شاهدی بر «عمق» و «ثباتِ» بنیان‌های فکریِ آیت‌الله خامنه‌ای

به گزارش اداره روابط عمومی و اطلاع رسانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آنچه در ادامه از منظر شریفتان عبور خواهد کرد؛ یادداشتی از مهدی جمشیدی عضو هیات علمی گروه فرهنگ‌پژوهی پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است که درباره‌ی نغزگویی‌های آیت‌الله خامنه‌ای در تفسیرِ سورۀ برائت در سالِ پنجاه‌و‌یک به نگارش درآمده است.

مقدّمه:

در کتابی که با عنوانِ «بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت» از آیت‌الله خامنه‌ای منتشر شده است، همانندِ تفسیرهای دیگر که عالمان در این‌باره نگاشته‌اند، نکته‌ها و لطایفِ دلنشینِ تفسیری به چشم می‌خورد، اما از آن‌سو، پاره‌ای دقایق و ظرافت‌های اجتماعی نیز وجود دارد که آن را از نوشته‌های دیگران، متمایز می‌سازد. لایۀ اجتماعی و برون‌گرای این تفسیر، بیش از لایه‌های دیگرش، درخورِ ستایش و اعتناست، به‌خصوص از این جهت که در آن مقطعِ تاریخی، آیت‌الله خامنه‌ای در سنینِ جوانی به‌سَر‌می‌برد، اما توانسته از این چشم‌انداز، به آیاتِ الهی بنگرد و استنباط و استنتاج کند. در این‌باره، دو نکتۀ مهم وجود دارد: یکی این‌که لایۀ اجتماعیِ تفسیرِ یاد شده، «عمیق» است، نه «سطحی»، و ایشان توانسته، فهمِ اجتهادیِ قوّی و متقنی را ساخته‌و‌پرداخته کند؛ دیگر این‌که فهمِ ایشان تا امروز که نزدیک به پنج دهه از آن زمان می‌گذرد، همچنان «ثابت» مانده و وی دچارِ «دگردیسی» و «تغییرِ هویّت» نشده است. در زمانه‌ای که بسیاری از نیروهای انقلابی، از گذشتۀ خویش عبور کرده و راهی متفاوت با عهدِ انقلابیِ خویش، در پیش گرفته‌ و متناظر به اقتضائات و خوشایندها، بنیان‌های فکریِ خود را تغییر داده و به جانبِ ایدئولوژیِ لیبرالیستی متمایل شده‌اند، این ثباتِ قدم و استمرارِ نظریِ آیت‎‌الله خامنه‌ای در مسیرِ حقّ، مثال‌زدنی و درخورِ ستایش است. به همین مناسب، به فهم و تحلیلِ فقراتی از این تفسیر که همزمان، شاملِ دو خصوصیّتِ یاد شده هستند و از عمقِ معرفتی و ثباتِ ایدئولوژیکِ ایشان حکایت می‌کنند، می‌پردازیم.

[1]. دوگانۀ مفهومیِ ایمانِ احساس‌مَدار/ ایمانِ معرفت‌مَدار

«ایمانِ احساسی»، چنانچه با دشواری‌ها مواجه شود، دوام نخواهد آورد. از این‌رو، «ایمانِ عمیق و قلبی» بر آن ترجیح دارد(سیدعلی خامنه‌ای؛ بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت؛ ص 181). اگر گفته شود که حفظِ ایمان و ثباتِ قدم در راهِ آن، دشوارتر از اصلِ ایمان آوردن است، سخنی به گزاف گفته نشده است، چون دشمنانِ ایمان، فراوانند و انسان در هر مرحله‌ای، ممکن است از حقّ، فاصله گرفته و به جانبِ باطل گرایش پیدا کند. در این میان، آنچه که می‌تواند انسان را از وسوسه‌ها و القائاتِ شیطانی رها کند و در گردنه‌های دشوار و مردافکن، انسان را از سقوط و تباهی، محفوظ بدارد، ایمانِ محققانه و معرفتی است، نه ایمانی که برخاسته از شور و هیجان و حس باشد. خصوصیّتِ احساس این است که به فضا و شرایطِ بیرونی وابسته است، به‌طوری‌که با دگرگون شدنِ آن، تغییر می‌کند. پس احساسات و هیجانات، پایدار و ماندگار نیستند، مگر این‌که مبتنی بر عقلانیّت باشند و جامۀ استدلال و برهان به تن کرده باشند. احکامِ عقل، از اقتضائاتِ محیطی و بیرونی، رنگ نمی‌پذیرند و در هر شرایطی، به قوّتِ خویش باقی هستند. از این‌رو، آیت‌الله خامنه‌ای توصیه می‌کند که ایمانِ خویش را بر ادلّۀ منطقی و عقلی بنا گذاریم و تصوّر نکنیم که احساسات و هیجانات در طوفانِ شبهات و اشکالات و ابهامات، گِرهی را  خواهند گشود و ایمان‌مان را پابرجا خواهند نهاد.

قرآنِ کریم، در آنجاکه به اوصافِ رسولِ اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – اشاره می‌کند، ایمان‌شان را دارای عمقِ معرفتی می‌داند و از بصیرتِ توحیدی و متدیّنانه سخن می‌گوید:

قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي (یوسف: 108)

بگو: اين است راهِ من، كه من و هر كس پيروى‏‌ام كرد، با بينايى به سوى خدا دعوت مى‌كنيم.

چنانچه این نوع اِشراف و احاطۀ معرفتی و عالِمانه در وجودِ انسان پدید آید، انسان به‌صورتِ خودانگیخته و خودبنیاد، به‌سوی صلاح و سعادت حرکت می‌کند و نیاز به عامل و اهرمِ بیرونی که او را وادار کند، ندارد:

کودکان را می‌بَری مکتب به‌زور

زانکه هستند از فواید، چشم‌کور

چون شود واقف، به مکتب می‌دَود

جانش از رفتن، شکفته می‌شود

می‌رود کودک به مکتب، پیچ‌پیچ

چون ندید از مزدِ کارِ خویش، هیچ

چون کنُد در کیسه، دانگی دست‌مزد

آنگهان بی‌خواب گردد شب، چو دزد

(جلال‌الدین‌محمّد مولوی؛ مثنویِ معنوی؛ دفترِ سوّم؛ بیت‌های 4585-4588 )

[2]. دوگانۀ مفهومیِ اصالتِ دنیا/ اصالتِ آخرت

کمالاتِ کسب‌شده در زندگیِ «دنیا»، در «آخرت» ثمر می‌دهند و دنیا، «وسیله» و «ابزار»ی بیش نیست(سیدعلی خامنه‌ای؛ بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت؛ ص 261). هدفِ نهایی و اصیل، آخرت است، نه دنیا که فانی و ناپایدار است و انسان هر اندازه که در آن ماندگار باشد و هر چه که به‌دست آورد، در نهایت باید از آن سفر کند. دنیا، «منزل» است، نه «مقصد». پس اصالتِ از آنِ آخرت است، نه دنیا. دنیایی که نمی‌پاید و گذارست، در مقابلِ آخرتی که ابدی و جاوید است، هیچ ارزشی ندارد و درخورِ دل‌بستن و اعتنا نیست، مگر از این جهت که انسان در آن بکوشد و برای زندگیِ آن‌جهانیِ خویش، توشه برگیرد و سرمایۀ معنوی اندوخته کند.

قرآنِ کریم با صراحتِ کامل، زندگیِ دنیا را در حدّ لهو و لعب معرفی می‌کند و در مقابل، زندگیِ آخرت را زندگیِ حقیقی می‌داند؛ چنان‌که گویا زندگیِ دنیا در مقایسه با زندگیِ آخرت، نباید زندگی به‌شمار آید:

وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (عنکبوت: 64)

اين زندگىِ دنيا، جز سرگرمى و بازيچه نيست، و زندگىِ حقيقى، همانا [در] سراى آخرت است. اى كاش مى‏دانستند.

از این‌رو، اگر انسان به زندگیِ دنیا، نگاهِ ابزاری نداشته باشد و در پیِ اندوختنِ نباشد، دچارِ خسران خواهد شد:

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (عصر: 2-3)

به واقع، انسان، دستخوشِ زيان است، مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده‌اند.

[3]. دوگانۀ مفهومیِ شکستِ نهایی/ شکستِ مقطعی

در آیاتی از سورۀ توبه، به واکنشِ عجولانه و غلطِ منافقان نسبت به شکست‌خوردنِ مسلمانان در جنگِ اُحد اشاره شده و چنین آمده است:

إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ (برائت: 50-52).

[ای پیامبر!] اگر نيكى به تو رسد، آنان [منافقان] را بدحال مى‌سازد، و اگر پيشامدِ ناگوارى به تو رسد، مى‏‌گويند ما پيش از اين، تصميمِ خود را گرفته‏‌ايم و شادمان، روى بر مى‏‌تابند. بگو: جز آنچه خدا براى ما مُقرر داشته، هرگز به ما نمى‌‏رسد؛ او سرپرستِ ماست، و مؤمنان، بايد تنها بر خدا توكّل كنند. بگو: آيا براى ما، جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى‌بَريد؟ در حالى‌كه ما انتظار مى‌كِشيم كه خدا، از جانبِ خود يا به‌دستِ ما، عذابى به شما برساند. پس انتظار بكِشيد كه ما هم با شما در انتظاريم.

تاریخ می‌گوید پس از شکست‌خوردنِ مسلمانان در جنگِ اُحد، منافقان تصوّر کردند که اسلام، به‌طورِ کلّی و از اساس، دچارِ نابودی شده و دیگر نخواهد توانست برخیزد. تحلیلِ غلطِ منافقان، ریشه در این داشت که از سنّت‌های الهی در تدبیرِ عالَم، غفلت داشتند و این حقیقت را در نظر نگرفته بودند که هر قوم و اجتماعی، «فرازونشیب» و «شکست‌و‌پیروزی» و «پیشرفت‌و‌پسرفت» دارد و چنین نیست که همواره، در خطِ سیرِ «صعودی» و «تکاملی» قرار داشته باشد و هیچ‌گاه، دچارِ «عقب‌گرد» یا «سکون» نگردد. از این‌رو، وجودِ «برگشت‌های موقتی» و «عقب‌گردهای مقطعی» در حرکتِ عمومیِ هر قوم و جامعه‌ای، امری طبیعی است و نمی‌توان از آن، «انحطاط» و «فروپاشی» را نتیجه گرفت، همچنان‌که مصیبت‌ها و بلایا، به‌معنیِ شکستِ اساسِ مکتب نیست. منافق که در کمین است تا از صحنه به در شدنِ اسلام و ناکامیِ آن را بنگرد، با مشاهدۀ هر شکستی، با این تصوّر که اسلام به پایانِ خویش رسیده است، خوشنود می‌شود، غافل از این‌که چنین نیست؛ و از آن‌سو، مؤمنِ حقیقی، در برابرِ شکست‌ها، تنها به انجامِ وظیفۀ خود می‌اندیشد(سیدعلی خامنه‌ای؛ بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت؛ ص 334-335). امروز نیز از یک‌سو، کسانی هستند که شرایطِ دشوار را حمل بر «پایان‌یافتنِ انقلاب» می‌کنند و مأیوسانه، به نظامِ اسلامی می‌نگرند، و از سوی دیگر، آیت‌الله خامنه‌ای همانندِ گذشته، جریانِ انقلاب را مستحکم و مقتدر قلمداد می‌کنند و «ضعف‌ها» و «کاستی‌ها» را، واقعیّت‌های «گذرا» و «موقتی» می‌شمارد که دیری نخواهد پایید و به‌زودی، دوباره وضع به‌نفعِ انقلاب، تغییر خواهد کرد. انقلاب، هدف‌های بزرگی را در نظر گرفته و می‌خواهد قلّه‌های مرتفع و بلندی را فتح کند، پس روشن است که راهِ دشواری پیشِ رو دارد و باید تلخی‌ها و مشقّت‌های گوناگونی را به جان بخرد و در برابرِ شدائد و گرفتاری‌ها، متزلزل نشود.

قرآنِ کریم، ابتلائات و مصائب را، «سنّتِ حتمی و قطعیِ الهی» معرفی می‌کند که استثناءپذیر نیست و همۀ اقوام و جوامعی که به خدای متعال ایمان آورده‌اند، باید بدانند که دشواری‌های فراوانی را باید پشتِ سر بگذارند:

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتّي يَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتي نَصْرُ اللّهِ (بقره: 214)

آيا پنداشتيد كه داخلِ بهشت مى‌‏شويد و حال آن‌كه هنوز، مانندِ آنچه بر [سرِ] پيشينيانِ شما آمد، بر [سرِ] شما نيامده است؟! آنان دچارِ سختى و زيان شدند و به [هول و] تكان درآمدند، تا جايى كه پيامبرِ [خدا] و كسانى كه به وى ايمان آورده بودند، گفتند: پيروزى خدا، كى خواهد بود؟!

«بَأْساءُ» و «ضَّرّاءُ» و «زُلْزِلُ» را نمی‌توان از زندگیِ جمعیِ مؤمنان برکَند و پنداشت که می‌توان به آسودگیِ کامل و مطلق دست یافت و زندگی را به‌صورتِ یکنواخت، گذراند، اما می‌توان از رهگذرِ این سختی‌ها و چالش‌ها، «کمالاتِ معنوی و روحی» کسب کرد، مشروط به این‌که از انجامِ «وظایف و مسئولیّت‌های دینی»، کوتاهی نکنند و تنگناها و گرفتاری‌ها موجب نگردد که «صبر»شان لبریز شود و «استقامت» و «ثباتِ قدمِ» خویش را از دست بدهند:

صد هزاران کیمیا، حقّ آفرید

کیمیایی همچو صبر، آدم ندید

(جلال‌الدین‌محمّد مولوی؛ مثنویِ معنوی؛ دفترِ سوّم؛ بیتِ 1854)

[4]. دوگانۀ مفهومیِ حالتِ ارتجاعی/ حالتِ انقلابیِ

«انقلاب» و «انقلابی‌گری»، از جمله مفاهیمی‌ست که در این اثر، فراوان تکرار شده است. آیت‌الله خامنه‌ای در پاره‌ای موارد، به «روحِ انقلابیِ اسلام»(سیدعلی خامنه‌ای؛ بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت؛ ص 471 و ص 474)، «انقلابِ اسلام»(همان، ص 475) و «روحِ اوّلیِ اسلام»(همان، ص 475) اشاره کرده، و گاه به «اصولِ انقلابی»(همان، ص 475)، «حکومتِ انقلابی»(همان، ص 475)، «روحِ انقلابیِ جامعه»(همان، ص 475) و «بقای حالتِ انقلابی در جامعه»(همان، ص 474). در این میان، آنچه که اهمّیّتِ خاص دارد، این است که بقای انقلاب، وابسته به صیانت از «حالتِ انقلابیِ جامعه» است. اگر این حالت از بین رود، «حالتِ ارتجاعی و انحطاطی»، جایگزینِ آن می‌شود و با از دست رفتنِ «ارزش‌های انقلاب»، «روحِ انقلابیِ جامعه» هم زائل خواهد شد(همان، ص 474-4775). از طرفِ دیگر، «امر و نهی برای خدا»، همان «روحِ انقلابیِ اسلام» است، و «حالتِ انقلابیِ اسلام» را حفظ می‌کند(همان، ص 484). به این ترتیب، مقصودِ ایشان از انقلاب، همان ارزش‌های اصیل و جامعه‌پرداز و نظام‌سازِ اسلامی است که با تحققِ انقلاب، در جامعه مستقر می‌شود، اما تداوم یافتن‌شان، وابسته به این است که نیروهای انقلابی، دچارِ غفلت نشوند و از ارزش‌های انقلابی عبور نکنند. پس این امکان، همواره وجود دارد که جامعه از ارزش‌های انقلابی بگذرد و به وضعِ پیشاانقلابی بازگردند:

كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (انفال: 52-53)

[خاندانِ فرعون و كسانى‌كه پيش از آنان بودند،] به آياتِ خدا، كفر ورزيدند، پس خدا به [سزاى] گناهان‌شان، گرفتارشان كرد. آرى، خدا، نيرومندِ سخت‏‌كيفر است. اين [كيفر] بدان سبب است كه خداوند، نعمتى را كه بر قومى ارزانى داشته، تغيير نمى‏‌دهد، مگر آن‌كه آنان، آنچه را در دل دارند، تغيير دهند و خدا، شنواى داناست.

این واقعیّت، دشواری و سختیِ صیانت از انقلاب را نشان می‌دهد و بر این حقیقت دلالت دارد که اگر چاره و تدبیری برای حفظِ انقلاب و بقای ارزش‌های آن اندیشیده نشود، انقلاب به‌خودیِ خود، تداوم نخواهد یافت. انقلاب، همواره نیازمندِ مراقبت و نگاهبانی‌ست و این غفلتِ نیروهای انقلابی‌ست که موجب می‌گردد انقلاب، از دست رفته و به ضدّ خود تبدیل شود. به بیانِ دیگر، نه بقای انقلاب، امری طبیعی‌ست، نه فنای آن؛ نه این‌گونه است که انقلاب، خواه‌ناخواه، پابرجا و ماندگار باقی بماند، و نه این‌طور است که پس از مدّتی، دچارِ افول گردد و از صفحۀ روزگار، محو شود. آنچه که اوضاع و احوالِ انقلاب را مشخص می‌کند، صبر و بصیرتِ نیروهای انقلابی‌ست:

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ (رعد: 11)

در حقيقت، ‏خدا، حالِ قومى را تغيير نمى‏دهد، تا آنان، حالِ خود را تغيير دهند.

[5].دوگانۀ مفهومیِ هضم‌شدگیِ فرهنگی/ تمایزِ فرهنگی

در پاره‌ای از این سورۀ شریف، دربارۀ مناسباتِ مسلمانان با غیرِ مسلمانان، این‌طور آمده که غیرِ مسلمانان باید در شما نسبت به خود، غلظت و خشونت و قاطعیّت بیابند:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً (توبه: 123)

اى كسانى‌كه ايمان آورده‏‌ايد! با كافرانى كه مجاورِ شما هستند، كارزار كنيد، و آنان بايد در شما خشونت بيابند.

پرسشی که در برابرِ این مضمون، در ذهن شکل می‌گیرد، این است که چرا مسلمانان باید به‌صورتی رفتار و موضع‌گیری کنند که چنین احساس و درکی در غیرِ مسلمانان شکل گیرد؟ بر این غلظت و تندی و درشتی، چه نفعی مترتّب می‌شود که قرآنِ کریم، آن را مطالبه کرده است؟

تعاملات و مناسباتِ جوامع با یکدیگر، سبب‌سازِ «تبادلِ فرهنگی» می‌شود و تبادلِ فرهنگی نیز، به «غلبۀ فرهنگِ قوّی‌تر» می‌انجامد. این حالت، طبیعی‌ست و در طولِ تاریخ، بارها‌و‌بارها، واقع شده است. تسلّطِ «فرهنگی»، تسلّطِ «سیاسی» و «اقتصادی» را در پی خواهد شد و همواره‌کنندۀ مسیرِ آن است؛ چون در اثرِ آن، جامعۀ ضعیف‌تر و فروتر، در جامعۀ دیگر، «هضم» و «مستحیل» می‌شود و خود را می‌بازد. به دلیلِ همین هضم‌شدگیِ فرهنگی است که اسلام، مسلمانان را از «تشبُّه به کفّار»، برحذر داشته است و در روایاتِ اسلامی آمده است که اگر کسی به قومی تشبُّه جوید، از آنهاست. همچنین از این‌روست که قرآنِ کریم، مسلمانان را دعوت می‌کند که نسبت به غیرِ مسلمانان، طریقِ «غلظت» در پیش گیرند، و این بدان معناست که جامعۀ اسلامی نباید در مقامِ ارتباط با جامعۀ کفر، «انعطاف‌ناپذیر» و «اثرپذیر» باشد و در آن «هضم» شود(سیدعلی خامنه‌ای؛ بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت؛ ص 749-750). مبنای زیرساختی و انسان‌شناختیِ موضعِ یاد شده، این است که انسان، خصوصیّتِ «ضبط» و «گیرندگی» و «اقتباس» دارد و خواه‌ناخواه، ارزش‌های فرهنگیِ دیگران را می‌پذیرد و چنین نیست که همواره بتواند خود را از هر گونه تصرّفی، مصون بدارد و در برابرِ نفوذِ دیگران، مقاومت کند. از طرفِ دیگر، غیرِ مسلمانان نیز تلاش می‌کنند ارزش‌های خویش را به مسلمانان، تحمیل و القاء کنند و آنها را به کیش و آیینِ خود درآورند، چنان‌که قرآنِ کریم با صراحت، به همین انگیزۀ شوم و شیطانی اشاره می‌کند و می‌گوید غیرِ مسلمانان، هنگامی روی خوش به مسلمانان نشان می‌دهند و با آنها مصالحه و سازش می‌کنند که از اسلام، دست کشیده و تابعِ دین‌شان شوند:

لَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَ لاَالنَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (بقره:120)

[ای پیامبر!] هرگز يهوديان و ترسايان، از تو راضى نمى‏شوند، مگر آن‌¬كه از كيشِ آنان پيروى كنى.

از این‌رو، جامعۀ اسلامی باید مراقبِ مناسبات و ارتباطاتِ خود با جوامعِ غیرِ مسلمان باشد و هرگز دچارِ «اختلاطِ» با آنها نشود تا در اثرِ «نفوذ» و «رخنۀ» فرهنگیِ دیگری‌ها و اغیار، «هویّتِ اصیلِ» خویش را از دست ندهد، و این بدان معنی‌ست که مسلمانان، «ولایتِ غیرِ مسلمانان» را بر خویش نپذیرند و با آنها چنان رابطه نداشته باشند که گویا هیچ اختلافی در میان نیست و می‌توانند به‌راحتی، آنها نزدیک شوند و بی‌پروا، اظهارِ محبّتِ و دوستی کنند، بلکه باید آن‌گونه رفتار کنند که هر ناظر بیرونی دریابد که اینان غیرِ مسلمان هستند و مسلمانان از آنها، فاصله دارند. در غیرِ این‌صورت، هر مسلمانی که «ولایتِ غیرِ مسلمانان» را بپذیرد، از آنان خواهد بود:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى اوّليَاء بَعْضُهُمْ اوّليَاء بَعْضٍ و َمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ (مائده: 51)

اى كسانى‌كه ايمان آورده‏ايد! يهود و نصارى را دوستان [خود] مگيريد، [كه] بعضى از آنان، دوستانِ بعضى ديگرند. و هر كه از شما، آنها را به دوستى گيرد، از آنان خواهد بود.

در اینجا فهمیده می‌شود که ملاک و معیاری که قرآنِ کریم برای تفکیکِ «خودی» از «غیرِ خودی» و «دوست» از «بیگانه» معرفی می‌کند، این است که انسانِ مسلمان، در ذیلِ «ولایتِ» چه کسی یا کسانی قرار دارد. این احساسِ «نزدیکی» و «مودّت» یا «دوری» و «بیگانگی»، حقیقتِ مسلمانی را مشخص می‌کند و پرده از سرّ ضمیرِ انسان می‌گُشاید.

اگر مسلمانان در این‌باره، حساسیّت نداشته و سُستی بورزند، راهِ سیطره و استیلای غیرِ مسلمانان بر مسلمانان، هموار می‌شود، حال آن‌که خدای متعال، خواهانِ استقلال و اقتدارِ جامعۀ اسلامی است:

وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا (نساء: 141)

و خدا، هرگز بر [زيانِ] مؤمنان، براى كافران راهِ [تسلّط] قرار نداده است.

پس حفاظت از عزّت و شرافت و استقلالِ جامعۀ اسلامی، متوقف بر مرزبندی با دیگرانِ فرهنگی و اصرار بر نگهداشتِ حصار و حریم‌های فرهنگیِ جامعۀ اسلامی‌ست. این سخنی‌ست که آیت‌الله خامنه‌ای، امروز نیز به‌واسطۀ حضورِ نیروهای تجدُّدی در درونِ انقلاب، بارها‌و‌بارها به آن اشاره کرده و می‌کند و نسبت به آن، هشدار و انذار می‌دهد، و کارگزاران را از این‌که با غرب، طرحِ دوستی و هم‌گرایی و سازش افکنند، برحذر می‌دارد و اصرار می‌ورزد که با این توجیه که باید به خانوادۀ جهانی پیوست و در مقابلِ موجِ عظیمِ جهانی‌شدن، مقاومت نکرد، نباید ارزش‌های اسلامی و انقلابی را رقیق و کم‌رنگ کرد. این نگاهِ عمیق و حکیمانه نسبت به کیفیّتِ رابطه با عوالِمِ بیگانه و غیرِ خودی، از جمله عناصرِ دیگرِ تفکّرِ آیت‌الله خامنه‌ای است که در اثرِ موقعیّت‌مَداری و عمل‌گرایی، تغییر نکرده و همچنان پابرجا باقی مانده است.

منابع:

قرآنِ کریم؛ ترجمۀ محمدمهدی فولادوند.

آیت‌الله خامنه‌ای، سیدعلی؛ بیانِ قرآن: تفسیرِ سورۀ برائت؛ تهران: انتشاراتِ انقلابِ اسلامی، 1396.

مولوی، جلال‌الدین‌محمّد؛ مثنویِ معنوی؛ تهران: ثالث، 1391.

50 دیدگاه‌ها

  1. wonderful put up, very informative. I’m wondering why the other specialists of this sector do not notice this. You should continue your writing. I am sure, you’ve a huge readers’ base already!

  2. An impressive share, I simply given this onto a colleague who was doing a bit analysis on this. And he the truth is purchased me breakfast as a result of I discovered it for him.. smile. So let me reword that: Thnx for the treat! However yeah Thnkx for spending the time to discuss this, I really feel strongly about it and love studying extra on this topic. If attainable, as you become experience, would you thoughts updating your weblog with extra details? It is highly useful for me. Large thumb up for this blog publish!

  3. Thanks for the a new challenge you have revealed in your blog post. One thing I’d prefer to touch upon is that FSBO relationships are built after a while. By launching yourself to owners the first end of the week their FSBO will be announced, ahead of masses start calling on Thursday, you build a good relationship. By sending them equipment, educational products, free reports, and forms, you become a good ally. By using a personal desire for them along with their circumstance, you produce a solid link that, most of the time, pays off once the owners opt with a representative they know plus trust – preferably you actually.

  4. I?ll right away grab your rss feed as I can’t find your e-mail subscription link or e-newsletter service. Do you’ve any? Please let me know in order that I could subscribe. Thanks.

  5. Definitely believe that which you said. Your favorite justification seemed to be on the net the simplest thing to be aware of. I say to you, I certainly get irked while people consider worries that they plainly do not know about. You managed to hit the nail upon the top and also defined out the whole thing without having side effect , people can take a signal. Will likely be back to get more. Thanks

  6. Hi my friend! I wish to say that this post is awesome, nice written and include almost all important infos. I would like to see more posts like this .

  7. Today, considering the fast way of living that everyone leads, credit cards have a big demand throughout the economy. Persons coming from every field are using the credit card and people who are not using the card have prepared to apply for even one. Thanks for giving your ideas on credit cards.

  8. Thanks for the recommendations shared on the blog. Something else I would like to mention is that weight-loss is not information about going on a fad diet and trying to get rid of as much weight as you’re able in a couple of weeks. The most effective way to lose weight naturally is by acquiring it little by little and obeying some basic guidelines which can enable you to make the most from a attempt to lose fat. You may know and be following many of these tips, but reinforcing know-how never damages.

  9. Useful info. Lucky me I discovered your site by accident, and I am shocked why this accident did not came about in advance! I bookmarked it.

  10. Thanks for the points shared on the blog. Something also important I would like to mention is that weight-loss is not about going on a dietary fads and trying to lose as much weight as you can in a few months. The most effective way to shed weight is by consuming it bit by bit and following some basic recommendations which can assist you to make the most from a attempt to lose fat. You may be aware and already be following a few of these tips, however reinforcing awareness never affects.

  11. I loved as much as you will receive carried out right here. The sketch is attractive, your authored subject matter stylish. nonetheless, you command get got an nervousness over that you wish be delivering the following. unwell unquestionably come further formerly again since exactly the same nearly a lot often inside case you shield this increase.

  12. I like the valuable information you provide in your articles. I?ll bookmark your weblog and take a look at once more here frequently. I am rather sure I will learn many new stuff proper here! Good luck for the next! Dr Vi PDO Thread Lift Melbourne 602A Bourke Street Melbourne Victoria Australia 3000

  13. I haven?t checked in here for some time because I thought it was getting boring, but the last few posts are good quality so I guess I?ll add you back to my daily bloglist. You deserve it my friend 🙂

  14. One important thing is that when you are searching for a education loan you may find that you’ll want a cosigner. There are many cases where this is true because you will find that you do not employ a past credit history so the mortgage lender will require that you’ve someone cosign the money for you. Thanks for your post.

  15. What i do not realize is in reality how you are no longer really a lot more smartly-favored than you may be right now. You are so intelligent. You understand therefore considerably in terms of this subject, produced me in my view imagine it from numerous varied angles. Its like women and men aren’t interested unless it?s one thing to accomplish with Woman gaga! Your own stuffs outstanding. At all times take care of it up!

  16. That is the right blog for anyone who desires to find out about this topic. You notice so much its almost hard to argue with you (not that I truly would want?HaHa). You definitely put a new spin on a subject thats been written about for years. Great stuff, simply great!

  17. Nice read, I just passed this onto a friend who was doing some research on that. And he actually bought me lunch since I found it for him smile Therefore let me rephrase that: Thank you for lunch!

  18. What i don’t understood is actually how you are now not really a lot more well-liked than you may be now. You are so intelligent. You recognize therefore significantly when it comes to this topic, made me individually believe it from so many varied angles. Its like women and men aren’t fascinated unless it is one thing to accomplish with Woman gaga! Your own stuffs outstanding. All the time handle it up!

  19. Thanks for the ideas you have discussed here. Moreover, I believe usually there are some factors which keep your auto insurance premium all the way down. One is, to take into consideration buying vehicles that are from the good set of car insurance businesses. Cars which are expensive tend to be at risk of being snatched. Aside from that insurance is also using the value of your truck, so the more expensive it is, then the higher the premium you spend.

  20. Thanks for every other fantastic article. Where else may just anyone get that type of info in such an ideal manner of writing? I have a presentation next week, and I am at the look for such info.

  21. One thing I’ve noticed is there are plenty of beliefs regarding the banking companies intentions if talking about home foreclosure. One delusion in particular is the fact that the bank prefers to have your house. The lending company wants your hard earned dollars, not your property. They want the cash they loaned you together with interest. Avoiding the bank will simply draw any foreclosed realization. Thanks for your write-up.

  22. I am extremely impressed together with your writing skills as neatly as with the structure on your weblog. Is that this a paid theme or did you customize it yourself? Anyway stay up the nice high quality writing, it?s uncommon to look a nice weblog like this one nowadays..

  23. I have been absent for a while, but now I remember why I used to love this website. Thank you, I will try and check back more frequently. How frequently you update your site?

  24. Hmm is anyone else encountering problems with the images on this blog loading? I’m trying to figure out if its a problem on my end or if it’s the blog. Any responses would be greatly appreciated.

  25. Have you ever considered writing an e-book or guest authoring on other websites? I have a blog centered on the same subjects you discuss and would love to have you share some stories/information. I know my subscribers would value your work. If you’re even remotely interested, feel free to send me an e mail.

  26. An attention-grabbing dialogue is value comment. I believe that it is best to write more on this matter, it might not be a taboo topic however typically persons are not sufficient to talk on such topics. To the next. Cheers

  27. Thank you, I have just been looking for information about this topic for ages and yours is the greatest I have found out till now. But, what concerning the conclusion? Are you sure about the supply?

  28. What i do not realize is if truth be told how you’re not actually much more well-liked than you might be right now. You are so intelligent. You already know thus significantly relating to this topic, made me in my opinion consider it from so many numerous angles. Its like men and women don’t seem to be involved except it is one thing to accomplish with Girl gaga! Your personal stuffs nice. At all times care for it up!

  29. Greetings! I’ve been following your blog for some time now and finally got the courage to go ahead and give you a shout out from Atascocita Tx! Just wanted to tell you keep up the great work!

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید