بداء

بداء،از معتقدات مشهور شيعه اماميه، در لغت به معناى ظهور و پيدا شدن -و گاه ظهور رأى جديد- مى آيد. مبادى نظريه بداء در اعتقادات اسلامى عبارتند از:

۱. خداوند واقف بر همه رويدادها، در همه زمان ها، است و جهل به ساحت او راهى نمى برد؛

۲. خداوند كار آفرينش را هرگز وانمى نهد و هر روز در كارى نو است؛

۳. سرنوشت و مقدرات آدميان، بر اثر اعمال فردى و جمعى دگرگونى مى پذيرد و تقدير و قضاى تغييرناپذير وجود ندارد.

در سخنان امام على(ع)به اين مبادى اشاراتى رفته است. نظريه بداء، برآيند سه واقعيت پيشين است. خداوند با آن كه به همه رويدادها علم ازلى و ابدى دارد، بر نقش انسان ها در تغيير مقدراتشان تأكيد مى ورزد. بنابراين، خداوند بر پايه حكمت و مشيت، قضا و قدرى را محو، و قضا و قدر ديگرى را اثبات مى كند.

 واژه نسخ – به معناى برداشتن و از بين بردن چيزى و قرار دادن چيزى ديگر در جاى آن – با بداء متناظر است. امور مقدر نيز به دو گونه حتم (محتوم) و غيرحتم (موقوف) تقسيم شده اند. بداء به حوزه امور موقوف متعلق است؛ امورى كه تا هنگام تحقق در عالم خارج هيچ حتميتى ندارند. براى نمونه، بداء مى تواند در «اجل مسمى» و نه «اجل محتوم» صورت پذيرد. پس، پيش از حكم الهى به تحقق هر چيز (قضا)، امكان وقوع بداء وجود دارد، و تنها بعد از تحقق خارجى امور، زمينه وقوع آن منتفى مى شود. تغييرپذيرىِ مقدرات بر پايه حكمت الهى، از اركان نظام قضا و قدر حتمى الهى به شمار مى آيد. در اصطلاح حكيمان، بداء تنها در محدوده «عالم قدر» روى مى دهد و «قضا» دگرگونى نمى پذيرد. عالم قدر، همان «كتاب محو و اثبات» است.

 اعتقاد به بداء به اين معنا نيست كه خداوند آگاهى پيشينى ندارد، يا اين كه ندامت و تجديد نظر به او دست مى دهد. كاربرد واژه بداء در افاده امكان وقوع تغيير در مقدرات الهى، مجازى است، و «پيدا شدن آگاهى نو» خاص بندگان است.

 محدثان، متكلمان و حكيمان شيعه تأكيد مى كنند كه لازمه نسبت دادن بداء به خداوند، نفى علم پيشين او نيست؛ زيرا علم او زمانمند نيست و دگرگونى در تقديرات را نيز شامل مى شود.

 امامان شيعه اعتقاد به بداء را عبادت شمرده اند و آن را پيمان پيامبران با خدا دانسته اند. اين اعتقاد، مايه اميدبخشى و كوشش دينى است. در متون دينى گزارش هايى وجود دارد كه پيامبر يا انسانى برگزيده از تحقق امرى مقدر در آينده خبر داده، اما محقق نشده است. رؤياى ابراهيم(ع)، غيبت سى روزه موسى(ع)و دفع عذاب پس از آشكار شدن نشانه هاى آن براى قوم يونس(ع)از آن جمله اند. اين گزارش ها، به ظاهر، مستلزم تكذيب انبيا و اوليا است. شيخ طوسى گفته است كه اين پيشگويى هاى پيامبران، اندك شمار است و غالباً بدون هيچ قرينه اى بر قطعيت و حتميت دلالت دارد. مجلسى معتقد است كه در همين پيشگويى ها اشاراتى نهفته است كه بر بدائى بودن موضوع، دلالت دارد. مخالفان شيعه در باب نظريه بداء سخنانى گفته اند و آن را به اين معنا دانسته اند كه گاه خداوند كارى را اراده مى كند، اما براى او بداء حاصل مى شود و از آن صرف نظر مى كند. اين تقريرها با تلقى شيعه از مفهوم بداء همخوانى ندارد. بداء با علم احاطى الهى منافاتى ندارد و از علم بارى سر مى زند. مى توان گفت كه بداء در تكوينيات، همانند نسخ در تشريعيات، جايز است.