دين با وجود همه تعاريف گوناگون، گاه به معناى محتوا و گاه به معناى تحقق خارجى خود مى آيد. دنيا نيز گاه به معناى ذات اجزا و پديده هاى هستى و گاه به معناى مفهومى در مقابل آخرت به كار مى رود. حال، پرسش اين است كه آيا دين درباره دنيا و امور دنيوى سخن گفته يا اداره اين امور را به دانش بشر وانهاده است. نخستين روش براى شناخت اين ارتباط، بررسى هدف دين است. در اين عرصه، ديدگاه هايى چند وجود دارد. در انديشه امام على(ع)امور دنيا و آخرت به هم وابسته اند و دينى كه براى سعادت يكى از اين دو آمده، قطعاً تأمين كننده سعادت ديگرى است. پس دنياى جدا از آخرت و آخرت جدا از دنيا هدف دين نيست. اما اين پرسش كه آيا اين دو در يك رتبه قرار دارند يا يكى مقدمه ديگرى است، آشكارا در سخنان على(ع)نيامده است. نقد مبانى ديدگاه هاى گوناگون در زمينه ارتباط دين و دنيا، متكى بر سخنان روشن على(ع)است.
روش دوم براى شناخت ارتباط دين و دنيا، استقراى حوزه هاى دخالت دين در دنيا است. هر گاه سخنى از دين در باب يك حوزه از حيات دنيوى به دست آيد، در مى يابيم كه آن حوزه، دست كم به همان مقدار كه دين در آن سخن گفته، در قلمرو دين است. در سخنان على(ع)به نمونه هاى فراوانى برمى خوريم كه از دخالت دين در حوزه هايى از حيات دنيوى سخن رفته است. برآيند اين دو روش پژوهش نشان مى دهد كه دين در بسيارى از حوزه هاى دنيوىِ زندگىِ آدمى سخن گفته است.
اما تفاوت دنيادارىِ دينى و غيردينى چيست؟ الگوهاى دينىِ بهره مندى از دنيا را بايد در پژوهش جامع در نظر آورد. بى ارزشى دنيا نسبى است. دنيا و آخرت مقابل هم نيستند و مدح فقر نيز ستايش بردبارى بر فقر غيراختيارى است. در باب رفاه فردى و اجتماعى نيز الگوهاى دينى ويژه اى وجود دارد. بهره مندى از دنيا به اندازه كفاف، الگوى مصرف در اسلام شمرده مى شود. كار و ثروت بيش از حد كفاف هم نامطلوب نيست و مى تواند به تحقق اهداف اقتصادى اسلام، همچون فقرزدايى، يارى رساند. تفاوت دنيادارى دينى و غيردينى در هدف دنيادارى است. دنيادارى غيردينى، از آخرت غافل است، دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهد و از دين براى رسيدن به دنيا سود مى برد. جدال بر سر تصاحب دنيا، حاكم نبودن فداكارى و عشق در روابط، خشنودى و اندوه از دنيا، سرگردانى و ضعف در مواجهه با ناگوارى هاى دنيا، از ديگر ويژگى هاى دنيادارى غيردينى هستند.