امامت و خلافت

 امامت به معناى پیشوایى و رهبرى است و خلافت به معناى جانشینى. در معناى لغوى امام، تقدم و پیروى لحاظ شده است و در معناى لغوى خلیفه، در جاى دیگرى قرار گرفتن. امامت در اصطلاح اهل سنت، خلافت رسول است در اقامه دین و حفظ حوزه شریعت. پیروى از امام بر همه امت واجب است. امامت در اصطلاح امامیه، ریاست عام دینى و دنیوى است که خداوند آن را به امام تفویض مى کند. اما شیعه ولایت امام را ولایت پیامبر مى داند و او را برخوردار از عصمت مى شمارد. چنین کسى حجت خداوند بر مردمان است. در دیدگاه اهل سنت، امت در تعلم دین به امام نیازى ندارند و امام زعیم دینى نیست، بلکه تنها مجرى حدود و احکام شریعت است. این دو دیدگاه، اختلافى ماهوى دارند. از دیدگاه شیعه، حکومت شعبه اى از امامت است و خدا به اقتضاى حکمت خویش، امت را بدون حجت و امام رها نمى کند. وظیفه امت در قبال امام دو چیز است: معرفت و اطاعت. کسى که امام را نشناسد، گمراه است. همچنین اطاعت از امام، اطاعت از خدا و پیامبر است.

 در متون شیعى، اوصاف و ویژگى هایى براى امام بیان شده است. آگاهى کامل از دین از آن جمله است. پس از پیامبر، على(ع)آگاه ترین مردمان به دین بوده است. دیگر وصف امام این است که او حجت خداوند است. قرآن، عقل و مؤمنان، همه از حجت هاى الهى به شمار مى آیند، ولى امام مکمل همه این حجت ها است. عصمت، ویژگى سوم امام است. معصوم کسى است که به لطف الهى، خود را از گناه و خطا باز مى دارد. اطلاق اطاعت از امام، حجت بودن او و نفى امامت ظالم، دلایل لزوم عصمت امام قلمداد مى شوند. منشأ عصمت نیز علم و توفیق الهى است. چهارمین ویژگى امام، نصبى بودن او است. امام و خلیفه، منصوص و منصوب خداوند است. مالکیت مطلق خدا و علم و عصمت امام، ادله نصبى بودن و استحاله انتخاب به شمار مى آیند. خدا و پیامبر، کس یا کسانى را به امامت تعیین کرده اند. دلالت برخى از آیات بر این موضوع قطعى است. روایاتى چون حدیث غدیر، حدیث ثقلین و حدیث «دوازده امام از قریش» نیز آشکارا دلالتى چنین دارند. على(ع)نیز به روشنى از امامت و خلافت خود سخن گفته و انگیزه هاى صبر و بیعت خود را بیم از ارتداد مردمان و خدشه به وحدت اسلامى بر شمرده است.