اهل ‌‌بیت(ع) در منظومه فکری حضرت امام

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌‌الاسلام دکتر قاسم ترخان، مدیر گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه در گفت‌وگو با تحریریه فکرت با اشاره به این‌‌که حب اهل ‌‌بیت(ع) از بهترین حسنات شمرده شده است، ابزار داشت: بررسی این ویژگی در اندیشه و عمل امام خمینی می‌تواند راهگشا باشد.

متن زیر حاصل گفت‌و‌گوی فکرت با عضو هیأت علمی گروه کلام پژوهشگاه است که تقدیم مخاطبان فرهیخته می‌شود.

*به‌‌عنوان نخستین سؤال جایگاه اهل‌‌بیت(ع) را در منظومه فکری امام خمینی(ره) چگونه می‌بینید؟

از آنجایی که بر اساس فرمایش حضرت علی(ع) «أَحْسَنُ‏ الْحَسَنَاتِ‏ حُبُّنَا وَ أَسْوَءُ السَّیِّئَاتِ بُغْضُنَا» این گفت‌وگو به یکی از ویژگی‌‌های بارز امام راحل اشاره خواهد کرد. از این منظر در بعد اندیشه‌ای به سخنان آن بزرگوار درباره اهل‌‌بیت و دیگر مسائل مطرح خواهد شد.

امام راحل از سویی مقامات بالایی اثبات می‌کند و از سویی دیگر به بحث غلو توجه دارد. در موارد متعددی برخورداری آن حضرت از همه ابعاد انسانیت و جمع بین متضاد و در عین بنده خدا بودن می‌فرماید: «علی(ع) که در هر جا می رویم، اسم او هست … این علی همه چیز است؛ یعنی در همه ابعاد انسانیت درجه یک است؛ بنابر این هر طایفه‌ای خودشان را به او نزدیک می‌کنند. این علی همه چیز ماست و ما همه باید تابع او باشیم. در عبادت فوق تمام عبادت کنندگان بود. در زهد فوق همه زاهدها بود. درجنگ فوق همه جنگجویان بود. در قدرت فوق همه قدرتمندان بود؛ و این اعجوبه ای است که جمع ما بین چیزهای متضاد باهم کرده است. علی یک بشر ملکی و دنیایی است که ملکیان از او سخن گویند. یا یک موجود ملکوتی است که ملکوتیان او را اندازه گیری کنند. اولی آن است که … بگوییم علی بن ابی طالب(ع) فقط بنده خدا بود و این بزرگ‌ترین شاخصه اوست که می توان از آن یاد کرد و پرورش یافته و تربیت شده پیامبر عظیم الشأن است؛ و این ازبزرگ‌ترین افتخارات است.

نکته دیگر که لازم است به آن پرداخته شود، دیدگاه امام راجع به حضرت زهرا(س) و سخن گفتن جبرئیل با وی است.

امام خمینی درباره آن حضرت این روایت را نقل می‌‌کند: فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) بیش از هفتاد وپنج روز زنده نماند. داغ پدر اندوهی سخت بر قلبش وارد ساخته بود؛ به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می آمد و او را درعزای پدر تسلیت می گفت.خاطر غمین زهرا را تسلی می بخشید و از مقام و منزلت پدرش، حوادثی که بعد از رحلت او بر فرزندانش وارد می گردید، خبر می داد. امیر مؤمنان(ع) آنچه جبرئیل می‌گفت به رشته تحریر در می آورد. مجموع این سخنان «مصحف فاطمه» را شکل می‌‌دهد.

البته این جهت نیز به شأن و منزلت نبوت ارتباط ندارد؛ زیرا در قرآن کریم از حضرت مریم و سخن گفتن جبرئیل با او یاد می کند. با اینکه آن حضرت، پیامبر نبود. امام خمینی در این زمینه بیان می‌‌دارد که در قرآن کریم آیاتی هست که دلالت می‌کند بر آنکه اشخاصی که پیغمبر نبودند، ملائکه؛ بلکه جبرئیل را دیدند و با او سخن گفتند. ما نمونه ای از آن را اینجا یاد می‌کنیم: (اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک واصطفیک علی نساءالعالمین) (آل‌‌عمران/۴۲) یعنی چون ملائکه گفتند به مریم که خدا تو را برگزیده و پاکیزه کرده و فضیلت داد بر زن‌‌های جهان، پس از آن خدای تعالی حکایت مریم را نقل می کند. از آیه ۴۴ بسیاری از حالات عیسی مسیح و معجرات او را ملائکه برای مریم نقل می‌‌کند و از غیب به او اخبار می دهند. در سوره مریم (آیه ۱۷) می‌‌گوید: (فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشراسویا)؛ و قضیه مراوده ملائکه و جبرئیل با مریم در بسیاری ازآیات قرآن مذکور است و خبرهایی که از غیب به او دادند، خداوند نقل می کند. آمدن جبرئیل نزد حضرت صدیقه از عظمت و تعالی روحی و اوج معنوی آن بزرگوار حکایت می‌‌کند

امام خمینی(ره) در این زمینه معتقد است که مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هرکسی می آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‌خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است.

*رفتار و عمل امام خمینی در قبال اهل ‌‌بیت(ع) چگونه است؟

رفتارهایی از امام در زندگی‌ بابرکتش ثبت شده است که حاکی از عشق بالای ایشان نسبت به اهل‌بیت(ع) بوده است. وی در نقد و پاسخ به شبهاتی که در کتاب اسرار هزار ساله مطرح شده است،‌ کتاب کشف الاسرار را نوشت. حضرت امام(ره) در این زمینه می‌‌گوید: یک بار در حال رفتن به مدرسه فیضیه مشاهده کردم که عده‏ای دارند راجع به کتاب اسرار هزار ساله بحث می‏‌کنند، ناگهان به ذهنم آمد که ما داریم درس اخلاق می‌‌گوییم؛ حال آن‌‌که این بحث‌‌ها در حوزه‏‌ها هم نفوذ پیدا کرده است. از این رو ایشان بلافاصله تصمیم می‌‏‌گیرند از وسط مدرسه فیضیه برگردند و دیگر به درس نمی‏‌روند. طی یک ماه، تا چهل روز تقریبا همه کارها را کنار می‏‌گذارند و کتاب کشف الاسرار را در نقد آن رساله می‏‌نویسند. آن زمان نیز ایشان موفق به تشکیل حکومت اسلامی شدند در برخورد با کسانی که الگوی یک زن را یک بازیگر معرفی کرده بودند، اقدام بی‌نظیری کردند که لازم است بدان توجه شود. در هشتم بهمن ماه ۱۳۶۷ رادیوی جمهوری اسلامی ایران در سالروز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) در برنامه‌ای زنده از مخاطبانش سؤال می‌کند الگوی شما به عنوان زن ایرانی کیست؟ غیرت دینی امام نسبت به دفاع از اهل بیت(ع) به جوش آمد و در نامه‌ای نوشت: «آقای محمد هاشمی مدیرعامل صدا و سیمای جمهوری اسلامی. با کمال تاسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه ۸ بهمن) از صدای جمهوری اسلامی مطلبی در مورد الگوی زن پخش گردیده‌ است که انسان شرم دارد بازگو نماید. فردی که این مطلب را پخش کرده ‌است تعزیر و اخراج می‌گردد و دست‌اندرکاران آن تعزیر خواهند شد. در صورتی که ثابت شود قصد توهین در کار بوده‌ است، بلاشک فرد توهین‌کننده محکوم به اعدام است. اگر بار دیگر از این گونه قضایا تکرار گردد، موجب تنبیه و توبیخ و مجازات شدید و جدی مسئولین بالای صدا و سیما خواهد شد. البته در تمامی زمینه‌ها قوه قضاییه اقدام می‌نماید.

دومین نکته‌‌ای که می‌‌توان بیان کرد، بحث تقدم حب به اهل بیت(ع) بر حب خود و فرزندانش است. در روایتى، رسول اکرم(ص) مى‌‏فرماید: «هیچ کس از شماها ایمان ندارد، مگر اینکه من نزد او از فرزندانش و پدرش و همه مردم محبوب‏تر باشم». حضرت در این روایت، ابتدا اصل ایمان را مشروط به حب خود مى‏‌داند و سپس در ضمن آن حب خود را توضیح مى‌‏دهد. حال ادعای ما آن است که امام راحل عاشق اهل بیت بوده است؛ زیرا وی برای شهادت سیدمصطفی فرزندش گریه نکرد و اشک نریخت، اما در محافل ذکر اهل بیت(ع) چون عبارت «السلام علیک یا اباعبدالله » را می‌شنید قطرات اشک از دیدگانش فرو می‌‌چکید. خوب است این نکته را نیز ذکر کنیم که در ماجرای ارتحال سیدمصطفی، هرکس وارد خانه امام درنجف می‌شد؛ بی اختیار اشک می ریخت، اما او چون کوهی استوار بود و به هیچ وجه آثار شکست، اندوه در چهره‌‌اش هویدا نشد. یکی از ذاکران حسینی گفت: این حالت امام خطرناک است. باید کاری کرد تا ایشان نیز بگرید. نباید اجازه دهیم بغض امام در درونش منفجر شود. پس به مناسبت، روضه حضرت علی اکبر(ع) را خواند. امام سر برزمین نهاد و گریست.

هم‌‌چنین نکته‌‌ی دیگر این است که وی برای زیارت خانه خدا و کربلای امام حسین(ع) کتاب‌‌هایش را فروخت.

*در باب عشق به روضه و اقامه مجلس عزا برای سیدالشهدا در نجف، قم و پاریس بگویید. ایشان در این زمینه چه اقداماتی را انجام دادند؟

وقتی گروهی از شبه روشنفکران به عزاداری و سینه زنی تاختند، امام راحل شدیداً به ترویج سنت دیرینه عزاداری پرداخت و از نهضت حسینی و سوگواری برای آن حضرت دفاع کرد و فرمود سیدالشهداء(ع) را این گریه‌ها حفظ کرده است. هر مکتبی تا در آن سینه‌زنی نباشد، گریه کن نباشد، حفظ نخواهد شد. این عشق به سیدالشهدا(ع) تا آنجاست که ایشان در نقد شعر «بشنو از نی چون حکایت می‌کند» این‌‌گونه می‌سراید:

مشنو از نی چون حکایت می کند        بشنو از دل چون روایت می کند

مشنو از نی، نی نوای بینواست            بشنو از دل، دل حریم کبریاست

نی چو سوزد تلّ خاکستر شود            دل چو سوزد خانـۀ دلـبر شود

نی زِ خود هرگز ندارد شور و حال       دل  بـود مـرآت  نــور لایــزال

نی اگر پروردۀ آب وگِل است             دست پـروده خـداونـدی، دل است

نی اگر بشکست بی قدر و بهاست       بشکند گر دل، خریدارش خداست

نی به هر دست و به هر لب آشناست    دل مکان و خانۀ خاص خداست

نی تهی دست است و بی قدر و بها      دل  بود  گنجینۀ  عشق  و  صفا

نی تهی مغز و درونش پر هواست        دل تـجلـّی گاه عـرفان و ولاست

نـی تـو را از یاد حق  غافل  کند         دل تو را بر قُرب حق  نائل  کند

نی چو بینم یادم آید نینوا                  دل شــود نـالان  بـه یـاد کـربـلا

از جفای نی دلم آتش گرفت             کاش نی از ریشه آتش می گرفت

رفت بر نی رأس پر خـون حسین       بود زینب پای نی در شور و شین

نی زِ حلقوم حسین خون می مکید      پـای نی زیـنب گریـبان می دریـد

دیـد بر نی چـون سر آن  حق پرست   سر به محمل زد جبین خود شکست

رفت نی در شام و در طشت طلا         می خـورد نـی بر لـب  آن مـقـتدا

مـی زنـد نـی بـوسه بر دست یـزید       لـیـک  آزرده  لـب  شـاه  شهــید

نی خورد چون بر لب و دندان او          دل بسوزد بر لب عطشان او

ذره بس کن ماجرای نی نوا                سوخت از این غم، دل خیر النساء

*به‌‌عنوان سؤال آخر، درباره انجام زیارت اهل‌‌بیت توسط ایشان توضیحاتی را بفرمایید:

امام در حدود پانزده سالی که در نجف بود، هر شب در ساعتی خاص کنار مرقد حضرت علی(ع) آمده و زیارت جامعه کبیره را می خواند. از مرحوم شهید حاج آقامصطفی خمینی نقل شده است که شبی هوا طوفانی بود و بیرون رفتن از خانه مشکلاتی در برداشت. به امام عرض کردم: امیرمومنان(ع) دور و نزدیک ندارد، زیارت جامعه را که درحرم می‌‌خوانید، امشب در خانه بخوانید. امام فرمودند: مصطفی، تقاضا دارم روح عوامانه را از ما نگیری و همان شب بالاخره به حرم مشرف شد.