به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، نشست علمی «کرونا و احتمال تکینگی در ادبیات داستانی»، به همت گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه و با حضور و ارائه آقای دکتر مهدی کاموس و همچنین اعضای هیات علمی گروه ادبیات اندیشه در تهران برگزار شد.
در این نشست علمی مهدی کاموس به عنوان ارائه دهنده بحث با بیان مقدمهای درباره تکینگی فناوری به عنوان تحول در زندگی انسان پس از رشد شتابان و سریع فناوری و پیشی گرفتن هوش مصنوعی بر هوش طبیعی انسان، به هویت کرونا و سپس احتمال تکینگی در ادبیات پرداخت.
نویسنده کتاب مبانی زندگینامه داستانی در باره هویت کرونا گفت:« مسئله اساسی این است که ما هنوز با هویت کرونا آشنا نشدهایم. یعنی الان به سادگی نمیتوانیم بگوییم دقیقا کرونا چیست و چه هویتی دارد. آنچه که معلوم است، کرونا به یک بیسوالی و خلأ در حوزه تفکر جهان، پایان داد و باعث ایجاد نوعی چالش فکری در جهان شده است. متفکرهای دنیا در این چند ماه انگار که موضوعی نداشته باشند و موضوع جدیدی یافتهاند، به مسئله کرونا پرداختهاند و همچنان درباره آن میگویند. به عبارت دیگر، کرونا مسئله و الگو را در جهان عوض کرده است. یعنی با پاندمی کرونا، پرابلم جهان تغییر کرده، پَترن تفکر یا به عبارت بهتر پارادایم مسلط جهان عوض شده است. از اینرو، ما از درک چیستی این مسئله هنوز عاجزیم و نتوانستیم به درستی چیستی این مسئله را درک کنیم؛ کمااینکه تقریبا همه جهان در این وضعیت قرار دارند.»
کاموس با مقایسه چالش دین و اخلاق دوران کرونا با رنسانس ادامه داد:«میخواهم توجه کنیم که الان نظریههای مهم جهان به چالش کشیده شدهاند. مثلا چامسکی میگوید بحث نئولیبرالیسم به انتهایش رسیده یا اینکه فوکویاما دیگر نمیتواند اثبات کند پایان تاریخ اتفاق افتاده است. زیرا، دیگر لیبرال دموکراسی حل کننده مسائل جهان نیست. هابرماس می گوید ما باید به جهل خودمان در برابر جهان اعتراف کنیم. چنانچه آلن دوباتن بر جهل بشر و نقصان انسان متکبر تاکید میکند. کسی مثل ژیژک کرونا را کیفر غارت طبیعت از سوی بشر میداند و به دنبال نوعی کمونیسم جدید جهانی در مقابله با ملی گرایی، نژادپرستی و در نهایت مقابله با غلبه اقتصاد بر اخلاق و سلامت مبتلایان به کروناست.»
برگزیده نخستین جشنواره ادبی خاتم درباره شرایط برخاسته از تاثیرات فراگیری کرونا گفت:« در شرایطی که قرار داریم مسئله جهان از یکسو به سمت ابزورد و تفکر پوچی میرود، و از سوی دیگر به سمت تفکر معنویتگرا حرکت میکند.
در بُعد یاس و ناامیدی و درماندگی، پاندمی کرونا انسان غفلتزده را مرگ آگاه کرده؛ از مرگ آگاهی به مرگ اندیشی رسانده و این مرگ اندیشی در هر دو گروه معتقد و منکر به آخرت را به طور جدی و ملموس میبینیم. در واقع، چه افرادی که به زندگی پس از این دنیا اعتقاد دارند و چه آنهایی که اعتقاد ندارند؛ الان با مسئله «زندگی» روبرو نیستند؛ با مسئله «مرگ» روبرو هستند، با مسئله «تنهایی» روبرو هستند.
از بُعد دیگر در کنار این تفکر ابزورد و این تفکر نیهلیسم منفی و خسته کننده، تفکر معنویتگرا مطرح است که دو سر طیفش وجود دارد؛ از نیایشهای مقطعی، ناگزیر و از روی ترس تا استغاثههای مشتاقانه فردی و جمعی آخرالزمانی! نمونهاش اجرای ترانه نماز یا نیایش است که اخیرا چهار سلبریتی بزرگ موسیقی جهان اجرا کردند؛ یعنی بوچلی، سلن دیون، لیدی گاگا و دیگری که آمدند چهار نفری یک موسیقی را اجرا کردند که در خانه بمانیم به نام نماز، نیایش و از سوی دیگر تفسیرهای آخرالزمانی اسلامی و مسیحی که داریم. میشود گفت همه اینها در پاسخ به مسئله پاندمی کرونا، دستشان بالاست. نشانهاش هم این است که تمام فیلسوفان، تمام دولتمردان، تمام متألهان جهان، تمام روحانیون جهان، امروز یک چیز می گویند اما فردا یک چیز دیگر میشود. آنوقت، یک چیز دیگر میگویند، پس فردا یک چیز دیگرتر میشود. حالا شاید ما بگوییم این از ویژگیهای دوران آخرالزمانی است یا از ویژگی های دوران بحران است، آن یک بحث دیگری است.»
هویت کرونا و مسئله شر در جهان و ادبیات داستانی
مهدی کاموس در نشست علمی «کرونا و احتمال تکینگی در ادبیات داستانی»، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت:« شاید هویت کرونا در حال ساخته شدن است و شاید دیگرانی دارند این هویت را میسازند. ولی الان کرونا به عنوان «مسئله شر» در دنیا مطرح و شناخته شده است. مسئله، سردرگمی در برابر شیوع شر در یک جبهه به نام جهان است. پس مسئله جهل، ناتوانی، شکست غرور انسان مدرن، تنهایی، درماندگی و ناامیدی است. به خاطر همین است که در ادبیات می بینیم طاعون کامو به عرصه نشر برگشت میکند، در انتظار گودو بکت دوباره برگشت میکند. زیرا بحث اینست که به هر حال زندگی با شر چه رابطه ای میتواند برقرار کند. زیرا، مسئله بازگشت شر، عینی و وحشت در جهان مطرح شده است. البته برای معتقدان به آخرالزمان مسئله، انتظار و امید پس از یک دوره وحشت در جهان مطرح است.
رمان هایی که الان در جهان مطرح شدهاندعبارتند از رمان قرنطینه لوکلزیو که درمورد آبله است، طاعون در مورد بیماری طاعون اثر کامو، عشق سالهای وبا از مارکز یا اخیرا رمان روزگار آلودگی از پائولو جوردانو است.
الان میبینم بسیاری از رمان نویسان جهان شروع کردهاند در این باره رمان بنویسند یا مجموعه داستان های دسته جمعی مینویسند. مثلا در ایتالیا الان روبرتو پروچی دارد رمان می نویسد. شصت نویسنده عامه پسند مثل مارک لوی در فرانسه دارند یک مجموعه داستان می نویسند.»
احتمال تکینگی زودرس در جهان و ادبیات داستانی
کاموس پس از بحث درباره تکینگی، درباره واکنش ادبیات داستانی به هویت کرونا گفت:« بار دیگر تکنولوژی پیوند خود را با جهانی شدن نشان داده و چه بسا، تحمیل کرده است و فضای زندگی را تغییر داده، به خصوص فضای آموزش، حمل و نقل و خدمات را تغییر داده است. اصولا تغییرات اساسی در جهان با تغییر در آموزش، ارتباطات و حمل و نقل شروع میشود.
کرونا پیش بینی های مربوط به ۲۰۳۰پیشرفت فناوری و در فاز بعدی سلطه فناوری در ۲۰۴۵ یا ۲۰۵۰ را سرعت بخشیده است. در واقع جهان دارد به نوعی به تکینگی خودش نزدیک میشود. در تفکرات و مطالعات آینده، ریموند کرزویل، نظریه «تکینگی فناوری» را مطرح می کند. یعنی دورهای که با پیشرفت لگاریتمی فناوری، هوش مصنوعی بر هوش انسانی برتری مییابد و جهان وارد مرحله جدیدی میشود. حمل و نقلها و نوع ارتباطات تغییر میکند. خدمات الکترونیک میشوند. خدمات از طریق رباتها انجام میشوند. اینترنت اشیا همگانی میشود. رباتها وارد زندگی روزمره میشوند، آوارتارها وارد میشوند، احتمالا انسان وارد سکندلایف میشود و اینها ادبیات خاص خودش و داستان خودش را می آفریند و ادبیات داستانی دچار تکینگی میشود.»
واکنش حداقلی و حداکثری ادبیات داستانی به کرونا
دبیر تاریخ شفاهی ادبیات کودک و نوجوان ایران در واکنش حداقلی و حداکثری ادبیات داستانی به کرونا ادامه داد:« واکنش حداقلی حوزه نشر شاید به سمت ادبیات اینتراکتیو و تعاملی برویم، شاید به سمت خودانتشاری برویم. چنانکه، در حوزه محتوا، زبان جدید پدید آمده. در بحث فرم، کمیک استریپها دوباره مطرح شدهاند، ادبیات مینی مالیستی دوباره مطرح شدهاست. در ژانرهای ادبیات،الان شاید زندگینامه نویسی، یادداشت نویسی، خاطره جمعی نویسی، رشد سریعتری داشته باشند اما رمان در پس این ماجرا شکل میگیرد.»
مهدی کاموس درباره احتمال تکینگی در ادبیات داستانی با سرعت یافتن نقش فناوری در تولید روایتهای داستانی گفت:«در عرصه تغییر ماهیت روایت و داستان، شاید به تکینگی در ادبیات داستانی برسیم و فناوری، روایت داستانی را برعهده بگیرد! شاید به سمت تغییر مراجع روایت از واقعیت بیرونی و واقعیت تخیلی به واقعیت سایبری و سلطه واقعیت مجازی در روایتها برویم و احتمال دارد ساخت داستانها و روایت آنها به دست ماشینها یا آواتارهای داستاننویس بیفتد و ادبیات داستانی به سوی داستانهای بدون نویسنده برود، چنانکه «اوبر»، «اسنپ» و غیره به عنوان تاکسی اینترنتی، هیچ ماشینی ندارند و «علی بابا» فروشنده بلیط هواپیمایی هیچ هواپیمایی ندارد؛ داستان، نیز با رخداد تکینگی، ناشر و نویسنده مشخصی نداشته باشد. چه بسا، انسانهای دوستدار داستان، به لطف هوش مصنوعی خود بهترین نویسنده داستان منحصر به فرد خود باشند یا هوش مصنوعی و رباتها داستان نویسهای آینده شوند. چنانکه در ۲۰۱۹ رمان کوتاهی ربات نوشته، برنده جایزه ادبی هوشی شینیچی ژاپن شد و در مسابقه نیویورک تایمز، مخاطبان تفاوت داستان کوتاه انسان نوشته و ربات نوشته را تشخیص ندادند. از سوی دیگر شرکت نریتیو ساینس امریکا، مدعی تولید داستان بدون نویسنده انسانی است.»
در ادامه این نشست دکتر احمد شاکری عضو هیات علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشگاه به طرح بحث پرداخت و گفت: از ارائه جناب اقای کاموس و اطلاعاتی که در این باره در اختیار قرار دادند سپاسگزاریم. این دومین جلسه ای است که درباره ادبیات و کرونا در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار می شود و بر این موضوع صحه می گذارد که کار علمی در این باره تا چه حد ضروری و تا چه میزان مغفول واقع شده است. لذا لازم است جهت بسط مطالب و طرح دیدگاههای مختلف در این باره این نشست ها ادامه یافته و مجامع علمی دیگر نیز به بحث وارد شوند.
جناب اقای کاموس در چهار بخش مطالبشان را ارائه کردند. نکته نخست این است که در پیشبرد این بحث مبانی ان، روش شناسی ان و علوم مرتبط با ان شناخته شوند. دامنه این بحث به مقوله فلسفه هنر، فلسفه ادبیات، زیبایی شناسی، اینده پژوهی کشیده شده است. لذا این بحث زمانی روشن خواهد شد که در حوزه فلسفه ادبیات درباره چیستی، غایت، علت فاعلی، قاعده مندی ادبیات، ابداع در ادبیات، نقش قوه خیال در شکل گیری ادبیات سخن گفته شود. اینکه ایا دوران تولید ادبیات زمانی به پایان خواهد رسید و ابداعی وجود نخواهد داشت؟
نکته مهم دیگری که به بحث جناب اقای کاموس بر می گردد موضع ما در طرح این بحث و ارتباط ان با هدف گذاری در بحث نظری و کارکردگزینی درباره ان است. تقریبا با ورود مباحث جدید از غرب به کشورمان از مشروطه شاهد این بوده ایم که نه تنها مبانی نظری ترجمه شده اند، بلکه تلاش شده است تجربه غرب درباه هنر و ادبیات و موضع غرب محور پژوهش قرار گیرد. غالبا موضع و وضعیت ایران لحاظ نشده است. سئوال این است که موضع اقای کاموس در این بحث چیست؟ من در طرح بحث ایشان موضع ایرانی اسلامی و برگرفته از حکمت دینی را مفقود دیدم. یعنی مبانی که ایشان در بحث بکار بردند و منابعی که بدان ارجاع دادند و تجربیاتی که به عنوان شاهد مثال بیان کردند همگی برامده از تفکر و زیست غرب بود. بنابر این حتی اگر مجموعه شواهد و دلایل ارائه شده در بحث صحیح باشد این نه تنها بازتابی از رخدادهای کنونی در فضای ادبی کشور اعم از تولید کنندگان، تجربه ادبی و مصرف کنندگان و مخاطبان ادبیات داستانی ایران اسلامی نیست، بلکه اساسا نوع پیش بینی وقایعی که در دهه های آتی رخ خواهد داد با انچه در جامعه کنونی ما رخ می دهد متفاوت است. این نکته بسیار اهمیت دارد که گاه ما وضع موجود را تشریح و تعریف می کنیم و اینگونه گمان می شود که اگر این وضعیت ادامه یابد موقعیت هایی را در اینده در پی خواهد داشت. گاه وصف ما از اینده در نسبت با برنامه ریزی ما از انچه توقع می رود و مطلوب است صورت می گیرد.
نکته دیگر ان است که موقف این بحث مسئله کرونا نیست. به تعبیری مقوله کرونا به نظر می رسد نمی تواند موقف مناسبی برای نتیجه گیری درباره این بحث باشد. اصل این بحث که امکان پیشی گرفتن تکنولوژی و هوش مصنوعی از هوش انسانی است مربوط به زمان فعلی نیست و پیش از این هم مطرح بوده است. اما نحوه طرح بحثی که در این جلسه توسط جناب اقای کاموس مطرح شد اینگونه بود که به نظر میرسید ظهور مسئله کرونا به عنوان نشانه قابل اعتنا در تحقق این وعده قلمداد شده است. به نظر می رسد اگر قرار باشد درباره تکینگی صحبت شود لازم است مجموعه دلایل متعددی در این باره گرداوری شود و مولفه ها و عوامل بسیار زیادی درباره ان جمع اوری گردد. خب شاید البته به دلیل ضیق وقت جناب کاموس تنها به چند اثر یا چند تئوریسین غربی اشاره کردند که به نظرم اینها برای اثبات بحث یا طرح جدی احتمالی بودن ان کافی نیست. علاوه بر این، تاکید بر اینکه با بروز بیماری ناشی از ویروس کرونا عملا جهان به سمت پوچی رفته است و اثار داستانی سیاهی چون طاعون البر کامو و در انتظار گودو، عشق سالهای وبا مطالعه شده است این دلایل کافی نیستند. با امار مطالعه چند رمان نمی توان مواجهه ادبیات با کرونا را با دامنه جهانی اش تحلیل و قضاوت کرد. به تعبیری در ارائه جناب کاموس ادله نوعا اخص از مدعی هستند. بلکه در نقطه مقابل شاهد بوده ایم که موجی از توجه به خداوند و عامل غیبی در جهان شکل گرفته است و ویروس کرونا ابهت پوشالی تکنولوژی مدرن را بر باد داده است. ناتوانی انسان مدعی امروزی را اشکار ساخته است. بنابر این اگر بخواهیم از این واقعه نتیجه بگیریم باید بپذیریم انسان از تکنولوژی و اختراعات خود نا امید شده است و به ضعف خود پی برده است نه اینکه تکنولوژی را مرجع نیازهای خود بیابد تا جایی که اساسا هوش مصنوعی را بر هوش طبیعی تفوق دهیم.
نکته دیگری که مطرح کردند این بود که در مجله نیویورک تامیز و تجربه ای مشابه در ژاپن داستانهایی توسط رباتها و هوش مصنوعی نوشته شده است که مخاطبان قادر به تشخیص انها از داستانهایی که انسان نویسنده اش بوده نشدند. لازم است این تجربیات دقیقا تحلیل شوند. این بیان کلی قادر نیست چیزی را ثابت کند. باید دید ماهیت اثاری که خلق شده تا چه حد خلاقه و ابداعی بوده و از ارزشهای هنری برخوردار بوده. و اینکه اساسا این داستانها توسط چه کسانی قضاوت شده اند. ایشان به نمونه ای از پیش بینی هوش مصنوعی دربازه کلمات پر تکرار متن اشاره کردند که این دلیل هم اخص از مدعا است. چرا که اساسا هنری چون ادبیات را نمی توان تنها با تکرار کلمات قضاوت کرد.
ضمن انکه دلایل متعددی در این باره و جود دارد که داستان نویسی خلاقه توسط هوش مصنوعی غیر ممکن است و زمانی نخواهد رسید که هوش مصنوعی از انسان در این زمینه پیشی بگیرد. زیرا نوشتن داستان نیاز به شناخت انسان دارد. و هیچ دو انسانی در طول تاریخ دقیقا شبیه به هم نبوده اند. چه انها که امده اند و رفته اند و چه انسانهایی که هنوز متولد نشده اند. با این حساب چگونه می توان ادعا کرد هوش مصنوعی انسان را به تمامه می شناسدف جهان و اسرار ان را که هنوز درصد کوچکی از ان برای بشر کشف شده است می شناسد و زمانی می رسد که دیگر انسان داستانی نخواهد نوشت؟ مگر می توان از مجهول داستان نوشت؟ دلیل دیگر بر ضد این ادعا ان است که هوش مصنوعی حداکثر قادر است بر اساس نمونه های موجود و توجه به قواعد و اسلوب های مشترک دست به نواوری بزند. این بدان معنی است که اگر این نمونه ها نبودند اساسا هوش مصنوعی قادر به روایت نبود. دیگر انکه برخی شخصیت ها و برخی موقعیت ها اساسا هنوز وارد روایت نشده اند برخی فرم ها در اینده می ایند و اکنون موجود نیستند پس نمونه ای ندارند که رباتها بر اساس ان داستان بنویسند و این انسان است که باید انها را وارد ادبیات کند. دلیل دیگر بر ضد این مدعا این است که امکان پیشی گرفتن ربات از انسان در نوشتن داستان به معنای کشف قواعد هنر روایت و به تعبیری فرمولیزه کردن روایت داستانی و هنر داستان است. چنین چیزی غیر قابل تحقق است. هنر از این جهت که زاینده است هنر است. هنر اگر در قالب فرمول به تمامه در اید اساسا دیگر هنر نیست.
علاوه بر این با ادعایی که در جلسه مطرح شد می توان از ادبیات داستانی هم فراتر رفت و در تمامی هنر ها مدعی شد زمانی خواهد رسید که رباتها و هوش مصنوعی از انسان پیشی می گیرند و اساسا مقوله هنر از دست انسان خارج می شود. کسی که چنین ادعایی می کند انسان را در معنای واقعی خود نشناخته است و جهان را با پیچیدگی هایش تصور نکرده است. ایا می توان ادعا کرد ما با فرمولیزه کردن شعر حافظ از ربات می خواهیم برای ما شعر حافظ بسراید؟! قیاس هنر داستان با شطرنج که در ان کامپیوتر های پیشرفته در بازی شطرنج از اساتید این رشته پیشی گرفته اند قیاس مع الفارق است.
اما چندان موافق پیشنهادی که در انتهای بحث ارائه شد نیز نیستم. اگر نگاه ما به فرایند تحولات غرب باشد و نگاه من عندی و بومی به ادبیات داستانی و داشته هایمان نداشته باشیم در حقیقت باید تسلیم تصویری شویم که دراینده از ادبیات جهانی ارائه می شود. نهایت کاری که با این فرض می توانیم انجام دهیم ان است که ما موقعیت هایمان را وارد ادبیات داستانی کنیم تا در نهایت در کامپیوتری که قرار است در اینده برای انسانها داستان بنویسد این موقعیت ها نیز وجود داشته باشد. این موضعی انفعالی است که با پذیرش برتری هوش مصنوعی بر هوش انسانی تفوق پیدا خواهد کرد.
در پایان اعضای گروه ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به نقد و بررسی سخنان این نشست علمی پرداختند.