعضا هیات علمی دانشگاه شاهد برگزار شد.
مهدی جمشیدی در مقدمه این نشست گفت: در طول دو دهه گذشته، ما از پرداختن به «سطح اجتماعی» غفلت کرده و در گزارشها و نشستهای تخصصی و جلسات مدیریتی، حبس شدهایم. تعامل و ارتباط مستمر و مستقیم با سطح اجتماعی، لازمه قطعی و حتمی دستیابی به شناخت عمیق و واقعبینانه از جهان اجتماعی است، ولی ما برخلاف سالهای اولیه انقلاب از چنین رویه و سنتی فاصله گرفتهایم. این اشکال که فراگیر و غلیظ است، یکی از مهمترین حلقههای زنجیره اصلاح جهان اجتماعی است.
وی با اشاره به اینکه چرا باوجود انجام فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، روزبهروز، بر حجم و تراکم آسیبهای اجتماعی افزوده میشود، تصریح کرد: پرسشهای متعددی ازجمله اینکه برای آسیبهای اجتماعی چه باید کرد؟ آیا میشود کاری کرد یا این روند قهری و اجتنابناپذیر است و دستوپا زدن ما هیچ حاصلی ندارد؟ تصویری مملو از سیاه نمایی و مبالغه از فعالیتهای فرهنگی و مددکارانه در جهان اجتماعی را ترسیم میکند و اینکه ما تصور میکنیم ارزشها ازدسترفته وجهان اجتماعی به دره ضلالت و بیدینی و بیاخلاقی افتاده است، با واقعیتهای عینی سازگار نیست.
وی با بیان اینکه نظریههای علم اجتماعی تجددی، «درد هستند نه درمان» اظهار داشت: ما بهمثابه جامعه اسلامی، نمیتوانیم از تمام راهحلهایی که علم اجتماعی غربی برای برطرف کردن آسیبهای اجتماعی پیشنهاد کرده، استفاده کنیم و وضع اجتماعی خود را بر اساس طرحی که این علم ارائه کرده، بازسازی و صورتبندی نماییم؛ بنابراین محتاج نظریهپردازی مستقل و اسلامی هستیم و باید راه درمان و علاج امراض اجتماعی را بر اساس آن نسخهپردازی و تجویز کنیم. در غیر این صورت، گرفتار همان آفتها و بیماریهایی میشویم که جوامع غربی را در مرداب بحران اجتماعی، فروبرده و در معرض افول و انحطاط قرار داده است.
عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به اینکه برنامه توسعه در دولتها، جهان اجتماعی را دستخوش تلاطم کرده است، در ادامه افزود: پارهای از سیاستهای دولتی که مبتنی بر برنامههای توسعه بودهاند، موجبات شکلگیری و یا دستکم، شدت یافتن آسیبهای اجتماعی را فراهم کردهاند. برنامههای توسعه که در دوره تاریخی پس از دفاع مقدس در پیشگرفته شد، برگرفته و اقتباسشده از سیاستهای مبتنی بر ایدئولوژی لیبرالیستی بودند که علوم انسانی سکولار، توصیه و تجویز میکرد و البته کوشیده بود با اصلاحات ظاهری و صوری، تصرفات و تغییراتی در این نسخههای وارداتی انجام شود تا تعارضها، آنچنان آشکار برجسته نباشند.
جمشیدی گفت: بحث اصلی بنده این است که چهارچوب روش تحلیلی با تکیهبر دین برای فهم و علاج آسیبهای اجتماعی طراحی شود و من شش ضلع را آن را طراحی کردهام. ضلع اول «علم اجتماعی اسلامی» است که نقطه مقابل آن «علم اجتماعی تجددی» بود. ضلع دوم «توسعه» نام دارد که نقطه مقابل آن «پیشرفت» است و منظور بنده این است که اینها زمینه هستند و تا زمینهها را علاج نکردهایم نباید به دنبال درمان و علاج آسیبهای اجتماعی برویم چون جواب نمیدهد.
وی درباره ضلع سوم و چهارم و پنجم و ششم نیز در ادامه افزود: نکته اصلی این چهار ضلع دیگر این است که آسیبهای اجتماعی را فردی و عاملیتی میبینیم ولی ساختاری نمیبینیم و این اشکال دارد؛ زیرا اسلام بر شرایط بیرونی تأکید بسیار دارد. شهید مطهری دریکی از مقالاتش با عنوان اشکال اساسی در سازمان روحانیت، حرفی زده است که میشود او را ساختارگرا دانست. او میگوید انسان خوب اگر در ساختار بد قرار بگیرد خوبیهایش در دفتر کار شخصیاش محدود میماند و تأکید دارد که ساختاری باید به دنبال علاج رفت. منظور این است که در ساختار آموزش، رسانه، ساختار سیاسی و غیره اشکال اساسی وجود دارد باید رفع شود چون عوام مردم اراده ضعیفی دارند و تحت تأثیر محیط قرار میگیرند.
نکته چهارم نیز این بود که بنده عرض کردم مناسبات شبکه باید وارد شود و نکته پنجم این بود که آگاهی را بهعنوان عنصر اصلی در نظر بگیریم و آگاهی معلول شرایط مختلف است.
وی با بیان اینکه موافق با جامعه مدنی است اشارهای به فرمایشات مقام معظم رهبری کرد و افزود: جامعه مدنی علاج است آنچه مقام معظم رهبری فرمودند: «آتش به اختیار» یعنی انتقال کارکردهای فرهنگی نهادهای رسمی به فعالین عرصه جامعه مدنی برمیگردد. بازهم بنده تاکید میکنم مطالبی که گفتم یک چهارچوب روش تحلیلی بوده است که دو وجه سلبی و ایجابی داشته است.
وی در پاسخ به سؤال یکی از اساتید دانشگاه شاهد درباره جایگاه قانون گفت: در قانونگذاری زیادهروی کردهایم؛ شهید مطهری نیز گفته است در نهی از منکر خیلی بر روی بحث زبانی حساب بازکردهایم و نباید اینقدر زبان گرا باشیم بلکه باید سهمی را برای اخلاق قائل شویم و منظور من این است که به سهم اخلاق نپرداختهایم. بهعنوانمثال قانون وضع میکنیم رشوه اتفاق میافتد و باوجود گذاشتن ناظر متوجه میشویم که متأسفانه ناظر هم رشوهگیر است و اختلاس میشود و درنتیجه اعتماد مردم نسبت بهنظام سیاسی ازدسترفته میرود درحالیکه در اینجا دیکتاتوری پول مطرح میشود و درواقع ما حرص و آز جمعی را تهییج کردهایم و این صرفاً با قانونگذاری حل نمیشود.
وی با تأکید بر اینکه «نزاع میان سنت و تجدد جامعه را دوپاره کرده است»، خاطرنشان کرد: بنده معتقد نیستم که تجدد با شتاب و یا تجدد ناقص باعث آسیب در جامعه شده است بلکه اصل تجدد را مشکل میدانم و امام خمینی (رحمتالله علیه) نیز دراینباره میگوید «غرب طاغوت» است. علی شریعتی نیز درباره بازگشتن به خویشتن اسلامی سخن میگوید و پروژه اقبال نیز احیای فکر دینی بود. وقتی میگویم «تجدد سنت ما را تخریب کرده است» منظورم اصل وجود تجدد است.
جمشیدی در پایان بر نقش پرجاذبه اهلبیت (ع) بر سبک زندگی مردم تأکید کرد و یادآور شد: منابع سبک زندگی امروز جامعه ما دستخوش تغییر شده است در منابع سبک زندگی، اصیلترین، پرجاذبهترین و فراگیرترین عنصری که شناسایی کردهایم اهلبیت علیهمالسلام است. شخصی که شخصیت دوپاره دارد یعنی تجددی سنتی بودن، اهلبیت روی آن فرد قدرت اثرگذاری دارند و در راهپیمایی اربعین هر شخص به اهر تیپ و نگاه و منطق و طرز فکر بهسوی کربلا و اهلبیت رهسپار میشود. شریعتی در کتاب «ما و اقبال» جملهای بیان کرده است که حسین در روح این ملت دمیده شده است و شهید مطهری نیز از این جمله استفاده میکند و میگوید فریاد خمینی فریاد حسین از حنجره تاریخی ملت ایران بود.
دومین نشست علمی با موضوع «ساختار علمی مطالعات اسلامی آسیبهای اجتماعی» ازسری نشست بررسیهای آسیبهای اجتماعی از دیدگاه اسلام با حضور مهدی جمشیدی عضو هیات علمی گروه فرهنگپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، کامیار ثقفی رئیس دانشگاه شاهد و جمعی از اساتید هیات علمی دانشگاه شاهد، عصر روز دوشنبه مورخ دوم بهمنماه جاری در سالن اجتماعات دفتر ریاست دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد برگزار شد.