غلو به معناى تجاوز از حد، همراه با افراط مى آيد. در قرآن و روايات از «غلو در دين» نهى شده است. اين مفهوم بيش تر در باب غلو درباره شخصيت هاى دينى به كار مى رود. برخى گفته اند كه اگر شخصيت هاى دينى را از حد ذات خود خارج كنيم و به مقام الوهيت و ربوبيت برسانيم، يا صفات خاص الهى را به آنان نسبت دهيم، يا فضيلت هايى ناممكن را براى آنان اثبات كنيم، غلو كرده ايم. اين تقسيم بندى نيازمند بررسى است. غلو در ذات، به دلايل عقلى و نقلى، محال است؛ اما غلو در صفات و فضايل، محتاج پژوهشى جدى است. گاه واژه هايى براى تعيين مصداق اين نوع از غلو به كار رفته است. تفويض، علم غيب در جزئيات و كليات، و تشريع، از جمله آن واژه ها است. براى اثبات اصل غلو در اين سه قلمرو، مى سزد كه مقياس هايى قطعى و مقبول در دست داشته باشيم. عقل و نقل، دو معيار استوار در بطلان اين گونه باورها است. عقلانيت دينى، غلو را در اين مفاهيم، مردود مى شمارد. روايات دلالت كننده بر غلو در صفات، بيش تر در كتب غير معتبر آمده است. البته مفهوم «اعتبار»، امرى پژوهش پذير است. در هر حال، «كافى» كم ترين روايات، و براى نمونه كتب «حافظ بُرسى» بيش ترين روايات را در اين عرصه ها آورده اند.
بيش ترين نزاع در تاريخ شيعه بر سر بحث غلو در فضايل، مثلاً عدم جواز سهو نبى و امامان است. در مقام ثبوت بايد پژوهيد كه آيا افراد بشرى مى توانند به كمالات فوق بشرى متصف شوند. عقل و نقل چنين چيزى را ممكن مى شمارند. در مقام اثبات نيز روايات فراوانى در اين باب در دست است. البته توجه به بحث حديث سازى و اعتبار كتب روايى نيز امرى بايسته است.
غلو درباره شخصيت على(ع)داستانى درازدامن است. قرآن از غلو درباره شخصيت هاى دينى پرهيز داده است. از غلو درباره على(ع)در دو دهه پس از وفات پيامبر، گزارشى در دست نيست، و آن چه هست، به سال هاى پس از آن باز مى گردد. حضرت درباره غلو و غاليان سخنانى گفته است و در منابع شيعى، گزارش هايى درباره وجود گروه هاى غالى در زمان آن حضرت به چشم مى آيد كه از منظر سندشناسى قابل تأمل است. شخصيت جنجالى عبداللَّه بن سبأ نيز با همين بحث مرتبط مى شود. بى ترديد، غلو از علل روانى، اجتماعى، دينى و سياسى برمى آيد.