نفاق

 «نفاق» به معناى «تمام شدن« و نيز «فرو رفتن و برآمدن» است؛ اما قرآن كريم آن را براى كسى كه كفر خود را پوشيده مى دارد و اظهار ايمان مى كند به كار برده است. بعدها اين واژه با گسترش مفهومى معانى گوناگون يافته و ظاهرسازى و رياكارى را نيز شامل شده است. نفاق دو گونه اساسى دارد: اعتقادى – سياسى؛ اخلاقى – اجتماعى. ويژگى هاى منافقان در گونه نخست، ترديد درونى است. منافق بر اثر اين ترديد، نمى انديشد و حقيقتى را نمى طلبد و از هيچ نشانه اى عبرت نمى گيرد. علم بى عمل، پارسايى دروغين، دنياطلبى و زبانِ بى ريشه در خرد، از ويژگى هاى ديگر چنين منافقى است. اما نفاق در گونه اخلاقى – اجتماعى آن، نشانه هاى ديگرى دارد. آراستگى دروغين، چاپلوسى، چندرنگى و آسانگيرى بر خود و سختگيرى بر ديگران، از جمله آن نشانه ها است.

 امام على(ع)با ژرف كاوىِ عملكرد منافقان، سيماى آنان را ترسيم مى كند. منافق نشانه هاى نفاق خود را آشكار مى كند. شناخت اين نشانه ها راه شناخت منافق است. لحن گفتار، ناهماهنگى زبان و دل، و شيوه رفتار منافق، حقيقت جان او را آشكار مى سازد. در حوزه عمل، منافق خُرد و بى عشق و ناسپاس است. او متكلفانه عمل مى كند، در ظاهر با هر كسى همراه مى شود، غيبت مى كند و خيانت مى ورزد. حق كشى و ظاهرسازى از ديگر نشانه هاى او است. منافق نمى تواند خداوند را در نهان دل خويش ياد كند و همواره با شخصيت هاى تابناك دين دشمنى مى ورزد.

 نفاق نيز چونان همه رذيلت ها، ريشه هايى دارد. حقارت درونى، روح ستيزه جويى و خصومت، هوس، سهل انگارى، كينه و طمع، ريشه هاى شوم نفاق است.

 نفاق زيان هاى بسيار به بار مى آورد. تباهى ايمان، ستيز با حكمت و خرد، رسوايى هر دو جهان، و بى اعتمادى مردمان، فرجام نفاق ورزيدن است. درمان نفاق آسان نيست، اما ممكن است. راه رهايى از نفاق، بهره گيرى از قرآن است. نيز براى پيشگيرى بايد دست ابتهال به ساحت حق دراز كرد.

 امام على(ع)در تمام دوران حيات خود، با منافقان رو يارو بوده است.نفاق در دو دوره پيش و پس از خلافت، از سرسخت ترين دشمنان امام به شمار مى آيد.