الهیات و عصب‌شناسی هیچ تعارض ذاتی ندارند

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا قائمی‌نیا، عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه، ۹ اردیبهشت ماه در نشست علمی «الحاد و علوم شناختی» که از سوی مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه برگزار شد، گفت: برخی معتقدند تفکر چیزی جز تکثیر نیست و ذهن انسان مانند کامپیوتر نمادها را تکثیر کرده و بر اساس آن حل مسئله می‌کند بنابراین در نسل اول علوم شناختی اصطلاح کامپیوتر به کار می‌رود ولی از منظر نسل دوم، مغز انسان متشکل از بیش از ۱۰۰ میلیون سلول عصبی است که به آن نورون گفته می‌شود و بار الکتریکی دارند و در شرایط خاصی آن را تخلیه می‌کنند.

وی افزود: دانشمندان علوم شناختی و عصبی، گفته‌اند ما باید از کارکرد نورون‌های مغزی الگو بگیریم و تفکر انسان را بازسازی کنیم و نام این مدل را پیوندگرایی گذاشته‌اند. زیرا نورون‌ها براساس منطق خاصی در مغز عمل می‌کنند.

قائمی‌نیا با بیان اینکه علوم شناختی دو پارادایم یعنی نسل اول و نسل دوم دارد، افزود: نسل اول بیشتر از هوش مصنوعی متاثر است و نسل دوم علوم شناختی متاثر از عصب‌شناسی و تحقیقاتی است که در این زمینه صورت گرفته است.

عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه اظهار کرد: مباحثی که در مورد باورهای دین در علوم شناختی مطرح است بسیار گسترده است و در شاخه‌های مختلفی بروز و ظهور یافته است. به صورت کلی به مباحثی که براساس علوم شناختی در حوزه دین مطرح است مطالعه شناختی دین یا دین‌شناسی شناختی گویند.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: علوم شناختی، حوزه مشترکی ایجاد کرده است که نه تنها دانشمندان علوم شناختی بلکه عالمان دین هم به شدت مجذوب این رشته شده‌اند و پیامدهای الهیاتی و دینی آن را دنبال می‌کنند. یعنی علوم شناختی یک زمینه کاری مشترک است و ما در آینده شاهد بروز و ظهور مباحث دینی زیادی در عرصه علوم شناختی خواهیم بود.

۲ موضوع دینی مورد توجه در علوم شناختی

قائمی‌نیا بیان کرد: از میان مباحث دینی دو موضوع بیشتر مورد توجه دانشمندان علوم شناختی است؛ اول مفاهیم و باورهای دینی مثلا اینکه مفهوم خدا چگونه در ذهن انسان پیدا می‌شود و دوم تجارب دینی است یعنی چگونه حالات دینی در ادیان مختلف و انسان‌ها پیدا می‌شوند و به عبارتی حالات دینی براساس کدام فرایند عصب‌شناختی و علوم شناختی تحلیل می‌شوند.

وی افزود: جریانی که در مطالعات دینی وجود دارد تلاش می‌کند با دستاوردهای عصب‌شناسی و برخی تئوری‌ها در برخی علوم مانند نظریه تکامل و اهمیت‌دادن به تحلیل‌های عصب‌شناختی، مفاهیم و باورها و تجارب دینی را تحلیل کند.

قائمی‌نیا اظهار کرد: طرفداران دین‌ شناختی، عصب‌شناسی و برخی نظریات مانند تکامل می‌توانند دست به دست هم داده و نشان دهند باورها و مفاهیم دینی به فرایندهای عصبی مغز بازگشت دارند و تجازب دینی هم در اثر فایندهای خاص عصبی مطرح شده‌اند.

وی با اشاره به موضع طبیعت‌گرایان در این عرصه اضافه کرد: طبیعت‌گرایی مدعی است هر چیزی را باید به صورت طبیعی و براساس دانش‌ها و علوم طبیعی تحلیل کرد؛ یعنی هر چیزی که در ظاهر به صورت یک پدیده غیر طبیعی جلوه می‌کند باید براساس علوم طبیعی تبیین کنیم؛ البته در اینکه کدام علوم طبیعی در اینجا مهم است اختلاف دارند و برخی به روان‌شناسی تجربی، برخی به زیست‌شناسی و برخی به علوم دیگر محوریت می‌دهند.

وی افزود: پیش‌فرض دوم دینِ شناختی، فیزیکالیسم یا مادیت‌گرایی است و این دیدگاه قابل توجهی است که تعداد زیادی از دانشمندان علوم شناختی آن را می‌پذیرند. خود فیزیکالیسم چند اصطلاح دارد؛ اول این که موجود غیر مادی نداریم؛ اصطلاح دوم این است که حالات ذهنی، حالات مادی هستند و معنای بسیار خاص دیگر این است که مغز و ذهن یکی هستند که به آن نظریه این‌همانی گفته می‌شود و فیزیکالیسم در وسیع‌ترین حالت همه چیز را مادی می‌پندارد.

۲ نوع فیزیکالیسم

وی افزود: ما دو نوع فیزیکالیسم داریم؛ یکی روش‌شناختی و دیگری مضمونی؛ مراد از اولی این است که وقتی دانشمند کار خود را شروع می‌کند پیش‌فرض او مادی‌بودن همه چیز است ولی در مضمونی، دانشمند از ابتدا سفت و سخت بر این اعتقاد است که همه چیز مادی است و البته نه به عنوان روش؛ یعنی یک داشنمند ممکن است در مقام روش و مسیرعلمی فیزیکالیست روش‌شناختی باشد ولی در عین حال قائل به مادی‌بودن همه چیز نیست برخلاف دومی که واقعا همه چیز را مادی می‌پندارد.

استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اینها تلاش می‌کنند مفاهیمی چون خدا، اعتقاد به معاد و .. را براساس علوم طبیعی و امثال آن تبیین کنند یا براساس فرایندهای عصب‌شناختی تبیین و تحلیل کنند. فیزیکالیسم درست است در ظاهر ادعای ساده فلسفی است ولی در درون، مفهوم فیزیولوژی دارد و تلاش می‌کند ماوراء الطبیعه را به امور فیزیکی برگرداند و به کمک علوم طبیعی و فیزیک و زیست‌شناسی و … تحلیل کند.

قائمی‌نیا گفت: ما مجبوریم برخی مفاهیم را به مفاهیم دیگری مثلا مفاهیم دینی را به غیردینی برگردانیم و در دین شناختی هم این اتفاق به چشم می‌خورد و تلاش می‌کنند مفاهیم ماوراء طبیعی را به مفاهیم مادی و طبیعی تقلیل دهند. البته الحادی‌ترین جریان در مطالعات شناختی دین تلاش می‌کند بسیاری از چیزهایی را که غیرمادی و غیرطبیعی است تا حدی تحلیل مادی بکنند.

آزمایش مبهم درباره تجارب معنوی

وی ادامه داد: پروژه اصلی دین ِشناختی این است که هر کجا مفاهیم و یا تجارب و باورهای  دینی وجود دارد که اساس خیلی از ادیان به خصوص توحیدی اینطور است آن را از منظر مادی تحلیل کنند. یکی از دانشمندان، بحث کلاه‌خود خدا را طرح کرد و گفت کسانی که می‌گویند ما تجربه دینی خاصی داریم مثلا یک حالت معنوی و یا حس‌کردن خدا به خاطر تحریک برخی از نواحی مغزی است یعنی مغز اینها تحریک شده و حضور خدا را حس کرده‌اند و یا فکر کرده‌اند یک موجود غیبی همراه آنان است.

وی افزود: او آزمایشی انجام داد و یک کلاه‌خود را به جریان برق وصل کرد و این کلاه‌خود امواجی ایجاد کرد که بر برخی نواحی مغز اثر می‌گذاشت و او آزمایشی بر روی برخی افراد انجام داد و همه معترف شدند که وجود یک موجود غیبی را حس می‌کنند؛ این آزمایش سر و صدای زیادی ایجاد کرد و نقدهایی هم به دنبال داشت از جمله اینکه در خیلی از موارد مؤمنان و انبیاء تجاربی دارند که بدون هر گونه تحریکی ایجاد شده است و نه رعد و برقی و نه جریان الکتریستیه بوده است. مؤمنین در شرایط عادی از سخن‌گفتن با موجودات غیبی گفته‌اند و تجارب مؤمنان و انبیاء، تجارب شفافی مانند سخن گفتن موسی با خداوند بوده است ولی کلاه‌خود خدا بسیار مبهم بوده است و افراد از شفافیت محسوسات خود چیزی نگفته‌اند.

عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه اضافه کرد: نقد دیگر بر این کلاه‌خود هم این است که افرادی که تحت این آزمایش بودند قبلا از ماجرا اطلاع داشتند لذا کنترل‌شده بود و بیطرفانه نبود و وقتی آزمایش بی‌طرفانه‌ای صورت گرفت افراد از چنین تجارب معنوی سخن نگفتند. ضمن اینکه تبیین و پیشگویی در برخی تجارب کلیدی دینی در این آزمایش وجود نداشت.

وی افزود: نکته دیگر از دین شناختی این است که اینها این بحث را مطرح کرده‌اند که به آن «تئوری تئوری» گفته می‌شود، براساس این نظریه انسان‌ها وقتی با موجودات جدیدی طرف شوند رفتار آنها را مساوی رفتار خود می‌دانند؛ یعنی وقتی ما از رفتار و علم و کنش خدا و موجودات غیبی سخن می‌گوییم از این نظریه استفاده می‌کنیم و ذهن بشر براساس این نظریه ایجاد شده است. بر این اساس انسان‌ها تلاش می‌کنند آگاهی خود را به موجودات دیگر نسبت دهند.

قائمی‌نیا گفت: پیش‌فرض‌های دین شناختی جای بحث فراوان دارد و فیزیکالیسم که مهمترین پیش‌فرض دین شناختی است که در مباحث فلسفه علوم شناختی مورد توجه قرار گرفته است و فلاسفه در مورد نتایج فلسفی شاخه‌های عصب شناختی به صورت جدی بحث می‌کنند و برهان‌هایی در رد فیزیکالیسم در فلسفه ذهن مطرح است.

وی با بیان اینکه این پرسش اساسی فراوری علوم شناختی است و آن اینکه آیا فیزیکالیسم می‌تواند همه ابعاد وجود بشری را تبیین کند؟ گفت: اینکه ما موجودات غیرمادی داریم و وجود را نمی‌توان با ماده یکسان گرفت، امری بدیهی است بنابراین الهیات عصب‌شناسی قصد ندارد ادعاهای عصب‌شناسان را نقد کند و در این فضا نیست بلکه با روش خاص و با قائل‌شدن به استقلال نسبی میان عصب‌شناسی و الهیات، نسبت میان این دو را بررسی کرده و از آن درصدد سلامت عصبی و ذهنی و مغزی استفاده می‌کند لذا بحث آن در حوزه علم و  دین است و این عنوان نباید باعث گمراهی ما شود.

الهیات و عصب‌شناسی هیچ تعارض ذاتی ندارند

عضو هیأت علمی گروه معرفت شناسی و علوم شناختی پژوهشگاه بیان کرد: الهیات عصب‌شناسی برای هر دو رشته الهیات و عصب‌شناسی وزنی قائل است و تلاش می‌کند از دیالوگ این دو، زمینه و نسبتی برای حل برخی مسائل برقرار کند لذا مبنا را بر تعارض میان این دو نمی‌گذارد زیرا خیلی از مواردی که دانشمندان بحثی در مورد تعارض دین و عصب‌شناسی مطرح می‌کنند دلایل آن در دل خود دانش عصب‌شناسی نیست.

وی تاکید کرد: به عبارت دیگر، عصب‌شناسی اقتضای رد باورهای دینی را ندارد و دنبال آن نیست بلکه پیش فرض‌های فلسفی یک دانشمند با دین در تعارض است و ما با ادعاهای فلسفی مواجهیم و نه با خود عصب‌شناسی و هوش مصنوعی. خیلی‌ها به اشتباه دیدگاه‌های فلسفی را داخل علم می‌کنند و آن را در تضاد با دین قرار می‌دهند در صورتی که فلسفه عصب‌شناسی با خود این دانش تفاوت دارد.

قائمی‌نیا تصریح کرد: ما قائل به دیالوگ این دو هستیم یا در نهایت دین و عصب‌شناسی را می‌توان در سیستم جامعی داخل کرد و از آن رویکرد جامعی به دست آوریم و براساس آن کارهای زیادی مانند سلامت روانی جامعه و کمک به بیماران و … را پیش ببریم.