کاربرد علوم شناختی در مطالعات انقلاب اسلامی

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرگزاری شبستان، کرسی علمی ترویجی «کاربرد علوم شناختی در مطالعات انقلاب اسلامی» در روز یکشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۳ به همت «گروه مطالعات انقلاب اسلامی» در محل «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی» برگزار شد. در این نشست  دکتر غلامعلی سلیمانی به عنوان ارائه کننده و دکتر محمدحسین وفائیان و دکتر محمدمحمدی نیا  به عنوان ناقد حضور داشتند.

در این نشست «غلامعلی سلیمانی» در این نشست با اشاره به اینکه مطالعات انقلاب اسلامی یک موضوع میان‌رشته‌ای است که با علوم سیاسی ارتباط فراوانی دارد، اظهار کرد: تعریف مشخصی در رابطه با علوم شناختی وجود ندارد اما در یک تعریف، علوم شناختی را می‌توان اینگونه تعریف کرد: مطالعه ذهن (احساسات، تفکر، …) با روش‌های علمی.

در کشور ما روانشناسی بیش از رشته‌های دیگر به علوم شناختی توجه داشته است

عضو شورای علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی ادامه داد: بهترین تشبیه برای ذهن، رایانه است که اطلاعات را دریافت می‌کند و روی آن پردازش انجام می‌دهد؛ در دهه ۵۰ میلادی مباحث مربوط به علوم شناختی آغاز شد و در دهه ۷۰ خورشیدی این عرصه مطالعاتی در ایران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت؛ اما نکته‌ای که حایز اهمیت است اینکه رابطه بین علوم سیاسی و علوم شناختی کمتر در کشور ما مورد توجه قرار گرفته است؛ اساسا در ایران، روانشناسی بیش از همه رشته‌های دیگر به علوم شناختی توجه داشته است.

سلیمانی در ادامه گفت: سوال این است که چگونه می‌توان از علوم شناختی برای مطالعه علوم سیاسی به صورت عام و مطالعات انقلاب اسلامی به صورت خاص استفاده کرد؟ حوزه سیاسی به بخشی از زندگی مردم می‌پردازد که با کنش‌های سیاسی مرتبط است و در تمام لایه‌های اجتماعی جاری است؛ «داگلاس نورث» در حوزه اقتصاد شناختی تأکید می‌کند که باید به زمینه‌ای که انتخاب مردم شکل می‌گیرد توجه داشت؛ بنابراین به صورت متناظر و با الهام از این ایده نورث می‌توان گفت در علوم سیاسی و حوزه انقلاب اسلامی نیز باید به زمینه‌ای که در آن مردم تصمیم‌گیری را انجام می‌دهند توجه کرد چراکه علوم شناختی به این موضوع می‌پردازد که مردم چگونه در مورد پدیده‌های سیاسی قضاوت می‌کنند؟ چگونه تصمیم‌گیری (برای مشارکت، رأی‌دهی، و…) می‌کنند.

عضو شورای علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی افزود: باید توجه داشت که علوم شناختی از یک نقشه شناختی صحبت می‌کند که از تصاویر ذهنی، نظام باورها، طرحواره‌ها و… تشکیل شده است؛ البته بین لایه‌های مختلف این نقشه شناختی ارتباط برقرار است: در مرکز آن نظام باورها قرار دارد و در لایه‌های بعدی کنش‌ها، گرایش‌ها، و… قرار دارد.

می‌توانیم با کمک علوم شناختی، به فهم نقشه شناختی سخنان و اندیشه رهبران انقلاب اسلامی بپردازیم

سلیمانی در ادامه گفت: سوگیری‌های شناختی یکی از موضوعات مورد توجه در علوم شناختی است که باعث می‌شود افراد تصمیم‌گیری‌های اشتباه داشته باشند، علوم عصب‌شناختی که بخشی از علوم شناختی محسوب می‌شوند به موضوعاتی همچون احساسات می‌پردازد و یکی از دستاوردهایش این است که ۹۵ درصد تصمیم‌گیری‌های، مبتنی بر عقلانیت رایج نیست.

به گفته دانشیار دانشگاه تهران، نقشه شناختی به ما کمک می‌کند که منطق نظام فکری رهبران انقلاب اسلامی فهمیده شود و به جای اینکه با تئوری‌های رایج سیاسی و مطالعات بین‌الملل به فهم نظام فکری رهبران انقلاب اسلامی بپردازیم، می‌توانیم با کمک علوم شناختی، به فهم نقشه شناختی سخنان و اندیشه رهبران انقلاب اسلامی بپردازیم.

وی با اشاره به  دستاورد دیگر علوم شناختی برای علوم سیاسی افزود: علوم شناختی بر خلاف علوم رفتاری، انسان را موجودی حسابگر که رفتارهایش بر اساس سود و زیان شکل می‌گیرد نمی‌داند؛ بلکه بخش مهمی از رفتارهای او را ناشی از باورهایش تلقی می‌کند و دقیقا همینجاست که انسان جهادی قابل فهم می‌شود؛ فردی انقلابی که از منافع خود می‌گذرد، با فهم اقتصادی قابل شناختن نیست اما علوم شناختی می‌تواند این موضوع را توضیح دهد.

این پژوهشگر ادامه داد: دستاورد دیگر علوم شناختی برای علوم سیاسی آن است که اساسا این علوم برای فهم حقیقت‌طلبی کمک می‌کنند؛ این حقیقت‌طلبی در مطالعات انقلاب اسلامی اهمیت اساسی دارد در حالی‌که علوم رفتاری صرفا به محرک‌ها و تربیت توجه دارد. در حالی‌که به نظام فکری درونی افراد توجه ندارد؛ از سوی دیگر علوم شناختی به کشف و شهود و الهام توجه دارد و آن را می‌پذیرد در حالی‌که در علوم رفتاری این موضوع‌ها کاملا نادیده گرفته می‌شود. در مطالعات انقلاب، این کشف‌های درونی جایگاه ویژه‌ای دارد.

پژوهشگر انقلاب اسلامی در ادامه در مورد توجه علوم شناختی به سوگیری‌های شناختی، به برخی از مصادیق این سوگیری‌ها اشاره کرد و گفت: مواردی همچون اثر قالب، نوستالوژی بازگشت به گذشته، همرنگ جماعت شدن، … از جمله پدیده‌هایی هستند که در پدیده‌های مرتبط با انقلاب مشاهده می‌شود؛ مثل اینکه افراد به دلیل همرنگی با جماعت از رأی‌دادن خودداری می‌کنند و هیچ استدلال جدی منطقی ندارند یا اینکه بسیاری از افراد بر این باور هستند که در زمان شاه همه چیز عالی و ارزان و باکیفیت بود؛ این سوگیری‌های شناختی به خطای در داوری و تصمیم‌گیری منجر می‌شود که در علوم شناختی مطالعه می‌شود؛ بنابراین مواردی که بیان شد نشان می‌دهد که علوم شناختی می‌تواند در تحلیل پدیده‌های مرتبط با انقلاب اسلامی مؤثر باشد.

بر پایه این گزارش: در ادامه «محمدحسین وفائیان» به نقد ارائه و سخنرانی غلامعلی سلیمانی پرداخت.

عضو هیأت علمی دانشگاه امیرکبیر با بیان اینکه تلقی و فهم ابزاری از علوم شناختی امر بسیار رایجی است، تصریح کرد: علوم شناختی به کمک دیگر علوم می‌آید؛ در این دیدگاه علوم شناختی به ویژه در مقابل علوم رفتاری قرار داده می‌شوداما موضوع علوم شناختی فراتر از این است چراکه علوم شناختی، در واقع علم روان که (با روانشناسی متفاوت است) در کنار علم تاریخ قرار می‌گیرد و طی آن فیلسوفان تلاش می‌کردند که علمی به معنای کانتی آن تولید کنند که از فیزیک و علوم طبیعی فاصله داشته باشد و در عین حال فلسفه هم نباشد اما به بررسی پدیده‌ها بپردازد؛ در واقع علم روان، زمانی خود را در قالب علوم رفتاری خود را نشان داد و زمانی دیگر در قالب علوم شناختی پیگیری شد.

وفائیان همچنین به دسته‌ای از اندیشمندان اشاره کرد که ذهن را به عنوان یک دستگاه پردازشگر در نظر می‌گیرند و در ادامه سخنان خود افزود: این چارچوب باعث می‌شود تا ذهن، گام به گام محاسباتی را انجام می‌دهد تا به حل یک مسأله بپردازد؛ این تفکر از زمان «توماس هابز» آغاز شد و ادامه یافت؛ علوم شناختی نیز همچنان ذهن را یک دستگاه پردازشگر در نظر می‌گیرد و به هیچ عنوان از این تلقی فراتر نمی‌روند.

بخشی دیگر از نقد این پژوهشگر اختصاص به طرح و بیان تفاوت نگاه افلاطون و ارسطو داشت که طی آن در اندیشه افلاطون، نظر بر عمل مقدم است اما ارسطو نظر و عمل را همراه و همسطح یکدیگر می‌داند.

عضو هیأت علمی دانشگاه امیرکبیر افزود: سوال این است که انقلاب اسلامی چگونه مسائل را حل می‌کند؟ افلاطونی یا ارسطویی؟ آیا همانند افلاطون بر نظریه‌پردازی تأکید دارد و معتقد است که رفتارها باید تابع نظریه‌ها باشد؟ و یا اینکه معتقد است که بسیاری از مهارت‌ها و رفتارها، به تور نظریه‌ها در نمی‌آید. یعنی فرا نظری است و پیشا زبانی است. این موارد آموختنی و معرفت‌پذیر نیست. مثلا حکم تحریم تنباکو، فقط از علم و دانشی نیست که میرزای شیرازی آموخته است؛ بلکه ناشی از مواردی است که به شخص و مهارت و ادب و زیست خود میرزای شیرازی برمی‌گردد؛ شهید سلیمانی فقط به دلیل آموختن برخی معارف نیست که تبدیل به شهید سلیمانی شده است؛ بلکه یک مواردی فراتر از علم و دانش در وجود ایشان وجود داشت و از جنس پراکسیس است.

علوم شناختی طرحی برای احیای علوم انسانی و علم روان است

وی گفت: نقد اصلی این است که علوم شناختی بسیار گسترده‌تر است و نباید آن را به زیرشاخۀ علوم فروکاست؛ علوم شناختی طرحی برای احیای علوم انسانی و علم روان است؛ بحث‌هایی که در رابطه با کاربرد علوم شناختی در فقه، یا هوش مصنوعی در علوم سیاسی و… مطرح می‌شود که به نظر تقلیل دادن علوم شناختی است.

همچنین در ادامه «محمد محمدی‌نیا» با بیان اینکه فرض ارائه این بود که علوم شناختی منابعی را در اختیار می‌گذارد که می‌توان از آن بهره گرفت، افزود: این پیش‌فرض در کاربرد همه علوم غربی  برای ایرانیان وجود دارد و همواره مسابقه‌ای بر سر استفاده از منابعی که این علوم غربی فراهم می‌کنند در ایران وجود دارد اما باید توجه داشت که علوم، در کنار منابعی که ایجاد می‌کنند، محدودیت‌هایی هم به وجود می‌آورند، پس باید جانمایی درستی از علوم شناختی داشته باشیم و بعد سراغ کاربردها و بسط این علوم برویم.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: فرض دیگری که جناب سلیمانی داشت این بود که علوم شناختی برای ما راهگشا خواهد بود در حالی که لزوما چنین نیست که بتوان با استفاده از علوم شناختی ریشه‌های علوم سیاسی را استوار کرد. ؛ علوم سیاسی مدرن را می‌توان دانش تصرف در انتخاب عامه مردم دانست تا به این وسیله بتواند قدرت را کنترل کند که در این رویکرد، مهندسی جایگاه ویژه‌ای دارد؛ این نگاه لزوما با اندیشه انقلاب منطبق نیست زیرا انقلاب بیشتر بر تصمیم ارتباط دارد نَه با حل مسئله، بحران در فلسفه لحظه تصمیم است، علوم شناختی به حل مسأله کمک می‌کند اما پیش از آن باید به تصمیم رسید و اینکه قرار است در چارچوب انقلاب اسلامی، کجای تاریخ و تمدن بایستیم، این سوالی است که علوم شناختی نمی‌تواند به آن پاسخ بدهد.

گفتنی است: در پایان این نشست حاضران به طرح پرسش‌های خود پرداختند.