مسائل فرهنگی گرفتار روزمرگی شده است

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، دوره جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی با تغییر دبیر این شورا آغاز شده و حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه، سکان‌دار این شورا شده است.

به نظر می‌رسد شورای عالی انقلاب فرهنگی برای اثرگذاری بیشتر در عرصه سیاستگذاری فرهنگی در کشور باید راه‌های ناپیموده و جدیدی را طی کند.

خبرنگاری ایکنا در گفت‌وگو با دکتر عبدالوهاب فراتی، عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه، به برخی مسائل درباره این شورا از جمله وضعیت کنونی و راهبردهای آینده آن و نیز نقشی که رئیس جدید می‌تواند ایفا کند پرداخته است که در ادامه می‌خوانید؛

وضعیت کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی از نگاه شما چگونه است؟

شورای عالی انقلاب فرهنگی دچار نوعی تاخر فرهنگی شده است به این معنا که طلایه‌داری و راهبری تحولات فرهنگی کشور را ندارد و تا بخواهد جلسه بگیرد و پیرامون مباحث فرهنگی کشور برنامه‌ریزی و بحث کند، جریان فرهنگی کشور از تصمیمات و سیاست‌های آن عبور کرده است.

نکته دیگر درباره ترکیب اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی است زیرا انتظار این بوده است که افرادی که نگاه جامع‌تری به فرهنگ دارند اعم از استادان و فرهیختگان حوزه و دانشگاه در این نهاد حضور یابند ولی به نظر بنده فرصت برای همه آنان فراهم نشده است لذا ما تصویری که از نظر این شورا درباره فرهنگ داریم همان تعریفی است که ریشه در فرهنگنامه لغت و برخی کتبی دارد که به تعریف سنتی از فرهنگ پرداخته‌اند. یعنی فرهنگ مجموعه ارزش‌ها و باورهایی است که در یک جامعه وجود دارد در حالی که این تعریف کلاسیک و مدرسه‌ای، تصور خیلی ساده و بسیطی از فرهنگ ارائه می‌دهد و بعضا قادر به درک لایه‌های آشکار و پنهان فرهنگ و تغییراتی که این مقوله در دوره مدرن پیدا کرده است ندارد. فرهنگ امروز از پیچیدگی‌های بسیار زیادی برخوردار شده و یک مقوله کاملا تخصصی است و نمی‌توان صرفا با یک تعریف ساده که در برخی کتب آمده است با آن مواجه شویم.

در دوره آقای عاملی تصور این بود که با آمدن ایشان شاید تحولی اساسی رخ دهد زیرا ایشان شخصیتی فرهنگی است و انتظار داشتیم تحول مطلوب رخ بدهد ولی انگار نه کسی از آمدن ایشان با خبر شد و نه کسی از رفتن ایشان مطلع شد و معلوم نشد چرا آمدند و چرا برداشته شدند. این مسئله می‌تواند حاکی از آن باشد که شورای عالی انقلاب فرهنگی در کانون تحولات فرهنگی کشور حضور ندارد و در حاشیه به سر می‌برد.

تأخر فرهنگی که به آن اشاره شد آیا متأثر از فضا و شرایط جامعه امروزی ایران و جهان نیست؟ یعنی شرایط به گونه‌ای است که کار فرهنگی از دست سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی خارج شده و به تبعیت از فضای مجازی، مردم‌محور شده است و مردم سمت و سوی فرهنگ را تعیین می‌کنند و چندان کاری با سیاستگذاری فرهنگی ندارد؟

مشکلی که وجود دارد این است که ما یک نظریه فرهنگی در کشور نداریم؛ در غرب وقتی یک فیلسوف، یک نظریه فرهنگی تولید و تبیین می‌کند همه رسانه‌ها و نهادهای رسانه‌ای و فرهنگی براساس آن بازتعریف شده و برنامه‌ریزی می‌کنند و در سینما، تلویزیون و تئاتر و مطبوعات براساس آن نظریه کلان فرهنگی، به فرهنگ جهت‌دهی می‌شود ولی مشکلی که ما داریم در ابتدا نبود فیلسوفی است که خودش را به صورت عمیق درگیر نظریه‌پردازی فرهنگی کند.

لذا مشکل اساسی در بحث فرهنگ کشور، نظریات پشتیبان است و ما برای اینکه این مشکل را حل کنیم در چنبره و دام تعاریف کلاسیک فرهنگ می‌افتیم و کتابی را باز کرده و می‌گوییم فلان باور الان حساس شده و فلان نماد دین صدمه خورده و فلان اقدام فرهنگی باید انجام شود یعنی در حقیقت به صورت روزمرگی با پدیده فرهنگ مواجه می‌شویم.

شما وقتی به غرب نگاه می‌کنید می‌بینید یک نظریه کلان فرهنگی در تمام ابعاد زندگی سیاسی، اجتماعی جهان غرب نفوذ کرده و براساس آن همه فعالیت‌ها بازتعریف می‌شوند ولی در اینجا نظریه فرهنگی نداریم و تا زمانی که شورا فاقد این نظریه باشد و به نظریه انتقادی اصحاب رای گذاشته نشود تلاش‌ها ناقص است. ما باید به سمت این نظریه برویم که اولا این نظریات تولید شوند و پیرامون آن گفت‌وگو کنند و پیرو آن همه نهادهای جمهوری اسلامی فعال در عرصه فرهنگ به سمت اجرای آن پیش بروند.

حضور حجت الاسلام دکتر عبدالحسین خسروپناه با توجه به شناختی که شما از ایشان به عنوان عضو هیأت علمی گروه فلسفه پژوهشگاه دارید خواهد توانست توقعات را برآورده کند؟

انتصاب جدید از این جهت مبارک است که آقای خسروپناه چند ویژگی خوب دارند که می‌توانند در شورا تحولاتی ایجاد کنند؛ نخست اینکه ایشان سال‌ها در حوزه فرهنگ کار کرده و تامل علمی دارند و با همه اهل فرهنگ گفت‌وگو می‌کند و گوش شنوایی برای شنیدن سخنان دیگران دارد و طبیعتا می‌داند که انظار و افکار صاحبان اندیشه و فرهنگ در ایران چیست، مطالبات آنان چیست و سمت و سوی مطالبات فرهنگی به کدام سمت در حال حرکت است و طبیعتا این ویژگی می‌تواند شورا را فعال کرده و نقش دبیر را مؤثرتر و پررنگ‌تر کند.

در دوره مدیریت جدید این شورا باید چه اولویت‌هایی مورد نظر قرار بگیرد؟

شورای عالی انقلاب فرهنگی باید خودش را از معنای کلاسیک و شرح‌الاسمی فرهنگ رها کند و به سمت بازشناسی وضعیت فرهنگ در دنیای کنونی پیش برود. همچنین باید پیچیدگی و در هم تنیدگی فرهنگ را در دوره مدرن درک کند و با حمایت از یک نظریه‌ای که مورد بحث و گفت‌وگوی انتقادی بوده است اوضاع فرهنگ را سامان دهد و باید نظریه پشتیبان فرهنگی تولید شود.

 اگر چنین فرایندی که فرمودید یعنی تولید نظریه و کاربست آن انجام شود، می‌توانیم به ایجاد تغییرات فرهنگی در کشور امیدوار باشیم؟

یقیناً این‌گونه است و ما چون این نظریات پشتیبان را نداریم، برنامه‌های فرهنگی و کارها به صورت ذوقی جلو می‌روند، فرهنگ در ایران براساس رویکردهای مختلف اداره می‌شود که اگر اینها را دور هم جمع کنیم اساسا شباهت‌های خانوادگی بسیار کمی دارند و از این رو باید صاحبنظران فرهنگی دور هم جمع شوند و سیاست‌های هم‌سو و هم‌جهت فرهنگی تولید شود.

البته معتقدم که یک نفر باید بنشیند و تمام تبار موجود شورای عالی انقلاب فرهنگی را بررسی و آسیب‌شناسی و خطاهای رویکردی و عمل‌گرایانه آن را شناسایی کند و توضیح دهد که اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی به این نقطه رسیده به دلیل این نوع مشکلات اجرایی و معرفتی بوده است و این آسیب‌ها را با اعضای فعلی مطرح کرده و در میان بگذارند و به آنان گوشزد شود و حتی خطاهای فردی افراد را بگیرد. بنابراین فعالیت‌های این شورا باید براساس بازخوانی گذشته و با توجه به تحولات مدرن و آینده‌نگرانه سمت و سو پیدا کند.

حوزه علمیه خود را یکی از ارکان مباحث فرهنگی در کشور می‌داند و همچنین شبکه تبلیغی با حضور هزاران روحانی را در اختیار دارد. نوع تعامل این نهاد با شورای عالی انقلاب فرهنگی چگونه است و چگونه باید باشد؟

در درون حوزه اولا ما گفت‌وگوهای مبسوط عمیق فرهنگی که برآیند یک گفت‌وگوی انتقادی باشد کم داریم بنابراین حوزه باید بیش از گذشته پدیده فرهنگ را جدی بگیرد و نسبت به آنچه در این فضا رخ می‌دهد حساس‌تر از گذشته باشد و با ایده‌های جدید، نظریات جدی‌تری را در عرصه فرهنگی ارائه دهد البته به شرط آن که متولیان امور فرهنگی و نظام سیاسی هم مطالبه‌گری از حوزه و دانشگاه داشته باشند و از آنان تولید نظریه پشتیبان فرهنگی بخواهند. البته اینکه چه جریانی در درون حوزه می‌توانند رابط حوزه و شورای عالی انقلاب فرهنگی باشند طبیعتا پژوهشگاه‌های دورگه بهترین گزینه در این دوره هستند و به خصوص با بسط علوم انسانی اسلامی می‌توانند به این شورا کمک کنند.