قرآن‌شناسى

على(ع)قرآن را کلام خداوند، عرصه تجلى او، سند نبوت و معجزه جاوید پیامبر، کتاب هدایت و معرفت، و حکمتى جاودانه – وراى اندیشه ها و دانش هاى بشرى – مى داند. آموزه هاى قرآن، گاه ارشادى است و حکم عقل را تأیید مى کند، گاه تذکرى است و غفلت آدمى را مى زداید و درک فطرى او را برمى انگیزد، و گاه تعلیمى و تعبدى است و در عین حال با فهم عقلانى نمى ستیزد. معارف قرآن نیز مراتب گوناگون دارد و نظرگاه اعتدالى در این حوزه، توجه به دو سویه خطاب هاى عام و خاص قرآن، یعنى استمداد از دانش «راسخان در علم» و نیز بهره گیرى از تلاش عقلانى در فهم و تفسیر آن است. على(ع)قرآن را در تمام ابعادِ هدایت گرى به سوى کمال، جامع و کامل مى داند و آن را ملاک داورى و معیار تشخیص حق و باطل مى شمارد.

 قرآن در منظر امام، هماهنگ است و انسجامى درونى و ارتباطپ ذیر دارد. قرآن و عترت نیز دو مفهوم جداناشدنى اند. این هر دو، حجت خداوند، یادگار پیامبر و مایه کمال دین به شمار مى آیند و بر وجود و ضرورت یکدیگر دلالت دو سویه دارند. اهل بیت(ع)آموزگاران آسمانى قرآن شمرده مى شوند و ژرفناى آن را تفسیر و تبیین مى کنند.

 پاره اى از علوم قرآنى نیز در سخنان على(ع)بسط و جلوه یافته است. در دیدگاه امام، نسخ – یعنى رفع و نسخ حکم شرعى به دلیل شرعى – در قرآن راه دارد. قرآن با سنت نیز نسخ مى پذیرد و شناخت ناسخ و منسوخ از لوازم احاطه علمى به قرآن است. تفسیر به رأى نیز امرى مردود است و اندیشه ها و اهداف شخصى، به تفسیر قرآن راه نمى برد. محکم، آیه اى است که مدلول ظاهرى آن منظور است و فهم معناى آن نیازمند تأویل نیست. اما متشابه، آیه اى است برگشته از مدلول ظاهرى، و داراى معانى گوناگون. تفسیر آیات متشابه، در قلمرو دانش راسخان در علم جاى مى گیرد. تأویل نیز باز گرداندن آیات به مدلول ها و مصادیق روا (حقیقى) و ناروا (شخصى) است. حقیقت تأویل و صلاحیت آن نزد راسخان در علم، یعنى پیامبر و اهل بیت(ع)، است. امام در بخش بندى قرآن، ساحت هاى گوناگونى فراروى پژوهندگان نهاده است. از منظر امام، وظیفه امت اسلامى در برابرِ قرآن، فراگیرى (قرائت با رعایت آداب ظاهرى و باطنى آن)، حفظ، استماع و عمل به آن است.