به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، هجدهمین نشست از سلسله نشستهای گفتمان مقاومت با موضوع ایمان و امید تمدنی (با ارائه حجتالاسلام و المسلمین دکتر حبیب الله بابایی) و مقاومت و حکمت تمدن اسلامی (با ارائه حجتالاسلام و المسلمین دکتر مسعود اسماعیلی) به همت گروه مطالعات پیشرفت و تمدن و مرکز تعاملات علمی بین المللی پژوهشگاه به صورت حضوری و مجازی، سهشنبه ۱۸ دی ماه در تالار فرهنگ پژوهشگاه برگزار شد. گزارش این نشست به شرح زیر است:
استاد بابایی: ایمان و امید تمدنی
تمدن اسلامی و مفاهیم بنیادین
تمدن اسلامی به عنوان یکی از برجستهترین میراثهای بشری، همواره بر پایه اصول عقلانی، وحیانی و اخلاقی شکل گرفته است. این تمدن با تکیه بر ارزشهایی مانند امید و مقاومت، توانسته است هویت جمعی و انسجام اجتماعی را در میان مسلمانان تقویت کند. امروزه، در جهان معاصر که با چالشهای فرهنگی و سیاسی مواجه است، بازگشت به این اصول بنیادین ضروری به نظر میرسد. مفاهیمی مانند امید و مقاومت نه تنها ابزاری برای مواجهه با بحرانها هستند، بلکه راهبردهایی برای پایداری و ساخت آیندهای درخشان در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی محسوب میشوند.
ایمان و امید تمدنی
در این بخش، به بررسی نسبت بین ایمان و امید در چارچوب تمدن اسلامی پرداخته میشود. ایمان و امید دو مفهوم به هم پیوستهاند که در بستر تمدنی، معنایی فراتر از سطح فردی پیدا میکنند. ایمان در مقیاس تمدنی، به معنای باوری است که در سطح یک امت شکل میگیرد و امید ناشی از آن، امیدی تاریخساز و آیندهنگر است. این امید، نه تنها به حل مشکلات روزمره معطوف است، بلکه به آیندهای روشن و عدالتمحور در جهان نظر دارد.
سطوح مختلف امید
امید را میتوان در سه سطح مختلف بررسی کرد:
- امید نزدیک: معطوف به حل مشکلات روزمره و چالشهای فردی.
- امید میانی: مربوط به پایان دنیا و تحقق عدالت در سطح جهانی.
- امید متعالی: معطوف به زندگی پس از مرگ و حیات ابدی.
این سطوح امید، نه تنها در زندگی فردی، بلکه در ساختار اجتماعی و تمدنی نیز تأثیرگذار هستند. باور به زندگی پس از مرگ، به عنوان یک آموزه ایمانی، میتواند نشاط و فعالیت را در جوامع اسلامی تقویت کند.
نسبت ایمان و امید در تمدن اسلامی
ایمان و امید در تمدن اسلامی، دو مفهوم مکمل هستند. ایمان به غیب، امید را از سطح مادی و دنیوی فراتر میبرد و آن را به سمت اهداف متعالی سوق میدهد. در این چارچوب، امید نه تنها یک مهارت برای عبور از مشکلات، بلکه یک نیروی محرکه برای تحقق آرمانهای تمدنی است. ایمان در مقیاس تمدنی، به معنای باوری است که در سطح یک امت شکل میگیرد و امید ناشی از آن، امیدی است که میتواند تاریخ را تغییر دهد.
تمدن اسلامی با تکیه بر مفاهیم بنیادین ایمان، امید و مقاومت، توانسته است در طول تاریخ، هویت و انسجام خود را حفظ کند. امروزه، بازاندیشی در این مفاهیم و بازتعریف آنها در جهان معاصر، ضرورتی اجتنابناپذیر است. امید و ایمان، نه تنها به عنوان ابزارهایی برای مواجهه با بحرانها، بلکه به عنوان راهبردهایی برای ساخت آیندهای درخشان در راستای تحقق تمدن نوین اسلامی، نقش کلیدی ایفا میکنند.
در بررسی موضوع امید و ایمان، ما به سه نوع امید نزدیک، میانه و دور پرداختهایم. این مفاهیم را در چارچوب تمدن اسلامی و همچنین مقایسه با دیگر ادیان مانند مسیحیت بررسی خواهیم کرد.
امید در تمدن اسلامی: انواع و نقشها
امیدهای نزدیک، میانه و دور
در تمدن اسلامی، امید به سه دسته تقسیم میشود:
- امیدهای نزدیک: مربوط به مشکلات روزمره و حل آنها با توسل به دعا، صلوات و آیات قرآن.
- امیدهای میانه: مرتبط با آیندهای نه چندان دور، مانند بهبود شرایط زندگی یا جامعه.
- امیدهای دور: مربوط به اعتقادات آخرتی، مانند ایمان به معاد، بهشت و جهنم.
نقش امید در بقای تمدن اسلامی
در دوران حملات مغول، با وجود ویرانیهای گسترده، مسلمانان به دلیل ایمان به آینده و اعتقادات معنوی، توانستند به حیات خود ادامه دهند. این امید، نه تنها به بقای فیزیکی، بلکه به ایجاد جنبشهای معنوی و عرفانی کمک کرد.
ایمان به عنوان پشتوانه امید
ایمان در اسلام، تنها یک امر انفعالی نیست، بلکه با اعمالی مانند نماز، دعا و ذکر، مدام تقویت میشود. این ایمان، امید را در سه سطح نزدیک، میانه و دور ایجاد میکند و به افراد کمک میکند تا در مواجهه با مشکلات، روحیه خود را حفظ کنند.
مقایسه ایمان و امید در اسلام و مسیحیت
ایمان در اسلام
در اسلام، ایمان بهصورت روزانه و در تمام جنبههای زندگی جاری است. مسلمانان با نماز، روزه، قرآنخواندن و دیگر اعمال عبادی، ایمان خود را تقویت میکنند. این ایمان، امید را در سطوح مختلف زندگی ایجاد میکند و به عنوان یک مولفه تمدنی، در شکلگیری جنبشهای اجتماعی و معنوی نقش دارد.
. ایمان در مسیحیت
در مسیحیت، به ویژه در جوامع سکولار غرب، ایمان اغلب به روزهای تعطیل و مراسم خاص محدود میشود. ایمان مسیحی در این جوامع، کمتر در زندگی روزمره جاری است و بیشتر به عنوان یک امر شخصی و جدا از زندگی دنیوی تلقی میشود.
تفاوتهای مفهومی امید در اسلام و مسیحیت
- امید در اسلام: امید در اسلام، هم به زندگی دنیوی و هم به زندگی آخرتی مرتبط است. مسلمانان به ظهور منجی، معاد و عدالت الهی ایمان دارند.
- امید در مسیحیت: در مسیحیت، امید بیشتر به زندگی پس از مرگ و رستاخیز متمرکز است. با این حال، در جوامع سکولار، این امید ممکن است کمرنگتر شود.
ایمان و امید به عنوان مولفههای تمدنی
ایمان فردی و جمعی
ایمان در اسلام، نه تنها یک امر فردی، بلکه یک مولفه تمدنی است. این ایمان، در شکلگیری تمدنها و جنبشهای معنوی نقش دارد و به عنوان یک نیروی محرکه در حرکتهای اجتماعی عمل میکند.
تراکم ایمانی و امید
تراکم ایمانی در جوامع اسلامی، منجر به تراکم امید میشود. این امید، به افراد کمک میکند تا در مواجهه با مصیبتها و مشکلات، روحیه خود را حفظ کنند و به آینده امیدوار باشند.
امید و ایمان در تمدن اسلامی، بهعنوان دو مولفه اساسی، نقش مهمی در بقای معنوی و عرفانی مسلمانان ایفا میکنند. این امید، در سه سطح نزدیک، میانه و دور، به افراد کمک میکند تا در مواجهه با مشکلات، روحیه خود را حفظ کنند. در مقایسه با مسیحیت، ایمان در اسلام بهصورت روزانه و در تمام جنبههای زندگی جاری است، در حالی که در مسیحیت سکولار، ایمان اغلب به مراسم خاص محدود میشود. این تفاوتها، تأثیرات متفاوتی بر شکلگیری امید در جوامع اسلامی و مسیحی داشته است.
استاد اسماعیلی: مقاومت و حکمت تمدن اسلامی
بیمهری به فلسفه اسلامی
متأسفانه در طول تاریخ، به ویژه در دورههای اخیر، فلسفه اسلامی و به طور خاص حکمت عملی مورد بیمهری قرار گرفته است. حتی در تاریخ فلسفه اسلامی، مباحث اجتماعی و تمدنی که توسط فیلسوفانی مانند فارابی مطرح شده، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فارابی به عنوان یکی از پیشگامان فلسفه اسلامی، به مسائل تمدنی و اجتماعی پرداخته، اما بعد از او، این مباحث به شدت کمرنگ شدهاند.
در دوره معاصر، با وجود بازخوانی فلسفه اسلامی، همچنان شاهد کمتوجهی به حکمت عملی هستیم. این کمتوجهی ممکن است ناشی از مشغلههای علمی یا عدم هدایت صحیح محققان باشد. حتی گاهی شاهد توهین و بیاحترامی به فیلسوفان بزرگ اسلامی مانند فارابی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و دیگران هستیم. این نگاه منفی به فلسفه اسلامی، مانع از رشد و توسعه این حوزه شده است.
ضرورت بازخوانی حکمت عملی
برای ایجاد یک گفتمان بومی در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی، لازم است مبانی فلسفی قدیم را بازخوانی و نقد کنیم. اگر به این نتیجه برسیم که فلسفه اسلامی راه اشتباهی را پیموده است، باید این اشتباهات را شناسایی و اصلاح کنیم تا راه برای پیدایش حکمت جدیدی باز شود. متأسفانه حتی در مراکز پژوهشی، شاهد مقاومت در برابر این رویکرد هستیم.
حکمت عملی و تمدن اسلامی
حکمت عملی در فلسفه اسلامی، به ویژه در آرای فارابی، جایگاه ویژهای دارد. فارابی معتقد است که انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی برای او ضروری است. او مفاهیمی مانند محبت و تعاون را به عنوان عناصر اصلی تشکیلدهنده تمدن مطرح میکند. این مفاهیم، پایههای یک جامعه متمدن و مقاوم را تشکیل میدهند.
محبت و تعاون
محبت به عنوان عنصر درونی و تعاون به عنوان عنصر بیرونی، باعث ایجاد انسجام در جامعه میشوند. این انسجام، هویت واحدی را برای جامعه ایجاد میکند که فارابی از آن به عنوان ملت یاد میکند. ملت، مجموعهای از آرا و اعمال است که بر اساس فلسفه شکل میگیرد. اگر این فلسفه، یقینی و برهانی باشد، جامعه به سمت فضیلت و تمدن فاضله حرکت میکند.
مقاومت در ذات تمدن
مقاومت، جزئی ذاتی از تمدن و فرهنگ است. هر تمدنی، به طور طبیعی در برابر تغییرات منفی مقاومت میکند. این مقاومت، ناشی از انسجام درونی و پیوندهای اجتماعی است که بر اساس محبت و تعاون شکل گرفتهاند. بنابراین، مقاومت فرهنگی، نه تنها یک امر تحمیلی نیست، بلکه بخشی از ذات تمدن است.
نقش فلسفه در شکلگیری تمدن
فارابی معتقد است که ملت تابع فلسفه است. اگر فلسفه، یقینی و برهانی باشد، ملت نیز به سمت فضیلت و تمدن فاضله حرکت میکند. در اینجا، یقین و واقعیت به عنوان دو عنصر ثابت، باعث ایجاد وحدت و پیوستگی در جامعه میشوند. این وحدت، نه تنها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی نیز شکل میگیرد و جامعه را به سمت اعتدال و مقاومت سوق میدهد.
اعتدال و مقاومت
ابوالحسن عامری، فیلسوف دیگر اسلامی، معتقد است که برای شکلگیری یک جامعه فاضله، سه فضیلت حکمت، شجاعت و عفت ضروری است. این سه فضیلت، زمانی که در کنار هم قرار میگیرند، یک هویت جدید به نام اعتدال ایجاد میکنند. اعتدال، نه تنها در سطح فردی، بلکه در سطح اجتماعی نیز باعث ایجاد مقاومت و وحدت میشود.
اسلام و اعتدال اجتماعی
اسلام به عنوان دینی که بر پایه اعتدال استوار است، میتواند بستری برای شکلگیری جامعه فاضله فراهم کند. فضیلتهای فردی و اجتماعی در اسلام، به گونهای طراحی شدهاند که باعث ایجاد محبت و تعاون ویژهای میشوند. این محبت و تعاون، نه تنها باعث استحکام جامعه میشود، بلکه مقاومت آن را در برابر تغییرات منفی افزایش میدهد.
برای ایجاد یک تمدن اسلامی مقاوم، لازم است به بازخوانی و نقد فلسفه اسلامی، به ویژه حکمت عملی، بپردازیم. مفاهیمی مانند محبت، تعاون، یقین و اعتدال، پایههای اصلی یک جامعه متمدن و مقاوم هستند. اسلام به عنوان دینی که بر پایه اعتدال استوار است، میتواند بستری برای شکلگیری چنین جامعهای فراهم کند.