دکتر محسن ردادی
عضو هیات علمی گروه مطالعات انقلاب اسلامی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
رهبر انقلاب در دیدار وزیر و مدیران آموزش و پرورش(۱۱شهریور ۱۳۹۹) علاوه بر توجه به سیاستگذاریهای سطح کلان، به سیاستگذاری در سطح خردهفیزیک نیز راهبردهایی ارائه نمودند. سطح خردهفیزیک بخشی است که به زندگی روزمرهی افراد ارتباط دارد و بسیار خردتر، پایینتر و نزدیکتر از سطح کلان و مدیریتی است. اغلب سیاستگذاران تلاش میکنند که خطمشیگذاری را در سطح مدیران دنبال کنند و اعتقاد بر این است که اگر در سطح مدیران بتوان سیاستی را جاانداخت، در این صورت بخشهای فرودستتر دیوانسالاری، خود به خود آن را اجرا خواهند کرد. این قاعده همهجا درست نیست.
در مورد آموزش و پرورش، هرچند سند تحول نوشته و ابلاغ شده، اما غفلت از بخش میکروفیزیک آموزش و پروروش باعث شده که انتظارها برآورده نشود. زیرا تمام اسنادی که ابلاغ میشود در نهایت باید به دست مدیر مدرسه یا معلم اجرا شود. این تصور که نوشتن سند و ابلاغ آن به معنای تغییر خطمشی و تحول بنیادین در آموزش و پرورش است به هیچ عنوان منطبق با واقعیت نبود. به همین دلیل رهبر انقلاب ضمن تاکید بر اجرای سند تحول آموزشوپرورش، به سطح خرده فیزیک آموزش پرورش نیز توجه میکند و در مورد معلمین، استعدادهای درخشان، مهدکودکها و سایر خرده فیزیکهایی که معمولاً در سیاستگذاری کلان مغفول میمانند سخن میگویند.
اهمیت خردهفیزیک آنجاست که در واقع اجراکنندهی اصلی هر خطمشی، این بخش از سازمان است. چهبسا بهترین سندها نوشته میشود و توسط بالاترین مقام سازمان ابلاغ میگردد، اما در مرحله اجرا که باید توسط معلمان و دبیران اجرا شود به صورت کلی کنار گذاشته میشود و آموزش براساس رویکردی دیگر صورت میگیرد. هیچ راهی نیز وجود ندارد که شکاف بین سند و اجرا کشف شود. فقط از طریق تفاوت فاحشی که بین سند مترقی و ارزشمند بالادستی با خروجیهای عملیاتی سازمان وجود دارد میتوان پی برد که این سند اجرا نشده است. تا زمانی که اراده و عزمی برای اجرای سند تحول آموزشوپرورش وجود نداشته باشد و معلمان به عنوان افسران سپاه پیشرفت نخواهند یا نتوانند که آموزشهای خود را براساس سند تحول جهت دهی نمایند در این صورت خروجی مدرسهها هیچ تناسبی با سند نخواهد داشت. پاسخ به این سوال مهم که چرا دانشآموزانی که فارغالتحصیل میشوند تا این حد با معیارهای سند تحول متفاوت هستند را باید در سطح خرده فیزیک جستجو کرد: اصولا بندهای سند تحول، در هنگام آموزش دانشآموزان اجرا نشده که انتظار داشته باشیم دانشآموزانی در تراز سند تحویل جامعه داده شود.
چند نمونه از این سیاستگذاری در سطح خرده فیزیک آموزشوپرورش که در سخنان رهبر انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفته بود مورد اشاره قرار میگیرد:
اول عدم آشنایی معلمان با سند تحول: «گزارشهایی به ما میرسد در بسیاری از جاها اصلاً خبر ندارند از این سند تحوّل. ما میگوییم سند تحوّل، بنده سالهای متعدّد بارها روی سند تحوّل تکیه کردهام، آن مدیر فلان بخش میشنود سند تحوّل را، نمیداند سند تحول چیست! خب اینکه نمیشود. وقتی که ندانست، دل او آشنا نشد، انگیزه پیدا نمیکند. بایستی این تبیین بشود؛ نه فقط برای مدیران، [بلکه] برای کارکنان عمده، حتّی برای معلّمین» دقیقاً مانند اینکه مغز فرمان را صادر کند ولی در خلال رسیدن پیام به دست یا اندام حرکتی دیگر اختلالی به وجود بیاید و دقیقاً در محل سیناپس پیام منتقل نشود. در این صورت اندام حرکتی از فرمان مغز باخبر نیست و آن را اجرا نمیکند چون اتصال قطع است. این اهمیت خرده فیزیک را مشخص میکند.
دوم اجرای سند ۲۰۳۰ در سطحهای خرد: «مثل همین سند ۲۰۳۰؛ که… الان هم شنیدهام گوشهکنار بعضی از اجزای این سند همین طور به وسیلهی بعضی آدمهای ناباب یا غافل دارد اجرا میشود و دنبال میشود.» پس از نهیب رهبری، دولت اجرای سند ۲۰۳۰ را متوقف کرد. اما این توقف در سطح کلان به معنای عدم اجرای آن در سطح خرد نیست. بسیاری از اشخاص «ناباب یا غافل» که دل در گروی غرب دارند، به صورت نامحسوس و پنهان، بندهای سند ۲۰۳۰ را اجرا میکنند. این نشان میدهد که بدون سیاستگذاری جدی در سطح خرده فیزیک نمیتوان سندی را اجرا کرد یا جلوی اجرای سندی را گرفت.
سوم توجه به شأن معلم: سیاستگذاریهای کلان و ابلاغ سند بالادستی به معنای بینیاز شدن از کارگزاران سطحهای پایینتر نیست. معلم باید به عنوان میکرو فیزیک آموزشوپرورش به اندازه کافی آگاهی، انگیزه و اعتمادبهنفس داشته باشد تا بتواند مسئولانه بندهای سند تحول را اجرا کند.
چهارم. جذب معلمان مؤمن و با استعداد: معلمی که مؤمن، صادق، باسواد و دارای تحلیل سیاسی درست نباشد، چگونه میتواند دانشآموزان را به خوبی تربیت کند؟ خوشبختانه توفیق تدریس و خدمت در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی را دارم و در کنار انبوه دانشجویان بسیار مستعد و متدین، افرادی را میبینم که به عنوان دبیر جذب شدهاند اما دارای گرههای عمیق جنسی، عقیدتی و سیاسی هستند. اطمینان دارم معدود فسادها و مشکلاتی که گاه و بیگاه در مدارس فاش میشود ناشی از بیتوجهی در جذب افراد با کیفیت و با انگیزه است. نباید جذب معلمان و دبیران از بین افرادی باشد که در هیچ رشتهی دیگری قبول نشدهاند و معلمی را ناچار به عنوان گزینهی آخر انتخاب کردهاند.
پنجم: مهدکودکها که پایه و آغاز تحصیلات رسمی در آموزش و پرورش محسوب میشود متأسفانه کمتر مورد توجه قرار میگیرد و تقریبا سیاستگذاری و نظارت و… به کلی رها شده است. در حالی که مهمترین دورهی یادگیری کودک در همان سنین است.
به هرحال بدون توجه به سطح خرده فیزیک آموزشوپرورش، نمیتوان با نگارش سند، شعار دادن، هزینههای کلان و… به نتیجه رسید. باید پذیرفت که خروجیهای آموزش و پرورش کیفیت مورد انتظار را ندارند و متأسفانه هرچه میگذرد نتیجه بدتر هم میشود. سستباوریها، انحرافهای سیاسی و کاستیهای علمی که در دانشگاهها گاه دیده میشود، عمدتا محصول دانشگاه نیست. بلکه نقصها و ایرادهایی است که دانشجویان از دبستان و دبیرستان با خود آوردهاند. این ایرادها نیز مربوط به وزیر یا سند نیست. بلکه اغلب خللهایی است که در سطح خرده فیزیک آموزش و پرورش وجود دارد. باید به این فهم از سیاستگذاری برسیم که آموزشوپرورش اتاق وزیر یا وزارتخانه نیست، آموزشوپرورش آن معلمی است که در کلاس درس در یکی از روستاهای دورافتاده نشسته و تصمیم میگیرد که چه مطلبی را با چه لحنی و با چه زبان بدنی به دانش آموز منتقل کند. اگر این معلم خوب انتخاب نشده باشد، اگر از نظر معاش تکریم نشده باشد، اگر خود دارای خلجانهای اعتقادی و سیاسی باشد، در این صورت شک نکنیم که دانشآموزان را بر اساس سند تحول تربیت و پرورش نمیدهد.