به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجتالاسلام دکتر محمد ملکزاده عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه در یادداشتی به بررسی تعیین ضربالاجل ۶۰ روزه ایران برای ۵ کشور باقیمانده در برجام پرداختهاست که متن این یادداشت در ادامه از منظرتان عبور خواهد کرد:
پس از گذشت یکسال از خروج دولت آمریکا از برجام و بدعهدیها و رفتارهای تحکم آمیز کشورهای اروپایی در قبال پایبندی ایران به مفاد عهدنامه برجام، دولت بالاخره تصمیم گرفت واکنشی نه چندان قاطع نسبت به عهدشکنیهای طرفهای مقابل ایران در برجام اتخاذ نماید. این واکنش که شامل تعلیق بخشی از فعالیتهای داوطلبانه ایران در برجام میباشد گرچه بعد از مدتها انفعال و عدم واکنش جدی به دشمنیها و تهدیدها میتواند اقدامی جدید و درخور توجه به حساب آید، اما به لحاظ زمان انجام و ماهیت آن نمیتواند پاسخی مناسب به رفتارهای قلدرمابانه آمریکا و اروپا در برابر تعهد کامل ایران به مفاد برجام تلقی گردد. زیرا اولا ماهیت پاسخ مبنی بر دو اقدام مشخص اعلام شده، به نوعی استفاده از مهره سوخته و از بین رفته است و همانگونه که شخص وزیر محترم امور خارجه هم تاکید کرد دو اقدام ایران در پاسخ به نقض عهدهای پی در پی آمریکا و اروپا قبلا به دلیل تحریم آمریکا، اساسا امکان اجرایی شدن نداشت و حتی اگر ایران نیز تصمیم به عدم فروش آب سنگین و اورانیوم غنی شده مازاد را نمیگرفت به دلیل تحریم آمریکا نمیتوانست آنها را بفروشد.
ثانیا تاخیر زمانی طولانی در اعلام واکنش ایران به عدم پایبندی به برجام از سوی طرفهای مقابل ایران، اثر آن را به حداقل رساند. از این رو همچنانکه انتظار میرفت طرف اروپایی نیز اقدام ایران را جدی نگرفت و حتی با گستاخی ایران را تهدید به بازگرداندن تحریمهای گذشته در صورت عدم اجرای کامل مفاد برجام نمود. تحریمهایی که به دلیل خروج آمریکا از برجام و عدم واکنش جدی اروپا به این نقض عهد آشکار عملا پیش از این بازگشته بودند.
مسلما مهمترین دلیل رفتار غیرمنطقی و تحکم آمیز اروپا و آمریکا با ایران را میتوان در رفتار ملایمت آمیز و غیر قاطع دولت جستجو کرد که همواره در سیاست خارجی خود سعی نموده در برابر زورگویی نظام سلطه رفتاری ملایم و نرم داشته باشد. در حالی که تجربه نشان داده در برابر قلدری و زورگویی زورگویان نباید با ملاطفت و نرمی رفتار کرد زیرا به جریتر شدن جریان زورگو و متکبر میانجامد. حداقل انتظاری که ناظران منصف و بیطرف در سطح بین الملل در خصوص واکنش ایران به نقض برجام از سوی آمریکا و حتی از سوی کشورهای اروپایی داشتند این بود که اقدام فعلی و مرحله به مرحله ایران در همان تاریخ (یکسال پیش) و بلافاصله پس از خروج آمریکا انجام میشد.
به عبارت دیگر بهترین فرصت طلایی برای واکنش برجامی ایران در همان روز اعلام خروج ترامپ از برجام بود چرا که اولا نقض عهد برجام از طرف مقابل انجام شده بود و جهان منتظر عکسالعمل ایران در برابر این نقض عهد آمریکا بود و کسی هم ایران را به لحاظ پاسخ متقابل به این اقدام غیرقانونی آمریکا که با به راه افتادن موج جهانی همراه شده بود سرزنش نمیکرد و ثانیا اروپاییان با مشاهده اقدام قاطع و به موقع ایران و احساس خطر واقعی برای نابودی برجام، سرعت عمل بیشتری برای حفظ برجام از خود نشان میدادند و آمریکا نیز با مشاهده جدیت ایران جرات وضع تحریمهای بیشتر را به خود نمیداد. اما متاسفانه واکنش انفعالی ایران در آن زمان، اروپا و آمریکا را به این جمعبندی رساند که ایران قصد خروج از برجام را ندارد و آنان میتوانند بدون پرداخت هزینه، فشارها را بر ایران افزایش دهند و ایران را به انجام تعهدات خود به صورت یکجانبه وادار نمایند. چنانکه چندی پیش روزنامه واشنگتنپست در سرمقاله خود تشدید فشارهای اقتصادی به ایران را نتیجه عدم واکنش درخور تهران در پاسخ به دور پیشین تحریمها توصیف کرد. با تمام این احوال تصمیم جدید برجامی ایران هر چند دیر هنگام و ضعیف بود اما میتواند نمایانگر خروج دولت از سیاست خارجی انفعالی در برابر جریان ظلم و واکنش به رفتارهای قلدرمابانه آمریکا و اروپا تلقی گردد.