سلوک سرخ عاشقی

شهادت (سلوک سرخ عاشقی)
نوشتاری از دکتر حسین علی جعفری 
دکترای الهیات و معارف اسلامی / مشاور ریاست پژوهشگاه در امور مجامع و مؤسسات وابسته

کجایید ای شـهیـدان خدایـی؟ بـلاجویان دشت کربلایی          کجایید ای سبک روحان عاشق؟ پـرنده‌تر ز مرغان هوایی
دیوان شمس

کلمه شهید و مشتقات آن حدود پنجاه بار در قرآن کریم به‌کار رفته است. خداوند متعال در آیه ۴۰ سوره حج می‌فرماید: «… وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا…»؛ «… و اگر خدا رخصت جنگ ندهد و دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند، همانا صومعه‌ها و دیرها و کنشت‌ها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می‌شود همه خراب و ویران شود…» آری؛ مردان خدا در این میان به دفع شر، رفع شر و دفع باطل پرداخته و برخی شهید و برخی در انتظار شهادت می‌مانند و عقیده خود را تغییر نمی‌دهند.

جایگاه شهادت و شهید در نزد خداوند چنان بلندمرتبه است که درباره ایشان در آیه ۱۵۴ سوره بقره فرموده: «وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ…»؛ «و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند…».

شهادت ارزشی مشترک بین ادیان توحیدی داشته و در یهودیت و مسیحیت، مانند اسلام از ارزش والایی برخوردار است؛ در ادبیات عبری – یهودی، شهید «هاروگ» نامیده می‌شود و این معنا همواره با لفظ «قیدوش هشم» به معنای تقدیس خداوند است و معنای شهید، ایثار جان است و در این مفهوم، هر عملی که حاصل آن تقدیس خداوند و تقویت ایمان به او و احکامش باشد، اگر به ایثار جان انجامد، مفهومش شهادت است؛ در عهد قدیم، باب ۶، آیه ۵ از سِفر تثنیه آمده: «خدای خالقت را با تمام قلبت، با تمام جانت و با تمام دارایی‌ات دوست بدار و در تفسیر آن آمده: حتی اگر جانت را نیز بگیرند در آن حال نیز همچنان ایمان و عشق به خداوند را حفظ کن».

واژه Martyr به معنای شاهد، در عهد جدید واژه‌ای پربسامد است. در آیه ۱۶ از فصل ۳ کتاب اول یوحنا آمده: «ما محبت واقعی را از مسیح آموخته‌ایم؛ زیرا او جان خود را در راه ما فدا کرد تا ما نیز حاضر باشیم جان خود را در راه برادران خود فدا کنیم». مزار شهدای مسیحی نزد کلیسا، زیارتگاه است.

در اسطوره‌های ایرانی نیز، حکایت از مرگ مشابه شهادت دارد و شخصیتی که در شاهنامه مطرح می‌گردد، کیومرث است که فرزندش سیامک، در راه حقیقت و مبارزه با دیوان کشته می‌شود.

اهمیت شهادت در قرآن را می‌توان با گذری بر آیات زیر روشن نمود:

شهادت، زندگی جاودانه:

وَ لَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ‌اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَ لَکِنْ لَا تَشْعُرُونَ.

و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را درنخواهید یافت. (بقره، ۱۵۴)

وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ.

و آنان که در راه خدا از وطن خود هجرت گزیده و کشته شدند یا مرگشان فرا رسید البته خدا رزق و روزی نیکویی (در بهشت ابد) نصیبشان می‌گرداند، و همانا خداوند بهترین رزق و روزی بخشنده است.  (آل عمران، ۱۶۹)

اجر شهادت:

فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ.

آنان به فضل و رحمتی که خدا نصیبشان گردانیده شادمانند، و دلشادند به حال آن مؤمنان که هنوز به آنها نپیوسته‌اند و بعداً در پی آنها به سرای آخرت خواهند شتافت که بیمی بر آنان نیست و غمی نخواهند داشت. (آل عمران، ۱۷۰)

فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ.

آنها که در راه خدا هجرت کردند، و از خانه‌های خود بیرون رانده شدند و در راه من آزار دیدند، و جنگ کردند و کشته شدند، بیقین گناهانشان را می‌بخشم؛ و آنها را در باغهای بهشتی، که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‌کنم. این پاداشی است از طرف خداوند؛ و بهترین پاداشها نزد پروردگار است. (آل عمران، ۱۹۵)

وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا، لَیُدْخِلَنَّهُمْ مُدْخَلًا یَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِیمٌ حَلِیمٌ.

و کسانی که در راه خدا هجرت کرده سپس کشته شده یا مرده‌اند، به یقین خدا رزقی نیکو به آنان می‌دهد؛ و قطعاً خدا بهترین روزی دهندگان است. مسلماً آنان را به جایگاهی که آن را می پسندند وارد می‌کند؛ و بی‌تردید خدا دانا و بردبار است. (حج، ۵۸ و ۵۹)

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّهَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ، بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ.

گفته شد: به بهشت درآى. گفت: اى کاش قوم من مى‌دانستند، که خدا چگونه در حق من مغفرت و رحمت فرمود و مرا مورد لطف و کرم قرار داد. (یس، ۲۶ و ۲۷)

… وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ، سَیَهْدِیهِمْ وَیُصْلِحُ بَالَهُمْ، وَیُدْخِلُهُمُ الْجَنَّهَ عَرَّفَهَا لَهُمْ.

… و آنان که در راه خدا کشته شدند خدا هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند. آنها را البته به راه سعادت هدایت کند و امورشان را اصلاح فرماید. و آنها را در بهشت که اوصاف آن را برای آنان بازگو کرده وارد می‌کند. (محمد، ۴ تا ۶)

ایثار  مال در راه شهادت

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ‌اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَ الْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآن وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ وَذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.

همانا خدا جان و مال اهل ایمان را به بهای بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد می‌کنند پس (دشمنان دین را) به قتل می‌رسانند و (یا خود) کشته می‌شوند، این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده، و از خدا با وفادارتر به عهد کیست؟ پس از این معامله‌ای که کردید بسی شاد باشید که این به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است. (توبه، ۱۱۱).

در انتظار شهادت

مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر وَ ما بَدَّلوا تَبدیلًا.

برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (مانند حضرت علی (ع) که در کوفه به محراب عبادت شهید شد). (احزاب، ۲۳)

جایگاه رفیع شهادت

وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ  وَحَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقًا.

و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آن‌ها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدّیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد، و اینان نیکو رفیقانی هستند. (نساء، ۶۹)

جرعه‌ای از کلام معصومین (علیهم‌السلام) درباره شهادت:

پیامبرگرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی (ص):

أَشرفُ القَتلِ قَتلُ الشُّهداءِ.

سرافرازترین قتل و کشته‌شدنها، شهادت شهیدان است. (بحارالانوار، ج ٧٧، ص ١٣٣)

امام علی (ع):

مِن اَحَبِّ السُبُلَّ اِلَی اللهِ قَطرتانِ: قطرهُ دُموعٍ فی ‌جَوفِ اللّیلِ وَ قطرهُ دَمٍ فی‌ سَبیلِ ‌الله.

یکی از محبوب‌ترین راه‌ها به سوی خدا (این) دو قطره است:‌ قطره‌ اشکی در دل شب (از ترس خدا) و قطره خونی که در راه خدا ریخته می‌شود. (تحف‌العقول، ص ٢٢٠)

امام سجاد (ع):

ما مِن قَطرهٍ أحَبُّ الیَ اللهِ عزَّوجلَّ مِن قَطرهِ دَمٍ فی ‌سبیلِ الله.

ریختن هیچ قطره‌ای نزد خدا محبوب‌تر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود نیست. (وسایل‌الشیعه، ج ١١، ص ٨)

امام محمد باقر (ع):

مَن اَدرکَ قائِمَنا فَقُتِلَ مَعَهُ کانَ لَه اَجرُ شهیدَینِ وَ مَن قَتَلَ بین یَدیه عَدُوّاً لَنا کانَ لَه اَجرُ عِشرینَ شهیداً.

کسی که قائم(ع) ما را دریابد و در رکاب حضرتش کشته شود پاداش دو شهید را دارد و کسی که در رکابش یک دشمن ما را به قتل برساند پاداش بیست شهید را خواهد داشت. (بحار‌الانوار، ج ۵٢، ص ٣١٧)

امام جعفر صادق (ع):

من قُتِلَ فی ‌سَبیلِ اللهِ لَم یُعَرّفْهُ اللهُ شَیئاً مِن سَیِّئاتِه.

کسی که در راه خدا به شهادت برسد خداوند او را بر هیچ‌یک از گناهانش مطلّع نخواهد ساخت؛ (دیگر گناهی بر گردن و نخواهد بود). (وسائل‌الشیعه، ج ١١، ص ٩)

امام رضا (ع):

اذا زالَ الشَّهیدُ مِن فَرَسِه بِطعنَهٍ اَو بِضَرَبهٍ، لَم یَصِلْ الَی الأرضِ حتّی یَبعثَ اللهُ عزَّوجلَّ زَوجَتَهُ مِن الحُور العِینِ فَتُبَشِّرهُ بِما أَعدَّ الله عَزَّوَجلّ لَهُ منَ الکرامَهِ.

وقتی شهید در اثر تیر یا ضربت از مَرکبش می‌افتد هنوز به زمین نرسیده خداوند متعال زوجه حورالعین او را به نزدش حاضر می‌کند تا مقامات و کراماتی که خدای متعال برایش آماده کرده به وی مژدگانی بدهد. (مستدرک‌الوسایل، ج ١١، ص ١١)

کلامی از امام راحل (ره) درباره شهادت:

دشمنان ما گمان می‌کردند با توطئه‌های فرسایشی می‌توانند نهضت اسلامی و انقلاب شکوهمند این ملت شهید پرور را به سردی و سستی سوق دهند، غافل از آنکه قیامی که برای خداست و نهضتی که براساس معنویت و عقیده است عقب‌نشینی نخواهد کرد. ملت ما اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئه‌ای هراس ندارد . هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست. صحیفه نور، ۱۷/۶/۱۳۵۹، ج ۱۳، صص ۶۶ – ۶۵

فرازهایی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله‌العالی) پیرامون شهادت (بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان شاهد و مسئولان بنیاد شهید سراسر کشور، ۲۵/۰۵/۱۳۶۸):

شهید، جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی‌گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود. این جان، سرمایه‌ی اصلی ماست. مردن و شهادت، پیری و جوانی نمی‌فهمد. بسیاری هستند که در راه خدا هم کشته نمیشوند؛ اما در جوانی می‌میرند. چه‌قدر جوانان هستند که می‌میرند و در حقیقت جانشان از دست رفته است. اگر در راه خدا حرکت نکنند، اگر مسیر آنها الهی نباشد و مرگشان در راه خدا و هجرت و جهاد فی‌سبیل‌اللَّه نباشد، متاع عمر – که بسیار عزیز است – از دستشان خواهد رفت و در مقابلش، چیزی عایدشان نمی‌شود. البته، اگر بازماندگان آنها صبر کنند، خدای متعال به آنها اجر خواهد داد؛ اما خود آن مرده، در مقابل جانش که از او گرفته شده است، چیزی به دست نخواهد آورد.

سروده زیبا، وطن‌پرستانه و شهادت‌طلبانه از استاد شهریار درباره شهادت:

مست آمدم ای پـیـر که مستانه بمیرم                 مستانه در این گوشـه‌ی میخانه بمیرم

درویــشـم و بــگـذار قلندر منـشــانه                   کاکل همه افشان به ســر شـانه بمیرم

میخانه به دور سـر من چرخد و اینـم                 پیـمان که به چـرخیدن پیمانه بمیــرم

من بلبـل عــــشاق به دامی نشوم رام                 در دام تو هـــم بی طمــع دانه بمیرم

شمعی و طواف حرمی بود که می‌خواست                       پروانــه بــزایــم مــن و پروانه بمیرم

مــن دُرّ یتیمم صدفـم سینه دریاست                   بـــگذار یتـــیمانه و دردانــــه بمیرم

بیگانه شـمردند مرا در وطن خویش                  تـــا بی وطن و از همه بیگانه بمـیرم

کـو نی‌زن میخانه بگو جان به لب آور               تا با تــب و لــب بـر لب جانانه بمیرم

آن سلسله‌ی زلــــف که زنار دلـم بود                 در گردنـم آویـز کـــه دیــوانه بمیرم

این دیـرمغان ته چک ایران قدیم است                اینجاست‌که‌من بی‌چک و بی‌چانه بمیرم

در زندگی افسانه شـدم در هـــمه آفاق                بگذار که در مرگ هــم افسانه بمیرم

در گوشه‌ی کاشـانه بــسی سـوختم اما                 آن شمع نبودم که به کـاشــانه بـمیرم

ســـرباز جــهادم مــن و از جبهه احرار              انـصاف کـجا رفته که در خانه بمیرم