الگوسازی و تبیین؛ دو اصل تحقق تمدن اسلامی

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، قطعاً در تمدن نوین اسلامی، هر دو عنصر رفاه و عدالت جایگاه اساسی دارد. اگر ما هم‌چون نظام سرمایه‌داری غربی که عدالت را کلاً نادیده گرفته و بخش اقتصادی خود را صرفاً بر اساس سودگرایی و منفعت‌گرایی بنا نهاده، قرار ندهیم و به نوعی عدالت تقویت بشود، رفاه هم برای همه اقشار جامعه می‌تواند فراهم بشود. البته که نیاز به کار و تلاش و تدبیر همه اقشار جامعه است. این‌ها گزیده‌ای از گفتگوی اختصاصی «فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی» با حجت‌الاسلام علی ذوعلم، استادیار گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه است. آنچه در پی می‌آید، مشروح این گفت‌وگو است.

 * در ابتدای بحث برای آن که محل نزاع برای مخاطب مشخص شود، راجع به تمدن نوین اسلامی توضیحی بفرمایید.

تمدن نوین اسلامی و این‌که انقلاب اسلامی چشم انداز خودش را شکل‌دهی به تمدن نوین اسلامی قرار داده است، موضوع مهمی است که باید بیش از این‌ها به آن توجه شود. چند نکته را یادآور می‌شوم:

نکته اول آن‌که باید درباره منظور از تمدن نوین اسلامی تأمّل بیشتری کنیم. گاهی برداشت‌های نادرستی از این تعبیر دیده می‌شود، درحالی‌که منظور از تمدن نوین اسلامی تمدنی است که بتواند بین دستاوردهای امروز بشریت در عرصه فن‌آوری و دانش در عرصه نظام‌سازی در نظامات و تبیین جامعه امروزی استفاده کند و در عین حال در بخش ارزش‌های اساسی و اساس زندگی و مباحث فرهنگی بتواند ارزش‌های اسلامی را به‌کار گیرد و در برابر تمدن نوین غربی که در دوره مدرنیته شکل گرفته است یک بدیل راه‌گشا و حل‌کنندۀ بحران‌های بشری را ارائه بدهد.

هم‌چنین تمدن نوین اسلامی به این معناست که قرار نیست ما به تمدن پیشین اسلامی بازگردیم. به هر حال تمدن پیشین اسلامی یک دوره‌ای بوده است که با همه محسّنات  و دستاوردهایی که داشته، دارای یک‌سری کاستی‌ها بوده است. ضمن اینکه اساساً پس از گذشت حدود ده قرن از شکوفایی آن تمدن، سخن گفتن از احیا و یا بازگشت به آن تمدن اساساً مطرح نیست. بنابراین ایده‌ای که در انقلاب اسلامی دنبال می‌شود ساخت تمدن نوین اسلامی است.

نکته دوم اینکه هر تمدنی به یک مبنای فکری و یک چهارچوب فلسفی توانمند نیاز دارد که در گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه انقلاب اسلامی، این ظرفیت دیده می‌شود. در حقیقت انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب در سال ۵۷ توانست یک دوران جدیدی را در عالم رقم بزند، موازنه‌های قدرت بین‌المللی را تغییر بدهد، رقابت ایدئولوژیک بین اسلام و نگاه لیبرالیسم را ایجاد کند و مقوله دین را در عرصه زندگی اجتماعی را احیا بکند. در ضمن این انقلاب آن ظرفیت را دارد که بتواند توسعه پیدا بکند و با آرمان‌های جهانی خود تمدن نوین اسلامی را رقم بزند. این آرمان‌ها، هم شامل آن اهداف ناظر به زندگی دنیوی انسان‌هاست که با ابزارها، تکنولوژی و فن‌آوری‌های جدید تسهیل شده و توانسته زندگی را برای انسان‌ها راحت‌تر کند و هم شامل آرمان‌های معنوی و اخلاقی است که در ریشه و ذات انسان‌ها وجود دارد و همه به دنبال آن هستند، از جمله برقراری عدالت، اخلاق که مجموعه این شاخص‌ها براساس عقلانیت مبتنی بر منابع وحیانی و اخلاق حتماً می‌تواند برای همه جهانیان زندگی مطلوب و حیات طیبه را رقم بزند. نسبت بین انقلاب اسلامی و تمدن نوین اسلامی، هم مبتنی بر یک منظومه عملی است که در ۴۲سال گذشته در کشورمان شاهد آن بوده‌ایم، و هم مبتنی بر مبانی فلسفی و نظری است که کارآمدی دین و ارزش‌های اسلامی را اثبات می‌کند. البته این در چهارچوب آن فهم و برداشتی است که رهبر معظم انقلاب و پیش از آن حضرت امام(ره) ارائه کردند. در حقیقت اسلام ناب محمدی(ص) است که می‌تواند مبانی و مبادی راه‌های رسیدن به تمدن نوین اسلامی را ایجاد کند و نه برداشت‌های ناقص و نارسا از اسلام که چنین توانی در آن‌ها وجود نخواهد داشت.

مهم‌ترین مانع، عدم فهم عمیق نسبت به ارزش‌های تمدن نوین اسلامی در تمام لایه‌های سطوح است. آرمان‌ها عبارت است از همان آرمان‌های فطری که همه انسان‌ها به دنبال آن بودند همچون عدالت، اخلاق و برادری و عقلانیت و آزادی و از این دست آرمان‌ها. فرایند دست‌یابی به آن‌ها نیز حضور مردم است.

* با توجه به اینکه فرآیند رسیدن به تمدن نوین اسلامی در بستر انقلاب اسلامی تعریف شده است، ما در شرایط کنونی در کدام مرحله از فرآیند رسیدن به تمدن نوین اسلامی هستیم؟ موانع توقف ما در این مسیر را تبیین بفرمایید.

ما در حال حاضر یک تجربه موفقی در حوزه نظام‌سازی داریم، یعنی نظام جمهوری اسلامی یک نظام مردم‌سالاری دینی است که در چهارچوب قانون اساسی ما توانسته بین دو عنصر اِعمال اراده و حضور مردم با ضوابط و معیارها و ارزش‌های اسلامی، هماهنگی و تلفیق ایجاد کند و این نظام مردم‌سالاری دینی در این تجربه ۴۳سالۀ خودش برای ایجاد زمینه استقلال سیاسی، عزت ملی و عقلانیت در حکمرانی و توجه به ارزش‌های معنوی و اخلاقی اجرای عدالت در حد مقدور موفق بوده است. بنابراین ما اکنون نظام‌سازی اسلامی را پشت سر گذاشته‌ایم و در دوره دولت‌سازی اسلامی هستیم و بعد به جامعه‌پردازی و جامعه‌سازی اسلامی خواهیم پرداخت.

از دو طریق این تمدن‌سازی را باید دنبال کنیم، یکی از طریق الگوسازی، یعنی سعی کنیم معایب و کاستی‌های خودمان را جبران کنیم و با رشد بیش‌تر و خودسازی عمیق‌تر به خصوص در بدنه نخبگانی و مدیران جامعه به اهداف نزدیک‌تر شویم. دوم با عنصر تبیین و ارائه ارزش‌ها و آرمان‌هایی که در تمدن نوین اسلامی مطرح است. یعنی شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی فقط در چهارچوب کشورمان اتفاق نمی‌افتد، بلکه همان‌طور که در بحث قبلی اشاره کردم در حقیقت تمدن نوین اسلامی یک بدل و جانشینی است که از خاستگاه اسلامی و دینی ناب برای جایگزینی با تمدن فعلی غربی و تمدن نوین غربی دارد ارائه می‌شود.

مهم‌ترین مانعی که می‌توان الان از آن یاد کرد، عدم فهم عمیق نسبت به ارزش‌های تمدن نوین اسلامی در تمام لایه‌های سطوح است که ما باید به این ارزش‌ها در ساختارها و در فرآیندها و رفتارهایمان التزام داشته باشیم. مدل آرمان‌ها و فرآیندی که باید طی کنیم کاملاً روشن است. آرمان‌ها عبارت است از همان آرمان‌های فطری که همه انسان‌ها به دنبال آن بودند همچون عدالت، اخلاق و برادری و عقلانیت و آزادی و از این دست آرمان‌ها. فرایند دست‌یابی به آن‌ها نیز حضور مردم است. یعنی باید جامعه و در رأس آن نخبگان، نسبت به این ارزش‌ها و نسبت به کاستی‌هایی که تمدن فعلی غربی دارد، آگاه ‌شود تا این اهداف بتواند محقق بشود.

بنابراین فرآیند و اهداف روشن است. خوشبختانه با شکل‌گیری جبهه مقاومت در جهان اسلام در حدی که البته رسانه‌های غربی، اجازه دادند که این صدا به گوش مردم برسد، این جبهه تشکیل شده است. آن‌چه که ما باید انجام بدهیم این است که معایب خودمان را برطرف کنیم، توانمندی و کارآمدی خود را افزایش بدهیم و آن الگوسازی کامل‌تر انجام شود. همچنین در عرصه تبیین هم در سطوح مختلف به خصوص در لایه نخبگانی این تبیین باید صورت گیرد تا زمینه‌ها برای تمدن‌سازی بیشتر فراهم شود. تمدن‌سازی، فرایند طولانی و پیچیده‌ای است. عوامل محیطی، عوامل انسانی و شرایط فعلی در نظام بین‌الملل موثر است. این‌گونه نیست که ما بگوییم هفته‌ای یک نسل یا دو نسل از این تمدن محقق خواهد شد. شکل‌گیری این تمدن در کشور ما از آغاز انقلاب شروع شده و استمرار پیدا کرده است، و در برخی از کشورهای اسلامی توانسته جریان فکری جدی و تلاش‌گر را ایجاد کند. آن چیزی که توانسته این جریان را تسهیل کند، تلاش و مجاهدت مخلصانه جبهه مقاومت اسلامی بوده است.

* نظام اسلامی تراز چگونه تبیین می‌شود؟ و ما در حال حاضر در کجای این امر قرار داریم؟

نظام تراز مطلوب تعریف شده است. ما هیچ ابهامی در آن شاخص‌ها نداریم، هم در منابع دینی ما (قرآن کریم و شیوه پیامبراکرم، سیره ائمه معصومین به خصوص امیرالمومنین علی(ع)) و هم بیانات حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی تبیین کرده است و ما هیچ ابهامی در این مورد نداریم. بیانیه گام دوم هم این‌ها را خیلی فشرده و شفاف ارائه کرده است.

آن چیزی که نیاز است، شکل‌گیری گفتمان مبتنی بر این اصول، مبانی و ارزش‌ها است، و همان‌طور که اشاره کردم تلاش بیشتر برای رفع موانع و تحقق این ارزش‌ها به خصوص در حیث نخبگان و مسئولان ما در بدنه جامعه جوانان ما که بیشتر باید با این ارزش‌ها انس پیدا کنند و باور و التزامشان تعمیق شود. هر چقدر این مبانی به صورت عملی و رفتاری تقویت شود، موانع آن هم می‌تواند کاهش پیدا کند و حرکت تمدن‌سازی هم تسریع شود.

* آیا این هنجارها، مشکلات و فسادهای اجتماعی جزئی از فرآیند تمدن‌سازی محسوب می‌شوند؟ و تبیین بفرمایید در فرآیند تمدن‌سازی، این هنجارها قابل حل بوده یا این‌که عمق پیدا می‌کنند؟

قطعاً همین‌طور است، یعنی هنجارهای اجتماعی و رفتار آحاد جامعه در بحث تمدن‌سازی نقش دارد و به همین جهت بحث گفتمان‌سازی و جریان‌سازی تقویت گسترده مطلوب در جامعه و تحول در نهادهای آموزشی ضرورت پیدا می‌کند. یعنی آن کسانی که در تمدن‌سازی نقش دارند، خودِ جامعه است. در بین جامعه البته نخبگان و خواص و متخصصانی که تأثیرگذاری بیشتر در حرکت جامعه دارند، نقش بیشتری هم خواهند داشت. در مورد آنچه که در جامعه امروز ما است، ما هم نیاز داریم به تعمیق و توسعه هنجارهای مثبت، و هم نیاز داریم به اصلاح هنجارهای منفی که در لایه‌های مختلف جامعه ممکن است دیده شود. این حرکت هم حرکتی نیست که بتواند توسط دولت‌ها و حاکمیت صورت گیرد، دولت‌ها کمک‌کننده و تسهیل‌گر هستند در خود بدنه جامعه باید این انگیزه و باور شکل گیرد و تقویت شود تا بتواند مسیر را هموارتر کند.

* فرآیند تمدن اسلامی را حاکمیتی می‌دانید یا مردمی؟ و در این پروژه نقش مردم چگونه توصیف می‌شود؟

تمدن‌سازی یک فرآیندی است که اراده انسان‌ها با تصمیم و آگاهی‌شان در آن تأثیر بسیار زیاد داشته باشد. دولت‌ها می‌توانند زمینه‌ساز، آگاهی‌دهنده و سازمان‌دهنده باشند. دولت می‌تواند نیروهایی که در سطح جهان اسلام در این زمینه کار می‌کنند را حمایت کنند تا یک هم‌سویی و وفاق تمدنی در جهان اسلام شکل گیرد. شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی یک پروژه نیست. فرآیندی است که هم اعضای جامعه و هم زمینه‌های غیرارادی بر آن تاثیرگذار است. خیلی از این زمینه‌ها را می‌شود، مدیریت کرد و عواملی را تقویت کرد که به این فرایند کمک کند. اکنون ناتوانی تمدن غربی و تمدن مدرن غرب آشکار شده و ثانیاً اینکه فقط اسلام، ظرفیت دارد که بتواند این تمدن نوین اسلامی را به‌عنوان یک بدیل ارائه بدهد. دلیل آن هم بر اساس استدلال‌های منطقی کاملاً روشن است. پس بنابراین آنچه که مردم به خصوص نخبگان نقش دارند، این است که باور، اقدام و مجاهدت فکری و مدیریتی در این جهت داشته باشند که بتواند این ظرفیت‌ها را به فعلیت برساند.

هر تمدنی به یک مبنای فکری و یک چهارچوب فلسفی توانمند نیاز دارد که در گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه انقلاب اسلامی، این ظرفیت دیده می‌شود. در حقیقت انقلاب اسلامی و پیروزی انقلاب در سال ۵۷ توانست یک دوران جدیدی را در عالم رقم بزند و موازنه‌های قدرت بین‌المللی را تغییر بدهد.

* جایگاه رفاه اجتماعی و عدالت در پروژه و فرآیند تمدن اسلامی چگونه توصیف می‌شود؟

قطعاً در تمدن نوین اسلامی، هر دو عنصر رفاه و عدالت جایگاه اساسی دارد. اگر ما هم‌چون نظام سرمایه‌داری غربی که عدالت را کلاً نادیده گرفته، بخش اقتصادی خود را صرفاً بر اساس سودگرایی و منفعت‌گرایی بنا نهاده، قرار ندهیم و به نوعی عدالت تقویت بشود، رفاه هم برای همه اقشار جامعه می‌تواند فراهم بشود، البته که به کار، تلاش و تدبیر همۀ اقشار جامعه نیاز است. یعنی تمدن‌سازی اسلامی یک امر مردمی است، و مردم و جامعه در آن دخیل هستند. این بدان معنا نیست که مردم فقط موافق با شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی باشند. کار اقتصادی، تلاش نوآوری و مجاهدت در عرصه‌های مختلف لازم است و حتماً رفاه عمومی در سطح معقول برای همه اقشار جامعه با عدالت (چه عدالت اجتماعی و چه عدالت اقتصادی) باهم پیوند دارد. ما تا وقتی که عدالت را در ساختار‌های اقتصادی و در فرایند‌ها و قواعدمان نتوانیم به طور کامل پیاده کنیم و تا وقتی که مدیران و کارگزاران ما عدالت‌پذیر نباشند، و جامعه عدالت‌خواهی تقویت نشود، قطعاً نظام اقتصادی و اجتماعی در جهت تأمین رفاه عمومی حرکت نخواهد کرد. امروز ما در حقیقت مبتلا به ساختار‌های نظام سرمایه‌داری غربی هستیم که سرمایه‌داری فردگرا، سودگرا و خشن است که حاضر است برای سود اقتصادی برای اینکه کارخانه‌های اسلحه‌سازی‌شان تقویت شود، جنگ ایجاد کنند. این‌ها قطعاً با عدالت سازگار نیست. یک نظام عادلانه است که می‌تواند زمینه‌ساز رفاه اجتماعی شود، اما رفاه اجتماعی معقول برای همه اقشار جامعه، رفاه همگانی است که این قطعاً یکی از اهداف تمدن نوین اسلامی است.

* و نکته پایانی؟

نکته‌ای که لازم است، این است که این مباحث، مباحث گسترده و مهمی است که در این گفتگوها و امثال این گفتگوها فقط نکاتی به‌عنوان سرنخ ارائه می‌شود، قطعاً باید در نشست‌های اندیشه‌ورزانه به صورت جدی بین متفکران جامعه به این مباحث پرداخته شود و تلاشی که رسانه‌ها برای بازخوانی این مفاهیم انجام می‌دهند، برای کارهای جدی و عملی در این باب کمک‌کننده است. امیدواریم که هم نخبگان ما در دانشگاه، در حوزه‌ها و مدیران اجرایی ما و به خصوص سیاست‌گذاران ما بتوانند در این زمینه تأمّل عمیق‌تری داشته باشند و بتوانند در عمل ان‌شاءالله اهداف و آرمان‌های تمدن نوین اسلامی تقویت شود.