زادگاه رمان درون جامعه است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از گروه فرهنگی خبرگزاری شبستان نشست بازخوانی اثر دوجلدی («درباره رمان»؛ دفتر اول: چیستی و پیدایش رمان/ دفتر دوم: سیر تطور، اکنون و آینده رمان) با حضور «حامد رشاد» نویسنده کتاب؛ «محمدرضا سنگری» مدیرگروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ «کامران پارسی‌نژاد» نویسنده؛ «مهدی صدفی» عضو شورای علمی گروه غرب شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی یکشنبه ۱۲ اسفند برگزار شد.

«کامران پارسی‌نژاد» در این نشست مباحث خود را از جنبه ارایه کرد و گفت: نخستین بُعد بحث من مربوط به ماهیت ادبیات داستانی و چیستی رمان و همچنین سیر تطور آن است که مختص به ماهیت رمان می‌شود؛ در بُعد دوم همین بحث را می‌توان در حوزه نقد تعمیم داد یعنی وقتی می‌خواهیم رمان‌ها را نقد کنیم همه این موارد آنجا نیز به کار می‌آید؛ در مورد کتاب «درباره رمان» جلد دوم برای من یک سر و گردن نسبت به جلد اول برتری داشت و بسیار جامع بود.

آنچه که ماهیت و چیستی رمان را مشخص می‌کند به فلسفه ادبیات بر می‌گردد

این نویسنده ادامه داد: در مورد جلد اول نیز نکاتی را بیان خواهم کرد البته از آنجایی که خودم در حوزه فلسفه ادبیات وارد نشدم و فرصتی پیش نیامده است که در این عرصه کار کنم طبیعتا مطالبی که عنوان می‌کنم کمتر ناظر به این عرصه است اما می دانم که گستره فلسفه ادبیات بار سنگین و بزرگی است و باید در این زمینه کار شود و در این راستا موضوع جلد اول به مراتب مهمتر از جلد دوم است؛ اساسا آنچه که ماهیت و چیستی رمان را مشخص می‌کند به فلسفه ادبیات بر می‌گردد که این عرصه خود زیرشاخه دیگری قرار می‌گیرد؛ از سوی دیگر همه ما می دانیم که چه‌قدر ادبیات می‌تواند نقش محوری را در بسیاری از شرایط داشته باشد و در تثبیت اوضاع سیاسی مملکت و امنیت جامعه تاثیرگذار باشدو بنیان‌های فرهنگی بزرگی را در کشور ایجاد کند؛ البته نقش ادبیات هنوز میان متولیان امور فرهنگی جا نیفتاده است چه رسد به مسئولان دیگر.

وی گفت: بسیاری از متخصصان رشته‌های دیگر نیزعلاقه‌مند به حوزه ادبیات داستانی هستند اما برخی افراد از ابزار ادبیات استفاده می‌کنند تا با مخاطب ارتباط برقرار کنند؛ من در ادامه مباحث خود توضیح مختصری در مورد ماهیت رمان قبل از ورود به بحث اصلی ارایه خواهم کرد؛ اساسا رمان از وسایل لذت بردن است یعنی جزو ماهیت و چیستی رمان مقوله لذت بردن است چراکه به هر صورت مخاطب وقتی رمان را می‌خواند باید از آن لذت ببرد و رمانی می‌تواند تاثیرگذار باشد که این ویژگی را داشته باشد؛ از سوی دیگر مهمترین مساله‌ای که به رمان ارتباط دارد این است که بشر تمام تجارب زندگی خود را یا در اثر شکست به دست می آورد یا عمر خود را پای کاری می‌گذارد که در هر دو مورد فایده ندارد اما مهمترین خاصیت رمان باید این باشد که تجارب بشر را به مخاطب ارایه دهد بدون آنکه مخاطب ضرر کند و زمان را از دست دهد و به نظر من از مهمترین ویژگی‌های ادبیات داستانی در این مساله خلاصه می‌شود که بتوانیم تجارب و اندوخته‌های گذشته را به مخاطب منتقل کنیم به نحوی که مخاطب با شخصیت رمان هم‌ذات‌پنداری کند و به خودشناسی برسد.

رمان نمی‌تواند از عرصه علوم انسانی جدا باشد/میان رمان و جامعه‌شناسی پیوند اندام‌واری وجود دارد

پارسی‌نژاد افزود: از مولفه‌های شکل‌گیری رمان آن است که فرد یک لحظه خود را به حالت مقایسه با شخصیت اصلی رمان برساند و خود را به چالش بکشاند؛ به نظرم از ماهیت‌های اصلی رمان این مساله است و جدا از مباحث تاریخی و فلسفی و روان‌شناسی؛ رمان می‌تواند نقبی به مباحث علوم انسانی بزند و اساسا نمی تواند جدا از این عرصه باشد به ویژه در بحث جامعه‌شناسی پیوند اندام‌واری میان رمان و جامعه‌شناسی وجود دارد؛ مساله اصلی دیگر این است که چیستی رمان به فلسفه رمان ارتباط پیدا می‌کند و فلسفه رمان شاخه‌ای از فلسفه ادبیات است، در نتیجه یکی از ویژگی‌هایی که باید روی آن کار شود این مولفه‌ها است از جمله ماهیت رمان و دیگری ماهیت و کارکرد رمان؛ این بدان معناست که معنا و مضامینی که در رمان به کار رفته است همه به تجربه‌های انسانی باز می‌گردد.

این نویسنده گفت: من سه مقوله پیشنهاد می‌کنم که می تواند تکمیل‌کننده چیستی رمان باشد، نخستین مساله ورود به مباحث هستی‌شناسی در رمان، دومین مساله معرفت‌شناسی و سومین مساله زیبایی‌شناسی و اخلاق است؛ اساسا یکی از مباحثی که در بسیاری از موارد دیده‌ام که حتی منتقدین غربی نیز به آن تاکید دارند بحث اخلاق است، ما فکر می‌کنیم که فقط به دنبال اخلاق هستیم و سنگ‌اش را به سینه می‌زنیم در حالی که غربی‌ها می‌گویند یکی از مهمترین عنصرهای زیبایی‌شناسی اخلاق است یعنی اگر اخلاق در رمان حفظ شود به زیبایی رمان رسیده‌ایم؛ پرسش دیگری که مطرح می‌شود آن است که آیا رمان بازنمایی جهان است یعنی آیا ما تصویری از جهان را به مخاطب ارایه می‌دهیم یا رمان خودش نوعی حقیقت مستقل تولید می‌کند و خودش خالق حقایق بوده و جدا از جهان هستی است؟ این مساله ای است که همواره تحت حوزه فلسفی ادبیات مطرح شده و در حوزه رمان نیز قابل توجه است.

پارسی‌نژاد تصریح کرد: در مورد هستی‌شناسی رمان، مساله‌ای که بسیار مطرح می‌شود این است که خود رمان چه پدیده ای است؟ از جنبه هستی‌شناسی منظور من کائنات نیست بلکه ارتباط با خود رمان است؛ ماهیت وجودی شخصیت‌ها حقیقی بوده و پدیده‌های زبانی هستند که اهمیت دارند؛ پدیده‌هایی که در حوزه تخیل شکل می‌گیرند و بسیاری از مسایل دیگر؛ اساسا ماهیت وجودی شخصیت‌ها باید بررسی شود و اینکه ببینیم آیا رمان می‌تواند شخصیت‌های حقیقی را در خود جای داده باشد یا همه صرفا دور از حقیقت است؟ مهمترین مساله‌ ماجرای واقعیت در رمان است که باید بررسی شود؛ مولفه‌دیگری که به چیستی رمان کمک می‌کند این است که رمان چه‌قدر می‌تواند حقایق مهم جهان هستی را بازنمایی یا توصیف کند و یا طبق نظریه‌ای که اشاره کردم حقایق را استاخراج کرده و ارایه کند که البته در این زمینه نظریات متعددی وجود دارد.

برخی از منتقدین؛ اخلاق را معیار زیبایی‌شناسی در رمان می‌دانند

این پژوهشگر افزود: مساله دیگر معرفت‌شناسی است به این معنا که چه‌طور می‌شود از دل رمان به شناخت خود و جهان رسید؟ در ماهیت رمان و در قالب نقد می‌توان این مساله را بررسی کرد؛ اساسا وقتی می‌خواهیم در حوزه نقد، رمان را بررسی کنیم این مساله مطرح است که چه‌طور می‌توانیم از طریق رمان به شناخت خود و جهان هستی برسیم؛ در گستره معرفت‌شناسی، رابطه میان حقیقت داستانی با عرصه‌هایی مثل مباحث اجتماعی، علمی، فلسفی، تاریخی و … وجود دارد که می‌تواند اطلاعاتی که در حوزه‌های مختلف از جمله جامعه‌شناسی ارایه می‌شود را در صورت تطبیق به معرفت شناسی در رمان ارایه کند؛ همچنین در مقوله زیبایی‌شناسی رمان نیز پرسشی که مطرح می‌شود آن است که معیارهای زیبایی‌شناسی چیست؟ برخی از منتقدین؛ اخلاق را معیار زیبایی‌شناس در رمان می‌دانند اما این معیار در موارد مختلف تفاوت دارد از جمله با توجه به سیاست‌ها، اهداف و پیگیری‌هایی که دولتمردان دارند و اینکه می‌خواهند جامعه را به کدام سمت بکشانند لذا در چنین شرایطی پژوهشگران هم اگر بخواهند منطبق با آنها جلو بروند بر اساس معیارهای زیبایی شناسی جلو می روند.

وی تصریح کرد: از سوی دیگر برخی افراد اخلاق را معیار زیبایی شناسی می دانند، برخی فرم و محتوا را جزو مولفه‌های زیبایی‌شناسی می‌دانند و نظرشان این است که اگر نویسنده فُرم و اسکلت‌بندی در داستان داشته باشد در این صورت داستان از جنبه زیبایی‌شناسی ارزشمند است؛ نکته دیگر بحث زبان و نص است، در ایران اکثر کسانی که می خواهند در این گستره صحبت کنند فکر می‌کنند زیبایی‌شناسی به استفاده از واژه‌ها و تعابیر است؛ مساله دیگر اخلاق و ایدئولوژی در رمان است که در مباحث ذیل ماهیت رمان طرح می شود؛ سوالاتی نظیر اینکه آیا رمان حال ارزش‌های اخلاقی هستند یا نیستند جز این مولفه‌ها محسوب می شود؛ آیا رمان می‌تواند گفتمانی برای قدرت، سیاست، ایدئولوژی و نقد را بازتولید کند؟

پارسی‌نژاد در مورد نقش رمان در تحول  ساخت باورهای اجتماعی گفت: رمان در ماهیت خودش می تواند در تحول و ساخت باورهای اجتماعی نقش محوری داشته باشد، برای آنها اهمیت دارد که بتوانند در دل مردم باور ایجاد کنند لذا حاضرند که برایش سرمایه گذاری کلان داشته باشند.

زادگاه رمان درون جامعه است

در ادامه این نشست «محمدرضا سنگری» با بیان اینکه «حامد رشاد» نثر فارسی را می‌شناسد، اظهار کرد: روش نویسنده در کتاب «درباره رمان» پیشینی محض نیست بلکه روش پسینی هم هست و تلفیق این دو با یکدیگر فضای خوبی را رقم زده است؛ اما نکته و نقدی که می‌توانم نسبت به این کتاب مطرح کنم این است که بهتر بود نویسنده هرکدام از وجوه مورد بررسی را به شکل مستقل مطرح می‌کرد؛ مثلا نویسنده وجه فلسفه و اندیشگی را جداگانه مطرح می‌کرد؛ وجه اجتماعی رمان را جداگانه طرح می کرد چراکه زادگاه رمان درون جامعه است؛ از سوی دیگر وجه تاریخی رمان هم می‌توانست بحث مستقل باشد حتی وجه فردی؛ یعنی جهان و تجربه‌های نویسنده می توانست مطرح شود؛ به عبارت دیگر این شش یا هفت مقوله می توانستند زمینه‌هایی برای پردازش در کتاب باشند و جمع آنها نویسنده را به جایی برساند که با جسارت نظر خود را مطرح کند.

مدیرگروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه خطاب به «حامد رشاد» اظهار کرد: به نظر من خیلی خوب می‌شد علاوه بر تعاریفی که در کتاب «درباره رمان» از دیدگاه سایر صاحب‌نظران بیان شده بود، تعریف خودتان هم به عنوان نویسنده ارایه می‌کردید ومی‌گفتید که این تعاریف چه تصاویری از رمان را فراروی ما قرار می‌دهد؛ مساله دیگر آنکه در این کتاب گاهی آن قدر نقل قول‌ها پشت سر هم مطرح می‌شود که برای مخاطب این پرسش ایجاد می‌شود که پس خود نویسنده کجاست؟ به نظرم اگر خودتان (حامد رشاد) نظرتان را مطرح می کردید بسیار قابل توجه می‌شد، نکته دیگر آنکه سوالاتی پیش روی مخاطب قرار می گیرد از جمله اینکه حال امروز رمان چه‌طور است؟

وی افزود: مساله دیگر اینکه نویسنده باید مراقب نثر خود در کتاب باشد، نثر شما در کتاب جایی تنزل پیدا می‌کند یعنی وقتی می‌خواهید به نثری برسید که می‌خواهد تحلیل کند یک دفعه می‌گویید: این هندوانه ها که زیر بغل رمان می‌گذارند؛ من اگر بودم می‌گفتم این بزرگ‌نمایی ها؛ گاهی حتی نویسنده نثر خود را به سمت متون کهن برده است که و گاهی به سمت نثر سجع آمیز و هم‌وزن؛ گاهی بیان طنز و گاهی توصیفی و به هرحال نثر متفاوتی را در جای جای اثر می بینیم و این در حالی است که باید تکلیف‌مان را با زبان مشخص کنیم، مساله دیگر اینکه نوعی ربودگی و تسلیم در مواجهه با آراء دیگران در این اثر دیده می شود و این درحالی است که جایی که نویسنده با نظرات سایرین فاصله گرفته و دیدگاه خود را مطرح کرده است اتفاقا بسیار متن و نظر قابل توجه می شود.

در ادامه «مهدی صدفی» ضمن تقدیر از «حامد رشاد» نویسنده کتاب «درباره رمان» در گردآوری نظرات و آراء مختلف گفت: بحثی که می خواهم مطرح کنم ناظر بر گفت‌وگویی با قسمت‌هایی از متن است و اینکه جایگاه انسان مدرن در رمان کجاست و نسبت ما با رمان چیست.

عضو شورای علمی گروه غرب شناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: بر اساس تعریفی که فلسفه ارایه شده و تاریخ فلسفه نیز نشان می‌دهد، این علم می‌خواهد حقیقت را بشناسد، رمان نیز به نوعی می تواند این ادعا را داشته باشد، یعنی موضوع رمان محدود به یک موضوع پوزیتیو نیست؛ یا موضوعی که حد و حدود داشته باشد مثل جامعه، روان‌شناسی، سیاست و… بلکه رمان درباره خود هستی صحبت می‌کند؛ در مورد رمان خود فلاسفه انگشت تردید رویش گذاشتند و گفتند که نمی توانیم رمان را محدود به حدودی کنیم و اگر بخواهیم چنین کنیم محدود به زبان می‌کنیم؛ این مساله رمان را متمایز می‌کند.

وی تصریح کرد: آنچه که رمان را در تاریکی قرار می‌دهد آن است که از ابتدا که ما با فلسفه یونان و فضای یونان آشنا شدیم آنچه که درست نتوانستیم از یونان اخذ کنیم دقیقا به دلیل تمایز نوع انسان یونانی و انسان ایرانی و همان تراژی بود؛ یعنی فن شعر ارسطو با اینکه ترجمه شد را متوجه نمی شویم، درک نکردیم که تراژدی چیست، ما نقالیِ هومری را درک می کنیم اما تراژدی و کمدی محصول آتن و دوره پیشرفته یونان است و انسانی که متعلق تراژدی قرار می گیرد متفاوت است با انسانی که ما در شعر دنبال‌اش می‌گشتیم.

این پژوهشگر افزود: تا سوژه مدرن را درک نکنیم دشوار است بگوییم تجربیاتی را که در رمان مطرح می شود را می توانیم درک کنیم چون رمان تجربه انسان تنها است. به اعتقاد «لوکاچ» : (رمان حماسه عصری است که در آن کلیت وسیع زندگی دیگر محسوس نیست، ولی این عصر هنوز هم «به کلیت تمایل دارد)، از سوی دیگر در ادبیات ایرانی انسان درست است که غریب و در غربت است اما این با تنهایی متفاوت است، ابن عربی معتقد است که وجود ما مستعار است و باید به حقیقت خودمان برگردیم. جامعه ما هنوز هم شاعرانه سکنی می‌گزیند. حتی گلستان سعدی و متون تاریخی ما نیز با نگاه شاعرانه نوشته شده اند. اساسا انسان ایرانی شاعرانه زندگی می کند.

صدفی ادامه داد: مساله دیگر بحث اگزیستانسیالیسم است. باید بفهمیم انسانی که اگزیستانس دارد متفاوت با وجود است. این یعنی وجود خود را بروز دادن و از خود بیرون آمدن و شکستن ماهوی خود؛ ماهیت حد وجود است. باید این بسته‌ها را بشکنیم و در عالم بایستیم؛ این سرزندگی اگزیستانس باید خود را در متن نشان دهد؛ از سوی دیگر موتیف‌های پرتکرار که از فضای سامی گرفته شده و در قرآن نیز وجود دارد و در ادبیات ما نیز بیان شده و هیچ توجهی به آن نداریم این است که در رمان اروپایی از بسیاری از مولفه ها استفاده می شود حال آنکه ریشه آن را خود ما در ادبیات مان داریم؛ ما کهن‌الگوهای بسیاری در ادبیات خود داریم که بسیار جالب توجه است و باید روی آن کار شود.