دشمن شناسی در قرآن( قسمت چهارم)

دشمن شناسی در قرآن( قسمت چهارم)

نوشتاری از حجت الاسلام والمسلمین محسن مهاجرنیا عضو هیأت علمی گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

در سه قسمت قبل این نگاشته بیان شد که تاریخ شکل گیری یهود هم زاد با جرم و جنایت بوده است. و نگاه مثبت آیات مکی به مؤمنان یهودی به خاطر همراهی اولیه آنها با حضرت موسی (ع) بود همان طوری که در حکومت اسلامی نوپای مدینه با آنها به عنوان شهروند قرارداد همزیستی مسالمت آمیز بسته شد اما آنها نقض عهد کردند و به عنوان مهمترین اپوزیسیون حکومت اسلامی مبدل شدند و خیلی زود به عنوان محارب در مقابل آن ایستادند .در این قسمت یهود به عنوان محارب حکومت اسلامی بررسی شده است.

ج) جریان شناسی بنی‌اسرائیل به‌مثابه محاربین حکومت اسلامی

جریان شناسی سیاسی قرآن از درون گفتمان مخالفان حکومت اسلامی مدینه،حاکی از آن است که آنها به رغم ظاهر متحد خود از درون بسیار متشتت و دارای اختلاف هستند.«تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى«(حشر:۱۴) به همین دلیل پیامبر(ص)با  سه طایفه یهود جداگانه قرار داد بست و آنها هم جداگانه عهدشکنی نمودند. به رغم تبلیغات و جوسازی همسو و فراگیرعلیه مسلمانان آنها در همه مراحل شهروندی، اپوزیسیونی و محاربه ای جداگانه هم اقدام می کردند.پس از پیروزی مسلمانان در بدر، یهودیان ثروتمند مدینه و یهودیان خیبر و وادی القری همه از پیشرفت نیروهای حکومت اسلامی دچار هراس شدند.پیامبر(ص)پس از بازگشت از بدربه سراغ بنی قینقاع رفت و از آنان خواست که از شکست قریش عبرت گیرند و اسلام آورند و علیه مسلمانان توطئه نکنند. یهودیان در پاسخ گفتند که آنان جنگاورند و مانند قریش تن به شکست نخواهند داد.

آنها عمدتاً‌ در داخل مدینه زندگی می‌کردند، بیشتر قدرت اقتصادی مدینه در دست آنها بود. در آستانه جنگ از طرق مختلف، نقض پیمان می کردند.ماجرای قتل یک زن مسلمان در بازار بنی قینقاع و انتقام آن بهانه درگیری میان مسلمانان و یهودیان شد.یهودیان با نقض عهد علنی و خیانت،در قلعه‌های خود موضع گرفتند و وارد فاز«محاربه» با حکومت اسلامی شدند. خداوند به پیامبر(ص) دستور داد:« وَ إِمَّا تَخافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‌ سَواءٍ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنِينَ» (انفال:۵۸) اگر خوف آن داری كه گروهى(در پيمان) خيانت كنند،تو نيز عهدشان را به سوى آنان بيانداز، همانا خداوند خائنان را دوست ندارد. پس از پانزده روزمحاصره،آنها مجبور به تسلیم شدند و بنابر اختلافات تاریخی،از مدینه اخراج گردیدند.( واقدی،۱۴۱۴ق،ج۱،ص۱۲۷)در این نبرد، افرادی از طرف حضرت(ص) مأمور شدند تا یهودیان بنی نضیر و بنی قریظه را از دخالت در ماجرا بازدارد.

اما یهودیان بنی نضیر به رغم زیاده خواهی ها ظاهراً تا آن زمان آرام بودند تا آنکه شکست مسلمین در جنگ احد پیش آمد. آنها آن شکست را حمل بر ضعف مسلمانان تلقی کردند و با خطای محاسباتی (فخررازی،۱۴۲۰،ج۵۰۲،ص۲۹)و تحت تأثیر منافقانی چون “عبدالله ابن ابّی” (واقدی،۱۴۱۴ق،ج۱، ص۳۶۸؛ طبری،۱۴۱۳ق،ج۲،ص۵۵۳) ،عهدخود را با حکومت اسلامی، نقض و وارد مرحله «محاربه» شدند.وقتی پیمان شکنی بنی نضیر بر پیامبر (ص) مسلم شد ،با آنها برخورد کرد و در نهایت به جنگ ختم شد.در اثنای درگیری”کعب بن اشرف”بزرگ قبیله به قتل رسید و هراس و تزلزل شدیدی در بنی نضیر پدید آمد.(طبرسی،۱۴۱۷،ج۹،ص۳۸۸)  و آنها به دژها و قلعه های ششگانه محکم خود پناه بردند.«و ظنوا أنهم مانعتهم حصونهم من الله»( حشر: ۲ )وگمان می کردند که دژهای محکم آنها را از عذاب الهی مانع می شود؛اما خداوند از آن جا که گمان نمی کردند ، به سراغشان آمد.دلخوشی آنها به قوای محکم مادی یکی از زمینه های پیدایش باور شکست ناپذیری در آنها بود.طبق مذاکره طرفین، قرار شد بنی نضیر مدینه را ترک کنند و آنان در هنگام ترک مدینه ، خانه های خویش را تخریب کردند «يخربون بيوتهم بأيديهم» (حشر:۲) تا چیزی سالم به دست مسلمانان نرسد ( مکارم، ۱۳۷۸،ج۴۹۰،ص۲۳و طبرسی،۱۴۱۷،ج۹،ص۳۶۸ و قرطبی،۱۴۱۷،ج۲،ص۱۸؛ فیض کاشانی،۱۴۱۵،ج۱۵۳،ص۵ )

سوره حشرگزارش وضعیت محاربین جریان سیاسی یهود بنی نضیر است. و وجه نامگذاری آن هم به جهت اولین تبعید دسته جمعی این قوم از مدینه است. در آیه ۴ مجازات تبعید در دنیا و وعده عذاب اخروی آنها را چنین بیان می‌کند: «وذلك بأنهم شاقوا الله و رسوله و من يشاق الله فإن الله شديد العقاب»این مجازات به آن جهت است که آنها با خدا و رسولش دشمنی کردند و هرکس با خدا دشمنی کند،عذاب الهی درحق اوشدید است.کلمه «ذلک»در آیه اشاره به نتیجه منطقی دشمنی آنان با خدا و رسول (ص)است( طباطبایی ،۱۳۸۳،ج۱۹، ص۲۰۲) در آیه ۱۳ و ۱۴این سوره گزارشی از وضعیت جنگی جبهه بنی نضیر می دهد و با عبارت« أَشَدُّ رَهْبَةً »هراسناکی شدید داشتند در حالی که«فِي قُرًى مُحَصَّنَةٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ»(حشر:۱۴)در قريه هاي داراى استحكامات، يا از پشت ديوارها، با شما می جنگند. آنها از تجربه شکست مشرکان در جنگ بدر و هم تباران قینقاعی خود درس عبرت نیاموختند و«كمثل الذين من قبلهم»( حشر:۱۵) فریب منافقین را خوردند و خود را در مقابل حکومت اسلامی قرار دادند. اما یهودیان بنی قریظه نسبت به سایر اقوام بنی‌اسرائیل عهدشکن تر و خائن تر بودند و در طول پنج سالی که با مسلمانان قرارداد داشتند بارها پیمان شکنی کردند و پیامبر با آنها مدارا می نمود.در آیه ۵۷سوره انفال درباره این رویه آنها می‌فرماید:«الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ«(انفال:۵۶)همانان كه از ايشان پيمان گرفتى ولى هر بار پيمان خود را مى شكنند و ‏از خدا‏ پروا نمى کنند.

پیغمبر(ص)افراد مشهوری را برای مذاکره با آنها فرستاد اما نتیجه نداد و آنها در سخت ترین شرایط بحرانی حکومت اسلامی عهدشکنی کردند و در کنار سایر احزاب در جنگ خندق ،علیه مسلمین وارد نبرد شدند.طبق گزارش های تاریخی،بنی قریظه با سایر احزاب هماهنگ شده بودند تا در داخل شهر بمانند و مسیر ورود جنگجویان قریشی و یهودی را به شهر تسهیل کنند و خود از پشت سر به مسلمانان حمله نماید.اما با شکست قهرمان احزاب «عمروبن عبدودّ»در مقابل قهرمان اسلام«علی بن ابیطالب(ع)»،دشمن دچار وحشت و اختلاف و پراکندگی شد و قریشیان به سمت مکه فرار کردند، بنی قریظه در دام مسلمانان گرفتار شدند. رزمندگان مسلمان بلافاصله به سراغ  بنی‌قریظه رفتند. آیه ۲۶ سوره احزاب راجع به جنگ بنی قریظه است.« وَأَنْزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِنْ صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمْ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا»خداوند كسانى از یهودیان (اهل كتاب) را كه با ‏مشركان مکه‏، همپُشتى كرده بودند، از دژهايشان به زير آورد و در دلهايشان هراس افكند. آنها به مدت ۲۵ روز محاصره شدند جمعی کشته و جمع دیگری اسیر شدند و جبهه بنی قریظه هم تسلیم گردیدند.یهودیان نماینده‌اى نزد رسول خدا فرستادند تا بگوید حاضرند بر اساس همان شرایطى که بنى نضیر از مدینه رفتند، از شهر خارج شوند، اما رسول خدا (ص)راضى نشد.نوبت بعد گفتند که هیچ گونه اموالى حتى به اندازه یک شتر نیز نخواهند برد،پیامبر(ص) فرمود که بدون هیچ گونه شرطى باید تسلیم شوند.( المغازى، ج ۲، ص۵۰۱)کار به حکمیت کشید و سعد ابن معاذ رئیس قبیله اوس و از صحابه بزرگ حَکَم مورد قبول طرفین، حُکم به قتل مردان جنگجوی یهودی داد(ابن هشام،۱۴۲۱ق، ،ج۳،ص۲۳۴)

قرآن با روش شبیه سازی، جریان یهود مدینه را به جریان تاریخی بنی‌اسرائیل گره می زند و می‌فرماید به دلیل اینکه دل های آنها مشابه هم است«تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ»(بقره:۱۱۸)و بلکه رفتار پیشینیان آنها بدتر ازرفتار اینها بوده است.(نساء:۱۵۳)بنابراین درآخرین ایستگاه”محاربه”با افشاگری تاریخی می‌فرماید:«‌لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ»(مائدة: ۷۸)از ميان فرزندان اسرائيل، آنان كه كفر ورزيدند، به زبان داوود و عيسى بن مريم مورد لعنت قرار گرفتند.اين ‏‏كيفر به خاطر آن بود كه عصيان ورزيده و ‏‏از فرمان خدا تجاوز مى كردند.

اما تاریخ این قوم بر همین منطق ثابت نمی ماند رفتار آنها به گونه ای تغییر می کند که در گزارش قرآن از آنها نشان می دهد که داغ‏ خوارى و نادارى بر پیشانى آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمده اند: « وَضُرِبَتْ عَلَیهِمْ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنْ اللَّهِ»(بقره :۶۲) و در نهایت با تغییر نگاه مثبت به بنی اسرائیل آنها را دشمن ترین دشمنان ایمان به خداوند معرفی می کند :« لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیهُودَ»(مائده :۶۲)

 ادامه دارد …