سخنان و مناسک بی‌ریشه‌ به اصل واقعه عاشورا لطمه می‌زند

برپایی مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) و شهدای کربلا بدون شک از مصادیق تعظیم شعائر است و از اهمیت زیادی در تشیع برخوردار است و همیشه مورد توجه علمای دین و مردم عادی بوده ولی مانند هر رخداد تاریخی و تحول آفرین، همواره آسیب‌هایی هم پیرامون آن وجود داشته است. مسائلی مانند خطر جناحی‌شدن و عدم معرفت‌افزایی و پرداختن به برخی داستان‌های ساختگی به بهانه گریه و روضه را می‌توان از جمله موارد قابل تامل و تذکر این مجالس دانست.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، خبرنگار ایکنا در گفت‌وگو با آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست، عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه به بررسی این موضوعات پرداخته است که در ادامه می‌خوانیم؛

برخی واقعه عاشورا را به مثابه یک واقعه تاریخی و برخی آن را یک امر دینی می‌دانند. تحلیل شما در این باره چیست؟ 

در مورد اینکه عاشورا پدیده‌ای تاریخی یا دینی است این تامل وجود دارد که چرا ما باید این دو را قسیم هم قرار دهیم؛ به نظر بنده عاشورا هم پدیده تاریخی و هم دینی است ولی اگر بخواهیم بین یکی از این دو مقوله انتخاب کنیم قطعا رنگ دینی عاشورا بسیار پررنگتر است؛ انگیزه و محرک و هدف امام حسین(ع) دینی است و اساسا امام حسین(ع) این حرکت را شروع کردند تا دین را نجات دهند و ما باید تحلیل این حادثه را از این زاویه پیش ببریم.

 شاید مراد از بحث تاریخی که برخی مطرح می‌کنند این باشد که ما ماجرا را فارغ از ابعاد کلامی و مذهبی تحلیل کنیم.

با این بیان هم باز ما نمی‌توانیم امور دینی را در یک حادثه تاریخی نادیده بگیریم؛ یعنی وقتی حضرت می‌فرمایند: ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر؛ سخن از یک امر دینی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و نباید بین این دو رویکرد و دیدگاه، دیوار بکشیم.

البته این مسئله مختص عاشورا نیست و ما هر پدیده‌ای را بخواهیم در گذشته تحلیل کنیم باید رویکرد جامع داشته باشیم؛ کسی ممکن است عاشورا را از منظر فقهی تحلیل کند که اتفاقا به مقدار زیادی تعینات فقهی برای فقها دارد؛ کسی نگاه جامعه‌شناختی دارد که به نظر بنده در اینجا سه مدرسه و مکتب وجود دارد که یکی مکتب سقیفه و خصوصات بروز یافته آن است و دیگری مکتب امامت و ولایت و مدرسه سوم هم یزید و کسانی مانند اوست که اصلا اعتقادی به خدا و دین ندارد؛ جوانکی است که در بیابان بزرگ شده و به چیزی هم معتقد نیست، عبیدالله هم همینطور.

بنده چند سخنرانی در این موضوع دارم و از اساتید حوزه هم می‌خواهم تعینات فقهی عاشورا را بررسی کنند؛ حرکت امام از مدینه به مکه و ناتمام ماندن حج، حق‌الناس و حق‌الله و … همگی ابعاد فقهی دارد و می‌تواند موضوع یک پایان‌نامه یا تحقیق باشد و می‌توان از آن راهنمایی گرفت. اگر برخی از طلاب فاضل به عنوان پایان‌نامه و طرح عملی مورد تحقیق قرار دهند جای کار زیادی دارد.

 در سال‌های اخیر بحثی با عنوان الهیات عاشورا مطرح شده است. به نظر شما در بحث الهیات عاشورا به چه مواردی می‌توان پرداخت و چه دریافتی از آن می‌توان داشت؟

مهم این است که فردی که سراغ این موضوع می‌رود چقدر توانایی برای بررسی دارد؛ مثلا وقتی زینب کبری(س) در مجلس عبیدالله بن زیاد آن تعبیر معروف را به کار می‌برند که ما رایت الا جمیلا؛ این خیلی تعبیر عجیبی است؛ بنده نه به عنوان یک فرد شیعه و کسی که زینب کبری را بزرگ می‌داند به این مسئله معتقدم بلکه اگر کسی به عنوان یک فرد بی‌طرف به ماجرا هم نگاه کند باز کار بزرگی را خواهد دید؛ زنی که برادر و امام زمان و عزیزان خود را از دست داده است و سرهای آنان را جلوی او انداخته‌اند و این همه مصیبت در یک روز بر ایشان وارد شده است و از سویی مدیریت یک گروهی را بر عهده دارد که زنان و خردسالان تشنه و گرسنه و جنگ‌زده هستند، باز این چنین حرف می‌زند.

اگر همه عالمان و الهیدانان سال‌ها می‌نشستند و فکر می‌کردند جمله‌ای کوتاه‌تر، کوبنده‌تر و جالب‌تر از این جمله نمی‌توانستند بگویند. عبیدالله یک جوان مغرور در حدود ۳۰ ساله است و حکومت عراق در دست اوست و خطر جانی وجود دارد ولی حضرت با شجاعت این‌گونه سخن می‌گویند و جواب او را می‌دهند یا در گفته جناب قاسم که فرمودند احلی من العسل، مصداقی است که تعینات و مصادیقی از گفتمان انسان را مشخص می‌کند و ما در الهیات عاشورا و در لشکر امام حسین(ع) چیزی جز این‌ها نمی‌بینیم.

 اهمیت تعظیم شعائر از جمله شعائر حسینی ناگفته پیداست ولی گاهی رفتارها و کارهایی از سوی برخی افراد شاهدیم که ضد تعظیم شعائر است.

فکر نکنم نیاز به توضیح زیادی داشته باشد زیرا عزاداری همان مقدار که بزرگ و ارزشمند است ظریف هم هست یعنی اگر خدای ناکرده خرافه و مناسکی که ریشه‌دار نیست وارد شود به اصل آن لطمه و صدمه وارد خواهد کرد؛ ما به اندازه کافی می‌توانیم از عاشورا مناسک بگیریم و به واسطه حقایق از مردم گریه بگیریم لذا نیازی نیست که چیزی بر آن بیافزاییم زیرا باعث لوث و سست‌شدن پیام عاشورا خواهد شد. باید خیلی مواظب باشیم؛ متاسفانه گاهی انسان اراده غالبی هم برای مقابله این رویکردها و تفکرات نمی‌بیند و برخی به خواب تعریف کردن روی می‌آورند و حرف‌هایی می‌زنند که باعث رنجش همه است.

 گاهی مادحین و وعاظ برای گرمی مجلس از مطالبی ضعیف با بی سند استفاده می‌کنند؛ مجالس کنونی به نظر جنابعالی در قیاس با مجالسی که در دهه‌های گذشته برگزار می‌شده، چه کیفیتی دارند؟

این سؤال را شاید جواب ندهم بهتر است زیرا نیازمند یک تحقیق میدانی و حداقل حضور در تعداد قابل توجهی از مجالس است ولی در همین حدی که می‌بینم و می‌شنوم روند مجالس را رو به رشد نمی‌دانم؛ اشک‌ گرفتن ارزش است ولی لازم نیست اشک را از روایات و گزارش‌های ضعیف بگیریم؛ گاهی بیان صحنه بدون اینکه پیاز داغ آن را زیاد کنیم می‌تواند اشک بگیرد؛ البته خود اشک هم موضوعیت ندارد بلکه حالت تضرع و ناراحتی مهم است؛ هنر مداح و واعظ این است که در همین تراث موجود به هدف خود برسد؛ توجه داشته باشید رویکرد ما ماکیاولیستی نیست که بگوییم «هدف، وسیله را توجیه می‌کند و اگر دروغ هم بگوییم اشکالی ندارد زیرا برای امام حسین(ع) است و برای گرفتن اشک»؛ دروغ بد است به خصوص اینکه برای عزاداری امام حسین(ع) به کار برود.

صوت حرام بد و حرام است به خصوص در مجالس عزاداری امام حسین(ع)؛ بنده فکر می‌کنم واعظان و مادحین باید هنر خود را بالا ببرند؛ برای پرهیز از کلی‌گویی به ماجرای بالابردن حضرت علی اصغر(ع) بر روی دستان امام حسین(ع) و خداحافظی از مادرش رباب اشاره می‌کنم؛ این ماجرا تا این حد جزء گزارش‌های قابل اطمینان است؛ این بچه خردسال در گرمای ظهر روز عاشورا روی دستان پدر قرار گرفته است بدون اینکه شیری خورده باشد و تشنگی به او فشار می‌آورد و رنگ در صورت ندارد؛ همین مقدار می‌تواند انسان را محزون کند و اشک را درآورد ولی اینکه بخواهیم چیزهای دیگری به آن اضافه کنیم مانند اینکه عمرسعد به حرمله گفت مگر سرخی گلوی علی اصغر را نمی‌بینی و حرمله هم بگوید چرا، پس بزن و یا اینکه امام(ع) فرموده باشند اگر فکر می‌کنید من آب برای خودم می‌خواهم این بچه را بگیرید و سیراب کنید… این موارد در حادثه وجود ندارد زیرا وقتی امام(ع) علی‌اصغر(ع) را از مادر گرفت همانجا تیر به بدن ایشان خورد. حالا آیا ضرورت دارد ما این مسائل را افزوده کنیم.

مجالس عزا علاوه بر ثواب اخروی کارکردهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … دارد که غیرقابل انکار است ولی از طرف دیگر ازدیاد بیش از حد می‌تواند خطر عرفی‌شدن را به همراه داشته باشد، دیدگاه شما چیست؟

هر چیزی باید روی مرز اعتدال باشد؛ پیامبر(ص) فرمودند: خیر الامور اوسطها؛ نباید مجالس آنقدر زیاد شود که لطافت و نفیس‌بودن آن از بین برود؛ مثلا در محلی اگر دو ماه محرم و صفر صبح و ظهر و شب مراسم باشد زیاد است یا اینکه دائما ایام عزا را توسعه بدهیم درست نیست ولی نباید این بهانه‌ای برای کمرنگ‌شدن و بی‌رونقی مجالس عزا باشد مثلا محرم و صفر با غیر محرم و صفر فرقی نکند؛ اینجا نوعی مدیریت لازم است که خود هیئات و مردم باید آن را لحاظ کنند.

امروزه دو نوع نگاه در برخی مجالس وجود دارد؛ مجالسی که اساسا مجالی به طرح مباحث سیاسی نمی‌دهند و مجالسی که رنگ و بوی سیاسی و حزبی آن زیاد است، مباحث سیاسی چقدر می‌تواند در مجالس عزاداری ظهور و بروز داشته باشد؟

اگر بخواهیم مجالس عزای امام حسین(ع) را سیاسی کنیم و مراد از سیاسی هم جناحی است، این به شدت خطر است؛ اسمش سیاسی است ولی واقعیت آن جناحی است مثلا اسم این و آن را برای انتخابات ببریم؛ این کار جناحی است و کسانی که مرتکب چنین کاری شوند به نظر بنده فردای قیامت باید پاسخگو باشند و گاهی هم البته به خواب و یکسری مطالب عجیب منجر می‌شود؛ مجلس امام حسین(ع) باید محترم بماند و جایگاه خودش را حفظ کند ولی اگر تطبیقاتی باشد مثلا اینکه غیرت دینی امام خمینی(ره) سبب شد تا انقلاب رخ دهد و ما هم امروز باید غیرت دینی داشته باشیم، این خوب است و نباید به بهانه سیاسی‌بودن به آن بتازیم. اگر از این زاویه نگاه کنیم نزاع لفظی خواهد شد یعنی کسانی که مخالف طرح مسائل سیاسی هستند با جناحی‌کردن آن مخالفند و کسانی که موافقند هم با این رویکرد موافقند که جناحی نشود و در مجالس برخی موضوعات مهم مانند نابسامانی‌های جامعه اسلامی یا منطقه‌ای مانند جنایات امروز اسرائیل در غزه بیان شود یا مصادیق امر به معروف و نهی از منکر در وضعیت امروز جامعه و عرصه بین‌المللی لازم است.

مجالس عزاداری باید مجلس معرفت‌افزایی باشد و حتی مسائل شرعی گفته شود، بنده که توفیق منبر دارم در ابتدای مجلس یک مسئله فقهی می‌گویم لذا گفتن مسائل اجتماعی کربلا و تطبیق آن با مسائل روز فارغ از نگاه جناحی، اشکالی ندارد و البته به هنر مداح و سخنران هم برگشت دارد.