به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، به نقل از خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، جنگها و درگیریهای بسیاری در طول تاریخ تنها با اشاعه دروغ و شایعات کذب به وجود آمدند که خاکهایی را به محنت کشیدند و جانهای زیادی را گرفتند. در تاریخ اسلام، سرسختترین دشمنان رسولالله منافقینی هستند که برّندهترین سلاحشان دروغ و شایعه است. در تاریخ انقلاب اسلامی، سالها است حیثیت نظام جمهوری اسلامی با دروغهای یاوهسرایان داخلی و خارجی خدشهدار میشود و بعضاً هیچ واکنشی نسبت به این دروغگویان داده نمیشود. درمورد اثرات دروغگوییهای مهم در سطح جامعه و اهمیت برخورد و نوع مواجهه با آنها با دکتر محسن ردادی، عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشگاه و تحلیلگر تاریخ انقلاب اسلامی گفتوگویی داشتیم که در ادامه حاصل را مطالعه میکنید.
از دروغگویی جاهلان عرب تا لجنپراکنی منافقین اِوین
محسن ردادی در ابتدا گفت: همیشه دروغ، وسیلهای برای پیشبرد اهداف عدهای بوده است. جریان حق و تمدن اسلامی همواره اصلیترین دشمن خود را دروغ میدانسته است. به طور مثال در عصر صدر اسلام حربه اصلی منافقین دروغ و پراکنده کردن شایعه در سطح جامعه بود تا بدان وسیله بتوانند نهضت اسلامی تازه برخواسته را به نوعی حذف کنند، موضوع «افک» یکی از نمونههای جدی در این باره است. دروغ چیزی است که شاید در وهله اول عادی و ساده باشد، اما حقیقتاً نمیشود به راحتی در مقابل آن ایستادگی کرد. موضوع دروغ و شایعه در عصر پیامبر تا حدی پیش رفت که خداوند دست به نزول آیه زد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِین، یعنی ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان شوید.»
وی افزود: اگر این جدیت از سمت خداوند و پیامبرش اعمال نمیشد چه بسا حکومت تازه تأسیس اسلامی خیلی راحت با یک دروغ و شایعه از هم فرو میپاشید. اساساً هرجا که عَلَم حقی بلند شود، اصلیترین دشمن و خطرناکترین آنها دروغ خواهد بود. انقلاب اسلامی هم به عنوان یک جریان و حرکتی که در صدد برپایی حق است، از این قاعده مستثنا نیست و همواره حیثیت نظام و شخصیتهای آن مورد حمله دروغگویان و شایعهپراکنان بوده است. شهید لاجوردی از مهمترین افرادی هستند که آماج دروغ و کذبیات قرار میگرفتند. مثلاً یکی از زنان منافق که دستگیر شده بود، بدون این که اصلاً بشناسد سیداسدالله لاجوردی کیست، گفته بود او به من تجاوز کرده! شهید لاجوردی وقتی با او روبهرو شده بود، گفته بود لاجوردی را میشناسی؟ دختر گفته بود بلی. شهید لاجوردی در جواب گفته بود اگر او را اینجا حاضر کنم قابلیت شناسایی او را داری؟ دختر تأییرد کرده بود؛ در صورتیکه آن منافق نمیدانست که لاجوردی کسی است که روبهرویش ایستاده!
دروغ میگویند تا بتوانند به خارج بروند
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ادامه داد: پرونده ترانه موسوی هم یکی دیگر از شایعاتی بود که سر قضیه فتنه سبزِ سال ۸۸ ضربه سنگینی به حیثیت و آبروی نظام زد. به دروغ گفته شد این دختر توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و مورد تجاوز قرار گرفته و جنازهاش هم به آتش کشیده شده است و پدرش هم از شنیدن این واقعه مورد حمله قلبی قرار گرفته و در بیمارستان بستری است! حتی عکس او چندی در کنگره آمریکا نصب بود. اما آن کسی که برای اولین بار این خبر را منتشر کرده بود که از قضا در خارج از کشور است و با رسانه خارجی «ایندیپندنت» همکاری میکند، پس از دو سال اعتراف کرد که بعد از بررسیهای به عمل آمده پی برده است اصلاً فاطمه موسوی وجود خارجی ندارد و ماجرای او سناریوی ساختگی یک خانم و آقا به بهانه پناهندگی و مهاجرت بوده است.
لزوم جرمانگاری شفاف درمورد دروغهای مسألهساز
ردادی گفت: دروغپراکنی و تبلیغ شایعه پایان ندارد و به خاطر تأثیرگذاریای که در سطح جامعه دارد همیشه مورد استفاده دشمن قرار میگیرد و آنها در استفاده از آن کوتاهی و اغماضی نمیکنند. اما نکته مهم در این باره نوع مواجهه و تدبیری است که باید اتخاذ شود تا کمّیت آن را به حداقل خود برساند. اولین قدم و نازلترین آن تحت تعقیبقرار گرفتن شخصی است که با دروغگویی خود احساسات و عواطفی را درگیر کرده است. به تعبیر حضرت اقا دروغ گفتن در باب نظام و تهمت به آن بدتر از تهمتی است که شخصی به شخص دیگر بزند. برای تحت تعقیب قرار گرفتن این شخص در قدم اول محتاج یک قانونگذاری شفّاف هستیم تا به اطلاع همگان عاقبت و مجازات دروغگویی مخابره بشود. ما متأسفانه در این باب قانونگذاری شفافی نداریم و دروغ بیشتر جنبه اخلاقی به خود گرفته است تا جنبه حقوقی.
همه مسئول سخنی هستند که منتشر میکنند
او بیان کرد: اساساً باید همگان به صورت جدی ملتفت این موضوع بشوند که مسئول آن چیزی هستند که در فضای مجازی به دیگران منتقل میکنند. همانطور که گذشت امروزه قانون ما در این باره دچار یک خلأ است و بیشتر این موضوع تحت سایر عناوین مجرمانه دیگر چون: اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی تعریف میشود. حتی قوانینی که در رسانهها تحت عنوان نشر تکذیبیه خبر مطرح است؛ محتاج یک اصلاح جدی است. چرا که صرف تکذیبیه چندان کارکردی ندارد، آن خبر جعلی اثر خود را گذاشته است، حال ما هرچقدر هم در این باره تلاش کنیم آن اثر را نمیتواند از بین ببرد، یا میتواند سخت از بین ببرد.
وی در انتها متذکر شد: اکثر مردم دروغ را آن چیزی میدانند که با باورهایشان مغایرت داشته باشد، برعکس منطقیون که دروغ را چیزی میذانند که اساساً با واقعیت انطباقی نداشته باشد. در این راستا ضمن اصلاح این نوع نگرش باید دست به اقناعسازی زد. اساساً نباید فکر کرد با بیان حقیقت روشنگری ایجاد میشود، بلکه در کنار روشنگری باید اقناعسازی هم شکل بگیرد. رسانه باید در کنار بیان حقیقت، مخاطب خود را در باور به موضوعی به شکل منظم قانع کند.