شریعتی یک انقلابی تمام عیار و یک مصلح متفکر بود

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مهدی جمشیدی، عضو هیأت علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشگاه به مناسبت چهل و پنجمین سالروز فوت دکتر علی شریعتی در ۲۹ خردادماه ۱۳۵۶ در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس گفت: ما شریعتی را می‌توانیم به راحتی به وسیله کلام و سخنان خودش بشناسیم. شریعتی همانند یک شخصیت پرکار که در مورد خیلی از موضوعات جامعه، نظرات جدی داشت، اندیشه و باورهای خود را تفصیل و توضیح داده است. یعنی ما برای شناخت و تبارشناسی ایده شریعتی چندان محتاج این نیستیم که از بیرون شکل و هندسه خاصی را از او ساخته و پرداخته کنیم؛ به عبارت روان‌تر می‌توان شریعتی را از زبان شریعتی شناخت.

شریعتی آغازگر یک راه و منش جدید است

وی افزود: به گفته خود مرحوم شریعتی، او در یک «آوارگی» و «بی‌موقعیتی» ظهور یافت. شریعتی نه به طیف عوام‌زدگانی تعلق دارد که پیرو آداب و رسوم سنتی فرسوده‌اند، نه به روشنفکران سکولار که مدینه فاضله‌شان غرب و آمال و اهدافشان مظاهر تمدن مغرب‌زمین است، دلبستگی دارد. او نه آنجاست و نه اینجاست. شریعتی این لامکانی خود را به آوارگی تعبیر می‌کند. حال سؤالی که مطرح می‌شود، این است که شریعتی در حقیقت در چه طیف و گروهی قرار می‌گیرد؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت، علی شریعتی خود آغازگر یک راه و منش جدید است. هرچند او تحصیلکرده فرنگ است و در ادبیات آن دوران «روشنفکر» محسوب می‌شود، اما دغدغه دین داشتن و توجهش به سنت فرهنگی ایران، راه او را از سایر روشنفکران آن زمان جدا کرده بود.

دادِ بازگشت به خویشتن اسلامی

او بیان داشت: تعلق‌خاطر به دین از سوی شریعتی، موجب نشد او نسبت به برخی خرافه‌گری‌های دینی و تفسیرهای غلط اسلامی منفعل باشد. بخش عظیمی از سخنان و فعالیت‌های او معطوف به مقابله با انجماد و انفعال فکری و فرهنگی مسلمانان بود. شریعتی دادِ بازگشت به خویشتن اسلامی را سر می‌داد که باید از سرچشمه آموزه‌های اصیل اسلامی بگذرد. در یک جمع‌بندی در این باره باید بیان کرد، دکتر علی شریعتی صورتی روشنفکرمآب داشت که محتوای آن حاکی از دغدغه‌ها و اولویت‌های دینی بود.

مصلحِ متفکر

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ادامه داد: شریعتی در دوگانه عینیت و ذهنیت، جانب عینیت و حقیقت واقع اجتماع را همراه با ذهنیت‌گرایی می‌گرفت. او نمی‌اندیشید که بیندیشد؛ بلکه تعهد داشت که فکر و نظر او باید گره‌ای از جامعه باز کند و به کار مردم بیاید. بنابراین چه نقد روشنفکری و چه نقد برخی سنت‌های عوامانه از سوی شریعتی همگی به زعم خودش باید در خدمت جامعه باشد. این امر موجب شد شریعتی یک «مصلحِ متفکر» باشد. او متفکر است؛ چون حقیقتاً در فرایند نظریه‌پردازی و تولید اندیشه حرفی برای گفتن دارد و مصلح است؛ چون نسبتِ علم خود را با اصلاح جامعه می‌بیند. این امتیازی بود که کمتر کسی از آن برخوردار است. عده زیادی از متفکران اساساً اندیشه خود را در اختیار با جامعه و مردم نمی‌دیدند. همچنین خیل کثیری از داعیه‌داران اصلاح، اساساً از آبشخور معرفتی و فکری بهره و حظی نبرده بودند.

پژوهشگر و محقق عرصه فرهنگ و اندیشه گفت: از دیگر خصوصیات شریعتی، این است که برعکس بسیاری از متفکران و اندیشمندان ایرانی آن زمان که محافظه‌کار بودند، او یک انقلابی تمام‌عیار بود. شریعتی به دنبال تغییر ساختار اجتماعی است و در پی این است که با شبکه‌سازی و بسیج قشر جوان، این مهم را عملی سازد. آثاری از قبیل خودسازی انقلابی، چه باید کرد، از کجا تا به کجا و… همگی حکایت از بُعد انقلابی و عصیانگر علی شریعتی دارند.

شریعتی همواره دست در انبان دین داشت

جمشیدی تأکید کرد: دکتر شریعتی به دنبال احیای اسلام بود؛ او برنامه خود را «بازگشت به خویشتن اسلامی» نامید و چنین اعتقاد داشت که باید با بازخوانی مجدد آثار اسلامی و پالایش برخی مفاهیم به سمت حقیقت اسلام رفت. این بدان معناست که شریعتی منبع سعادت و تکامل را بر خلاف روشنفکران نه تعالیم غربیان، بلکه آثار اسلامی می‌دانست. شریعتی همواره دست در انبان دین دارد. آثاری چون «فاطمه، فاطمه است»، «محمد»، «علی»، «ابوذر»، «حسین وارث آدم» و… شاهد این مدعاست. شریعتی در زمانه‌ای می‌زیست که مبارزه و تقابل سیاسی موضوع داغ جامعه بود؛ بنابراین طبیعی است که او بر این  بُعد از دین و رویکرد جهادی آن انگشت تأکید گذارد. چنین رویکردی اصلا و ابدا به معنی تک‌وجهی او نیست، بلکه اقتضای زمانه شریعتی چنین فضایی را ایجاد می‌کرد.